چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۴
۵۳ سال از ترور غسان کنفانی گذشت

پنجاه‌وسه سال از روزی که غسان کنفانی در خیابانی در بیروت به دست موساد ترور شد می‌گذرد؛ اما اندیشه و قلم او همچنان در جغرافیای ادبیات معاصر عرب حضوری پررنگ دارد و صدای او هنوز در متن‌ها و ذهن‌ها زنده است

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به نقل از الاهرام، پنجاه‌و سه سال از ترور غسان کنفانی، نویسنده، روزنامه‌نگار و مبارز فلسطینی، می‌گذرد. هشتم ژوئیه ۱۹۷۲، دستگاه اطلاعاتی اسرائیل (موساد) یکی از چهره‌های درخشان ادبیات فلسطین، غسان کنفانی، را در بیروت ترور کرد بمبی که در خودروی او کار گذاشته شده بود، هنگام سوار شدن، منفجر شد و به زندگی نویسنده‌ای پایان داد که از مهم‌ترین صداهای ادبیات مقاومت فلسطین به شمار می‌رود.؛ چهره‌ای که ادبیات را به ابزاری برای مقاومت فرهنگی بدل کرد و ترورش نقطه عطفی در تاریخ مبارزات فلسطینیان شد.

کنفانی متولد ۱۹۳۶ در عکا بود. آثار او، بازتابی از رنج، امید و مبارزه ملتی است که در تبعید و اشغال زیسته است. او با رمان‌هایی چون «مردان در آفتاب» (۱۹۶۳) که به تجربه تلخ پناهندگان فلسطینی می‌پردازد، و «بازگشت به حیفا» (۱۹۶۹) که روایتی تکان‌دهنده از مواجهه یک زوج فلسطینی با خانه‌ی اشغال‌شده‌شان است، توانست ادبیات عرب را به عرصه‌ای برای بیان تاریخ پنهان فلسطین بدل کند. مجموعه داستان «چرا گل‌های آفتابگردان به خورشید نگاه نمی‌کنند؟» نیز تصویری شاعرانه و در عین حال تلخ از نسل آواره فلسطینی ارائه می‌دهد. علاوه بر آثار داستانی، کنفانی آثار پژوهشی و تحلیلی مهمی نیز درباره‌ی ادبیات مقاومت، تاریخ فلسطین، و جنبش‌های آزادی‌بخش جهان نوشته است. از میان آثار غیرداستانی او می‌توان به «ادبیات مقاومت در فلسطین اشغالی» (۱۹۶۶) و «درباره انقلاب فلسطین» اشاره کرد که از مهم‌ترین متون نظری در گفتمان فرهنگی-سیاسی فلسطین به شمار می‌روند. کنفانی در سال‌هایی کوتاه عمر خود با نثری موجز، ساختاری نوگرا، و تعهدی عمیق به مردم خود، نقشی یگانه در شکل‌گیری ادبیات متعهد عرب ایفا کرد. او در کنار فعالیت‌های سیاسی، سردبیری نشریه «الهدف» را نیز برعهده داشت که به ارگان جبهه خلق برای آزادی فلسطین تبدیل شده بود.

کنفانی در بسیاری از نوشته‌هایش تلاش کرد از زاویه‌ای تازه به مسئله فلسطین بنگرد؛ او چهره‌های فلسطینی را صرفاً قربانی نمی‌دید، بلکه آنان را کنشگرانی می‌دانست که با همه ضعف‌ها و تناقض‌های درونی، در تلاش برای بازیابی هویت خویش‌اند. او با بهره‌گیری از زبان نمادین، روایت‌های چندلایه و ساختارهای تازه، فصل نوینی در داستان‌نویسی عربی گشود.

همسر او، «آنی کنفانی»، در روایتی که از آن روز تلخ نقل کرده، می‌گوید: «صبح زود، غسان کنار بچه‌ها بود و قهوه می‌نوشید. همه‌چیز آرام بود. دو دقیقه بعد، انفجار مهیبی رخ داد. از پشت پنجره فقط گرد و خاک می‌دیدم. وقتی به خیابان دویدم، غسان دیگر وجود نداشت. فقط بخشی از پایش پیدا شد. پسرمان فایز با سرش به دیوار می‌کوبید و دخترمان لیلا مدام فریاد می‌زد: بابا، بابا…»

کنفانی نه‌تنها به‌عنوان نویسنده، بلکه به‌عنوان نماد فرهنگی مبارزه فلسطینیان شناخته می‌شود. بسیاری از منتقدان و پژوهشگران عرب، آثار او را تلفیقی از وجدان ملی، نگاه جامعه‌شناسانه و قدرت ادبی می‌دانند. بیار ابی صعب، نویسنده لبنانی، در توصیف جایگاه کنفانی می‌نویسد: «انگار با یک کتیبه از مؤلفان طرف هستیم، نه با یک نویسنده واحد.»همین ویژگی موجب شده است که آثار کنفانی در طول دهه‌ها بارها تجدید چاپ شده و به زبان‌های متعددی از جمله فارسی ترجمه شود.

غسان کنفانی فقط یک نویسنده نبود؛ او وجدان بیدار یک ملت، و صدای خفه‌شده‌ی نسلی بود که روایت رسمی جهان جایی برای آن نداشت. میراث او، امروز بیش از گذشته، در میان نویسندگان و مخاطبانِ ادبیات متعهد، زنده و تأثیرگذار باقی مانده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها