یکشنبه ۱ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
خندیدن جلاد ز شیرین‌سخنی نیست

محمدرضا آریان‌فر، شاعر و نویسندۀ معاصر، در پاسخ به سوال ایبنا دربارۀ احساسش در این روزها که اسرائیل خاک ایران را مورد حمله قرار داده است، حس خود را در قالب دو سروده‌ی کوتاه بیان کرد.

به‌گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا محمدرضا آریان‌فر (متولد ۱۳۳۲) شاعر، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس ایرانی و پدیدآورندۀ آثاری متعدد در قالب شعر، نمایشنامه و رمان است. از جمله آثار او می‌توان به مجموعه شعر «جهانی ایمن‌تر از تبسم‌های تو نیست»، نمایشنامه‌های «دو روایت جامانده» و «نقل آخر» و رمان «بانوی مه» اشاره کرد.
آریان‌فر آثاری هم در زمینۀ ادبیات جنگ دارد که از جملۀ آن‌ها می‌توان به دو داستان بلند با عنوان‌های «لیلو» و «سنگ به گاه خواب ماهیان» اشاره کرد. وقایع این هردو داستان در اهواز اتفاق می‌افتند.

از آنجا که محمدرضا آریان‌فر متولد خرمشهر است و جنگ را با تک‌تک سلول‌هایش درک کرده، در این روزها که اسرائیل خاک کشورمان را مورد حمله قرار داده است، به سراغش رفتیم و از او در مورد حال‌وهوای این روزهایش پرسیدیم. این شاعر و نویسندۀ معاصر، در پاسخ به این پرسش و بیان احساس خود، این بیت را بداهه سرود و گفت این تمام احساس من است:

خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت

خندیدن جلاد ز شیرین‌سخنی نیست!

آریان‌فر همچنین رباعی‌ای را که در ادامه می‌خوانید، در مذمت جنگ سروده و آن را به‌طور اختصاصی برای ایبنا ارسال کرده است:

درمانده‌ی این زمانه‌ی تنگ چرا؟

آئینه سیاه و زخمی سنگ چرا؟

بگذار که خواب خوش ببیند زمین

باز آتش و باز! چرا چرا جنگ چرا؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها