سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) واژه «فلوشیپ» بهمناسبت برگزاری نخستین فلوشیپ نشر تهران همزمان با سیوششمین دوره نمایشگاه کتاب تهران، برسرزبان فعالان نشر افتاد؛ بهویژه برای آن دسته از ناشران کتاب کودک و نوجوان که کمتر پیگیر وضعیت بازارهای بینالمللی کتاب بودند. در این دوره نمایندگان نشر ۲۰ کشور شامل ۶۴ ناشری که در سامانه فلوشیپ ثبتنام کردند، ۳۲ ناشر در قالب بستههای طلایی و نقره ای گروهبندی شده بودند.
(ایبنا) براساس رسالت خود و البته اهمیت برگزاری این برنامه، با برگزاری میزگرد «نخستین فلوشیپ نشر تهران؛ چالشها دستاوردها» تلاش کرد به ابعاد مختلف آن بپردازد. کارشناسان این میزگرد، تقریباً با گفته فتحالله فروغی، رئیس هئیتمدیره انجمن فرهنگی ناشران کودک و نوجوان درباره ملی بودن این فلوشیپ موافق بودند اما هر کدام از دیدگاه خود به بررسی آن پرداختند؛ ازجمله وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در عرصه داخلی و بینالمللی، تاثیر مسائل زیرساختی نشر بر فلوشیپ نشر، مقدمات اجرایی فلوشیپ و تجارب تعامل تصویرگران ایرانی با ناشران خارجی در فلوشیپ.
به اعتقاد برخی کارشناسان میزگرد، در بررسی فلوشیپ نشر تهران، باید ملاحظات نخستین تجربه را در نظر داشت و اینکه ناشران ایرانی برای ورود به بازارهای جهانی آمادگی ندارند؛ یک کارشناس معتقد بود ناشر دغدغهمند نیست و دیگری تاکید داشت باید وضعیت نشر را به عنوان یک زنجیره دید که ناشر یک حلقه از این زنجیره است.
ایبنا، میزگرد «نخستین فلوشیپ نشر تهران؛ چالشها دستاوردها» را با حضور فتحالله فروغی، رئیس هئیتمدیره انجمن فرهنگی ناشران کودک و نوجوان، علیاصغر سیدآبادی، رضا حاجیآبادی، میر نشر هزاره ققنوس و آژانس ادبی قلم، احمد ذوعلم، مدیر آژانس ادبی دایره مینا و عاظفه ملکی جو، تصویرگر بینالمللی کتاب کودک برگزار کرد.
میدانیم همزمان با سیوپنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، فلوشیپ نشر با عنوان «رویداد نشر تهران» برگزار شد که به گفته متولیان، توفیق نسبی به دست آورد؛ بنابراین نخستین «فلوشیپ نشر تهران» همزمان با نمایشگاه بینالمللی کتاب ۱۴۰۴ تهران برگزار شد. درباره فرآیند و مقدمات برگزاری آن بفرمایید.
فروغی: به نظرم باید درباره «فلوشیپ نشر تهران» بهعنوان یک رویداد ملی صحبت کرد. بدون اغراق میگویم؛ فکر میکنم شروع برخی کارها اگر سابقهای از آنها نباشند، راحتتر میتوان درباره آن صحبت کرد؛ ذهنیت منفی درباره آن وجود ندارد، بنابراین بازخوردهای منفی کمتری خواهیم داشت. واقعیت این است که کسی برگزاری مطلوب و قابل قبول نخستین فلوشیپ نشر تهران را کسی باور نمیکرد؛ بنابراین برخی دوستان تصور کردند، نشدنی و «آب در هاون کوبیدن» است که بر مشارکت و حضور جدی آنها تاثیرگذار بود.
انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان، براساس تجربه و اعتقاد، تقریباً از سه سال گذشته، موضوع حضور کتاب کودک ایران در بازارهای جهانی را دنبال کرد. در نتیجه بحثها و بررسیها، تاکید شد برای عرضه کتاب کودک ایران در بازارهای جهانی، ناشر و کتاب باید استعداد و ظرفیت حضور در عرصه بینالمللی را داشته باشد. استنباط این بود، برای چنین حرکتی چندان آماده نیستیم و باید خودمان را آماده کنیم؛ البته فعالیتهای فردی ارزشمند را رد نمیکنم بلکه نگاه کلی دارم؛ بهعبارت دیگر اگر بپرسیم، آیا ظرفیت کتاب کودک ایران برای عرضه در بازارهای جهانی به همین اندازه است؟ بعید میدانم کسی تایید کند و تاکید میشود، ظرفیت بیشتر است؛ بنابراین اگر نتوانستیم این ظرفیت را عرضه کنیم، جایی از کار اشکال دارد؛ شاید کم کاری، ندانستن یا ورود نکردن.
انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان، باور داشت، باید به عنوان ناشر و حلقه واسط بین تصویرگر و پدیدآور عمل کند؛ همچنین با توجه به اینکه ناشر، طرف قرارداد و بازار است، ورود به این موضوع را وظیفه ذاتی انجمن تعریف کردیم؛ بنابراین در ادامه اقدامات چند سال اخیر، به این نتیجه رسیدیم که باید زمینهای برای آموزش ناشران کتاب کودک ایجاد شود. در نهایت انجمن، مذاکراتی با اداره کل مجامع، تشکلها و فعالیتهای فرهنگی و دفتر گرنت و مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شد؛ علاوه براین در چند شورای سیاستگذاری حوزه کتاب حضور و همواره تاکید داشتیم، آغاز فلوشیپ نشر، باید از حوزه کتاب کودک باشد، که خوشبختانه تایید شد؛ البته شروع نهچندان موفق فلوشیپ در نمایشگاه کتاب سیوپنجم فاقد ارزش و اعتبار نیست اما در نمایشگاه سیوششم به برگزاری نخستین فلوشیپ نشر تهران موفق شدیم.

در طول برگزاری نمایشگاه کتاب ۱۴۰۴، برخی ناشران کتاب کودک، از برگزاری فلوشیپ، اظهار بیاطلاعی میکردند و هیجان حضور در دورهمی و محل مذاکرات ناشران و آژانسهای ادبی را داشتند اما اجازه ورود پیدا نکردند؛ البته طبیعی است، امکان حضور همه ناشران در فلوشیپها وجود ندارد با این وجود به نظر میرسد، امکان حضور ناشران پُرکار و موفق حوزه کودک و نوجوان در جریان برنامهریزی وجود داشت و شاید انتقادهایی درباره انتخاب ناشران وجود داشته باشد.
فروغی: ابعاد اجرایی فلوشیپ نشر تهران را میتوان از دو منظر بررسی کرد؛ نخست ناشران خارجی و دیگری ناشران، تصویرگران و نویسندگان ایرانی.
درباره اینکه انجمن کجای فرآیند برگزاری فلوشیپ قرار داشت، یادآور میشوم، انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک، در نمایشگاه کتاب سیوپنجم، با برخی ناشران و آژانسهای ادبی خارجی ارتباطاتی، برقرار کرد و مقرر شد، همکاریهای صنفی متقابل داشته باشیم؛ ازجمله با آژانس ادبی اینترتومای ترکیه. بنابراین براساس تفاهمنامهای که بین انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و آژانس ادبی تُرک منعقد شد، آنها در اطلاعرسانی فرآیند برگزاری فلوشیپ کمک کردند؛ البته اگر بدون کمک و پشتوانه آنها، میخواستیم اطلاعرسانی را انجام دهیم، کار برای انجمن بسیاربسیار دشوار میشد. طرف دیگر قرارداد انجمن، معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
در جریان هستید، بعد از انتشار خبر همکاری آژانس ادبی ترک در برگزاری نخستین فلوشیپ نشر تهران، این پرسش مطرح شد که چرا یک آژانس ادبی خارجی باید در برگزاری فلوشیپ نشر در ایران، مشارکت داشته باشد؛ ازسوی دیگر کارشناسان نشر بینالملل بر این نکته تاکید داشتند که برگزاری فلوشیپهای نشر در کشورهای مختلف نیز با مشارکت آژانسهای ادبی خارجی برگزار میشود و گویا یک روال عادی است. در ادامه به این موضوع میپردازیم اما درباره انتخاب ناشران داخلی بفرمایید.
فروغی: بله در فرصت بعدی درباره این موضوع صحبت خواهم کرد.
درباره انتخاب ناشران داخلی، با دفتر مجامع، تشکلها و فعالیتهای فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بحث، این طور مطرح شد که انتخاب ناشران و کتابها برای حضور و معرفی در فلوشیپ، به عهده انجمن باشد؛ بنابراین انجمن این مسئله را پذیرفته و اگر قصور و نقصی در کار وجود دارد، پاسخگو هستیم.
اعتقاد من این است که پیشبرد کار ازسوی یک تشکل، منسجم و مطلوب نخواهد بود؛ بنابراین از تشکلهای همسو که در تولید کتاب کودک و نوجوان فعالیت داشتند نیز مشارکت گرفتیم؛ یعنی انجمن تصویرگران و انجمن نویسندگان کتاب کودک، شورای کتاب کودک همچنین چند تشکل دیگر که در فلوشیپ نیز حضور داشتند. در مجموع با همکاری آنها فرآیند طی شد.
جریان اطلاعرسانی هم این طور بود که خبرهای برگزاری فلوشیپ، از طریق خبرگزاریها و دیگر رسانهها انجام شد. نمیگویم، اطلاعرسانی صددرصد کامل بود اما از ابزارهای در اختیار، اطلاعرسانی انجام شد.
اگر برخی از دوستان، معتقدند که حیف شد در فلوشیپ حضور نداشتیم، شاید به دلیل اولویتشان برای حضور در نمایشگاه کتاب بود. شاید هم باور نداشتند، فلوشیپ با ابعادی که دیدیم شکل بگیرد اما بعد که مشاهده کردند، گفتند که ای کاش نوع دیگری نگاه میکردیم. در مجموع درباره اطلاعرسانی، اگر نگویم صددرصد اما نزدیک به ۸۰ درصد، با استفاده از ابزارهایی که در اختیار داشتیم ازجمله خبرگزاریها و سایت انجمن، موفق عمل کردیم؛ علاوه براین شخصاً با ناشران و آژانسهای ادبی که تجربههای بینالمللی داشتند، مکاتبه کردم اما شاید برخی به هر دلیلی علاقه نداشتند و نیامدند یا دیر خبردار شدند. یادآور میشوم، متقاضیان باید در سایت فلوشیپ ثبتنام و به پرسشنامه درباره مشخصات و سابقه فعالیتشان پاسخ میدادند که به انتخاب اصلح کمک میکرد.
اگر فضا و امکانات بیشتری داشتیم، عده بیشتری میتوانستند در فلوشیپ حضور پیدا کنند اما به هر حال محدودیتهایی داشتیم و باید اصلح را انتخاب میکردیم.

آقای فروغی، به ابزار پرسشنامه بهعنوان روش انتخاب ناشران اشاره کردند، همچنین گفته شد که انتخاب ناشران و کتابها برای حضور و معرفی در فلوشیپ، به عهده انجمن بود. فکر میکنید برای دور آتی، چه معیارهایی برای انتخاب باید در نظر گرفته شود؟
سیدآبادی: فلوشیپ نشر تهران، در چارچوب اقداماتی که میتوان انجام داد و امکان آن مهیا است، خیلی خوب بود اما فکر میکنم با توجه به ظرفیتی که کتاب کودک در ایران دارد، کارهای خیلی مهمتری میتوانیم انجام دهیم که به دلیل نبود زیرساختهای حقوقی و تجربه اندک ناشران ایرانی برای حضور در عرصه بینالمللی، از دست میرود؛ از جمله عضو نبودن ایران در کنوانسیون برن؛ بنابراین بازار داخل را به ترجمه واگذار کردیم و دلیل مخالفان برای نپیوستن موجب نقض غرض میشود. بهعبارت دیگر رانتی برای همه ناشران مهیا شده، به دلیل اینکه انتشار ترجمه بسیار ارزانتر تمام میشود.
هزینه آمادهسازی ترجمه، در خوشبینامهترین وضعیت، یکدهم هزینه یک کتاب تالیفی ۲۴ صفحهای کودک تمام میشود؛ بدون هزینههای تصویرگری، نویسنده و صرف زمان از سوی ناشر، با اسکن معمولی یک کتاب و یک ترجمه معمولیتر در طول یک هفته، کتاب را آماده میکند. چنین وضعیتی زمینهساز شکلگیری یک بازار غیررقابتی به نفع ترجمه، خواهد شد.
این مسئله درباره نشر کتاب کودک، اساسیتر به نظر میرسد. ظرفیتهای نشر ایران، حداقل در منطقه غرب آسیا، بینظیر است. شعار نمیدهم؛ بلکه براساس آمار و ارقام میگویم، در حوزه کودک و نوجوان، هیچ کشوری حتی ترکیه از نظر کیفیت، کمیّت، ابتکار و نوآوری، همچنین تنوع تولید، رقیب ایران نیست اما در بازار جهانی، وضعیت نشر کتاب کودک ایران نسبت به ظرفیتمان و در مقایسه با ترکیه، مشخص است چندان پُرقدرت نیستیم که به عنوان یک اصل مهم باید به آن توجه کنیم.
فلوشیپ، بهمثابه قوت لایموت است؛ کاری که از دستمان برمیآید؛ کاری که در وضعیت فعلی از دستمان برمیآید و عجیب اینکه چرا کاری که از دستمان برمیآمده انجام نمیشد. احتمالاً کارهای دیگری هم از دستمان برمیآید اما باید توجه داشته باشیم، مسئله حضور در بازار جهانی باید حل نشود؛ با این حال فکر میکنم کارهایی که انجام میدهیم] فلوشیپ شبیه اردوی تدارکاتی است برای زمانی که فضا باز شود و در بازار بینالمللی حضور داشته باشیم؛ بنابراین درحال تمرین هستیم، تمرین میکنیم چطور ارتباط برقرار کنیم؛ تمرین میکنیم چطور قرارداد ببندیم؛ تمرین میکنیم چطور چانه بزنیم؛ ما نمیدانیم کدام کتابمان در بازار جهانی قابل عرضه است؛ برای اینکه در آن بازار تمرین نداشتیم.
بازار کشورهای مقصد را نمیشناسیم.
سیدآبادی: نمیشناسیم، تعبیر درستی نیست؛ امکان تمرین نداشتیم. بهعنوان مثال میدانیم تیم ملی فوتبال ایران، به نیمه نهایی جام جهانی صعود نمیکند اما نفسِ بازی در سطح جهانی برایمان با اهمیت است. نشر کتاب کودک در سطح جهانی بازی نکرده است؛ بنابراین برگزاری فلوشیپ از دو منظر اهمیت دارد، نخست اینکه رایت میفروشیم؛ دوم اینکه در سطح جهانی بازی میکنیم؛ بنابراین با الزامات بازی آشنا میشویم؛ اینکه چه کمبودهایی داریم یا چه دانشهایی را باید کسب کنیم؛ حتی در محتوا و تصویرگری نیز موثر است.
تصویر بازار جهانی از کتاب کودک ایران، براساس کتابهای جشنوارهای ساخته شده، خیلی هم خوب است در همین وجه در منطقه، حتی فرامنطقه، موقعیت بینظیری داریم اما فقط شامل یک وجه از نشر کتاب کودک ایران است که کامل نیست. نکاتی که فکر میکنم از مباحث اجرایی مهمتر است؛ مثلاً اینکه باید کاری کنیم همه ناشران مطلع شوند؛ البته همه ناشران باید، دنبال این خبر باشند.

حاجیآبادی: فکر میکنم از بین بیش از ۲۲ هزار دارنده پروانه نشر، ۱۷ هزار ناشر شابک دریافت و بیش ۲ هزار ناشر در نمایشگاه کتاب تهران شرکت کردند و تعداد معدودی، دغدغه بینالمللی شدن دارند. اتفاقاً غیر از تصویرگری، چهره مخدوشی از نشر ایران وجود دارد که سالهای دور، از سوی بخشی از فعالان نشر کودک ساخته شد؛ افرادی که کتابهای خریداری شده از نمایشگاههای بزرگی مثل فرانکفورت و بولونیا را برای ترجمه وارد کشور کردند و با هزینههای حداقلی که گفته شد، منتشر میکردند؛ بنابراین بسیاری از فعالان نشر بینالملل در ایران، تلاش میکنند این چهره مخدوش شده اصلاح شود که نهایت این تلاشها، پیوستن به کنوانسیون برن است. اخلاقاً باید یاد بگیریم، حق پدیدآور و ناشر را رعایت کنیم.
علاوه براین نیازی نیست که ۲ هزار ناشر حاضر در نمایشگاه به حوزه بینالملل وارد شوند. اساساً برای ناشران عمومی یا کودک که سریع، بدون توجه به کپیرایت، به ترجمه آثار نویسندگان برنده جوایز ادبی اقدام میکنند، ورود به فعالیتهای بینالمللی، اهمیتی ندارد. علاوه براین سود اقتصادی این دست ناشران که با بیاخلاقی عمل میکنند، بدون رعایت قوانین تامین میشود؛ بنابراین بسیاری از همین ناشران، دغدغه حضور در برنامههایی مانند فلوشیپ را ندارند. حتی وقتی با حمایت و تسهیلات برای حضور در رویدادهای بینالمللی دعوت میشوند، نمیپذیرند و حاضر نمیشوند؛ بنابراین باید ناشران دغدغهمند فعالیتهای بینالمللی را جدا کنیم از سایر ناشران و بعد بهدنبال بهبود چهره نشر ایران باشیم. درباره فلوشیپ نیز همین وضعیت وجود دارد؛ نباید انتظار داشته باشیم همه ناشران حضور داشته باشند.
موضوع دیگر اینکه باید تکلیف خودمان با کنوانسیون برن را روشن کنیم؛ پیشنهاد کردم، کنسرسیومی از ناشران بینالمللی و آژانسهای ادبی و تشکلهای نشر که آداب حضور در عرصه جهانی را میدانند، تشکیل شود و اعلام کنند به رعایت قوانین بینالمللی در حوزه نشر پایبند هستند.
درباره نخستین فلوشیپ نشر تهران، با توجه به تجربه حضور در فلوشیپهای مختلف، معتقدم خیلی خوب برگزار شد، هرچند چالشها و مشکلاتی داشت؛ به ویژه در بحث اطلاعرسانی قبل، حین و بعد از برگزاری.

ذوعلم: چگونه باید در فضای بینالملل حضور داشته باشیم و فلوشیپ، کجای این ماجرا قرار دارد؟ یکی از ضروریات، یکپارچگی سیاستهای داخلی و خارجی حوزه فرهنگ ازجمله کتاب است. نبود سیاستهای یکپارچه، مانع بهرهمندی از ظرفیتها میشود. با جزئیات بیشتر توضیح خواهم داد؛ وقتی درباره ویژگیهای نشر حرفهای صحبت میکنیم، خیلی سریع اذهان به فعالیتهای بینالمللی جلب میشود و مثالهایی درباره حضور در نمایشگاههای خارجی یا بعضاً، مقایسه با گزارههای اشتباهی مثل اینکه هیچ نمایشگاه کتابی غیر از نمایشگاه کتاب تهران، فروش مستقیم ندارد. درحالی که بیش از ۹۰ درصد نمایشگاههای کتاب دنیا، برای فروش برگزار میشود؛ البته اینکه با چه سیاستی میفروشند، موضوع دیگری است؛ علاوه براین نمایشگاههای کتاب در منطقه با هدف فروش برگزار میشوند.
شرایط برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت، همواره نخستین نمونه برای بررسی وضعیت نمایشگاه کتاب تهران است ازجمله در بحث فروش مستقیم.
ذوعلم: در نمایشگاه کتاب فرانکفورت، به دنبال حذف سیاست ممنوعیت فروش، دو روز پایانی این رویداد، غرفهها فروش دارند.
نگاهها در نشر ایران بیشتر به ترجمه معطوف است، درحالی که باید براساس اقتصاد و فرهنگ خودمان کتاب تولید کنیم. نکته اینجاست، وقتی سیاستهایمان انسجام نداشته باشد و نتوانیم در داخل، بهاصطلاح درست بازی کنیم حتماً در خارج هم نمیتوانیم درست بازی کنیم.
مصادقی بفرمایید.
ذوعلم: یکی از سوالات و مسائل اصلی من درباره آشنایی با مفهوم و کارکردهای آژانس ادبی است؛ بهعبارت دیگر کارکرد آژانس ادبی در اکوسیستم نشر ایران چیست؟ اولین پاسخ این است که کمک میکنید، کتاب صادر یا وارد شود! سوال دیگر من درباره آژانسهای ادبی، بعد از صدور مجوز کارگزاریهای ادبی ازسوی دفتر مجامع، تشکلها و فعالیتهای فرهنگی در دولت قبل مطرح شد؛ اینکه مجوز، چه مصونیت ایجاد یا زمینه استفاده از چه امکاناتی را برای من فراهم میکند؟
احتمالاً بین توزیعکنندگان کتاب هم وضعیتی مشابه مباحث صدورپروانه فروش دارو وجود داشته باشد؛ البته شاید برخی از طرح این مباحث دلخور شوند.
شبکه توزیع کتاب در ایران، تقریباً بیریسکترین مجموعههای فعال در چرخه نشر هستند؛ به این معنا که تقریباً هیچ کاری نمیکنند؛ به این ترتیب که در ازای ورود کتاب به انبار، به ناشر چک میدهد و از سوی دیگر به کتابفروش میگوید خرید قطعی داشته باش؛ علاوه براین درباره نقاط توزیع کتاب در کتابفروشیهای مختلف، اطلاعرسانی نمیکند و ناشر نمیتواند برای نبود کتاب در فلان کتابفروشی استان، از موزّع مطالبهای داشته باشد؛ درحالیکه در کشورهای صاحب صنعت نشر، براساس قرارداد مشخص، مناطق بهطور انحصاری تقسیم میشود، در نتیجه امکان مطالبه برای اینکه چرا کتاب در برخی کتابفروشیها وجود ندارد، فراهم است. علاوه براین برای میزان فروش، میزان تقریبی تعیین میشود؛ به عبارت دیگر شبکه توزیع به ناشر، پاسخگو است. دامنه مسائل نشر ایران، ارتباط بین ناشر با نویسنده و مترجم و تصویرگر را نیز شامل میشود.
اما چرا این مسائل وجود دارد؟ به نظر میرسد سیاستگذار در نقش رگولاتور نقش خود را درست انجام نمیدهد. همواره در بررسی بُعد بینالمللی نشر ایران، پیوستن به کنوانسیون برن مطرح میشود، همانطور که در جلسه مطرح شد؛ این تاکیدات درست اما آیا خود ناشران، نمیتوانند کنار هم حقوق ناشر و پدیدآور خارجی را به رسمیت بشناسند؟!
سیدآبادی: در حوزه کتاب این امکان وجود ندارد.
ذوعلم: عرض میکنم...
۲۵۰ ناشر، بازیگران جدی نشر کتاب هستند؛ تولیدکنندگان بیش از ۸۵ درصد کتاب در ایران؛ بنابراین مابقی دارندگان پروانه نشر که میگویند آمار آنها را ۲۲ یا ۲۷ هزار فراتر رفته، بیاثراند. معتقدم مشکلات نشر ایران را بازیگران اصلی نشر ایران میتوانند حل کنند.
آقای سیدآبادی، ناشران نمیخواهند کپیرایت در کشور پا بگیرد؛ چون] نپیوستن به برن [منفعت دارد؛ البته فرقی هم نمیکند ناشران با نگاههای مختلف. اینکه «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» موضوع دیگری است؛ مسائلی مانند اینکه نشر در حال کوچک شدن است و ناشر، نویسنده و تصویرگر دچار آسیب شدهاند به این دلیل است که ناشر فکر میکند، باید چاپ کند اما شوخی است که یک کتاب را ۴۰ ناشر منتشر کنند!
ازنظر فرهنگی هم این اقدام جای سوال دارد؛ مدتی قبل از یک ناشر درباره این پرسیدم آیا بهتر نیست یک کتاب با شمارگان ۵ هزار نسخه تولید شود به جای اینکه همان کتاب را چند ناشر با کیفیتهای نازل چاپ کنند؟
چرا این موضوعات را مطرح کردم؛ یادآور میشوم تا زمانی که نتوانیم در فضای داخل و با یکدیگر درست بازی کنیم، قطعاً در عرصه بینالملل هم نمیتوانیم نقش درستی داشته باشیم؛ بهعبارت دیگر تا زمانی که ناشران ایرانی توانایی گفتوگو نداشته باشند، حتماً زبان خارجیها را هم نخواهیم فهمید. بنابراین باید ابتدا به ادبیات مشترکی در داخل دست پیدا کنیم. فکر میکنم نشر کتاب ایران، دچار لُکنَت شده است؛ علاوه براین بازیگران نشر، گویا نمیخواهند یکدیگر را ببینند.
به نظر میرسد، منظورتان نداشتن همان الگوی تمرین برای آمادگی ورود به عرصه جهانی است.
ذوعلم: بله؛ در داخل هم تمرین نداریم. برای بازی در عرصه بینالملل ابتدا باید به سراغ قوانین برویم. ببینیم جای بازیگران نشر کجا است؟ آیا یک الگوی قرارداد استاندارد بینالمللی داریم؟ آیا نهادهای متولی، قرارداد استاندارد جهانی را معرفی کردهاند؟
یکی از آرزوهای من این است روزی، آژانس ادبی داخلی داشته باشیم، اگر محقق شود، میتوانیم آژانس ادبی خارجی هم داشته باشیم. آژانس ادبی داخلی از مطالبات نویسندگان و البته زمینه تمرکز برای تولید بیشتر است؛ شکلگیری آژانسهای ادبی داخلی در دنیا تجربه شده است.

بهنظر میرسد، فلوشیپ نشر تهران که براساس تاکید متولیان، یک تجربه موفق بود، نتیجه به ثمر نشستن سالها تلاش تصویرگران، نویسندگان و ناشران نشر کتاب کودک و نوجوان بود وگرنه اشکالات اساسی در زیرساختهای این حوزه وجود دارد. حضور در نخستین فلوشیپ نشر تهران برای یک تصویرگر چطور بود و چقدر تجربههای بینالمللی کمک کرد؟
ملکیجو: ابتدا پیرو صحبت آقایان سیدآبادی و ذوعلم، درباره کتابهای ترجمه، بر تاثیر آنها بر تضعیف تصویرگر ایرانی، نویسنده ایرانی، نشر و البته نابودی نسل و فرهنگ ایرانی تاکید دارم. بهعنوان تصویرگر، خرید و فروش رایت کتاب به من ارتباطی ندارد اما ترجیح میدهم کتاب تالیفی و تصویرگری ایرانی از داخل کشور، وارد کشورهای دیگر شود؛ نه برعکس. تقریباً در فلوشیپ نیز همین کار را شروع کردیم و تلاش کردیم تصویرگری ایران را به دیگران معرفی کنیم.
شاید خودمان یا بسیاری از تصویرگران ایرانی فکر کنند، ایرانی کار نکنند؛ مثلاً مدل اروپایی کار کنند، جوری که جهان بیشتر میپسندد. علاوهبراین براساس نتایج جشنوارهها، سلیقه ناشران و مخاطبان خارجی را تحلیل میکنند؛ درحالی که شاید بتوانیم سلیقههای ایرانی خودمان را اشاعه بدهیم. یکی از نتایج برگزاری فلوشیپ نشر تهران، آشنایی با سلیقههای مختلف بود. خیلی از شرکتکنندگان میگفتند بیشتر تصویرگران الگوی غربی دارند و با توجه به ویژگیهای منطقه این کارها را نمیپسندیم؛ بهعبارت دیگر به زندگی و فرهنگ ما نزدیک نیست اما تصویرگری ایرانی به فرهنگ ما خیلی نزدیکتر است. بنابراین بهنظرم در فلوشیپ نشر تهران، سلیقههای تصویری طرح و تبادل شد.
این توضیحات و کلیپ مصاحبه با مهمانان خارجی فلوشیپ نشر تهران و اظهار شگفتی آنها، نوعی ناآشنایی با وضعیت تصویرگری کتاب کودک ایران را نشان میدهد. تجربه شما هم این میزان شگفتی را تایید میکند؟
ملکیجو: بهنظر این طور میآمد. وقتی تصویرگریها را میدیدند، خیلی تعجب میکردند و میگفتند جریان چیه؟ چرا تصویرگری ایران این قدر باکیفیت است.
حاجیآبادی: البته به این نکته هم باید توجه داشته باشیم که بسیاری از مهمانان خارجی، ناشران و آژانسهای ادبی تاپ دنیا نبودند؛ بنابراین دلیل شگفتی آنها شاید به این دلیل باشد که اساساً در کشورشان تصویرگری ندارند؛ ازجمله نماینده مغولستان بود که همه چیز در فلوشیپ برایش عجیب بود.] ببخشید بین صحبت خانم ملکیجو آمدم [
البته فلوشیپ نشر تهران به چند جهت برای مهمانان خارجی، شگفتانه بود. اول اینکه تا به حال امکان «بورسیه طلایی» را ندیده بودند؛ درحالی که برخی ناشران ایرانی بارها، از سوی میزبان برگزاری فلوشیپ نشر، از امکانات بورسیه طلایی، مانند هزینه رفت و برگشت، اسکان و غذا بهرهمند شدهاند.
بهجز چند ناشر برجسته ازجمله ایتالیا و ترکیه که] با فضای نشر و تصویرگری ایران [آشنا بودند، نمایندگان برخی دیگر از کشورها مانند کویت، خیلی متعجب بود، انگار اصلاً فضای فلوشیپ نشر را ندیده بود، درحالی که حداقل باید فلوشیپ نشر شارجه را دیده باشد؛ بنابراین دلیل اصلی خوشحالی این افراد، بهرهمندی از بورسیه طلایی بود. بنابراین برگزارکنندگان اگر بتوانند چند ناشر تاپ اسپانیا، انگلیس را دعوت کنند، قطعاً شاهد شگفتی ناشران این کشورها نخواهیم بود؛ چرا؟ چون این ناشران، به کرّات با «بورسیه طلایی» در فلوشیپهای مختلف دعوت شدهاند. البته محدودیتهایی برای دعوت از مهمان وجود داشت.
ملکیجو: همانطور که آقای حاجیآبادی فرمودند،] مهمانان خارجی فلوشیپ نشر تهران [وضعیت تصویرگری ایران را با وضعیت تصویرگری کشور خودشان مقایسه میکنند؛ البته در این کشورها، مشابه ایران که سالهای است، تصویرگری حرفهای دنبال میشود، اصلاً تصویرگر وجود ندارد. در نتیجه شگفتزده میشوند.
میخواهم درباره یک پیشنهاد، صحبت کنم. جمعی از تصویرگران در جلسهای همزمان با برگزاری فلوشیپ نشر تهران، تعدادی از آثارشان را ارائه کردند؛ در واقع، نمونههایی از تصویرگریهای ایرانی معرفی شد؛ براساس این تجربه، پیشنهاد میکنم، چند کارگاه آموزشی با حضور تصویرگران بنام، همزمان با فلوشیپ، برگزار شود. این دورهها حتی میتواند موضوعمحور یا آزاد باشد.

فروغی: معتقدم معمولاً در جلساتی مشابه جلسه امروز، نمیتوان همه موضوعات را بررسی کرد و به سمت تصمیمسازی رفت؛ بهطور طبیعی هر فرد از منظرهای مختلف به فلوشیپ نشر تهران نگاه میکنند که همگی هم درست است؛ از سوی دیگر فرصت بیان موافقت و مخالفت فراهم نیست؛ همانطور که با فرمایش آقای ذوعلم درباره اینکه ناشر ما دچار وضعیتی که اشاره کردند موافق نیستم، بلکه معتقدم مجموعه نشر، دچار مسائل مختلف است که ناشر یکی از اجزای این مجموعه است اما به ناشر خطاب میشود. ناشر یکی از بازیگران اصلی است اما به شرطی که ابزار لازم برای اهداف او فراهم شود. بنابراین باید پرسید کدام ناشر در وضعیتی که چرخه اقتصادی فعالیتش میچرخد، بر انتشار ترجمه تاکید میکند؟ بهعبارت دیگر وقتی چرخه اقتصادی کسب و کارش نمیچرخد و باید حقوق نیروی انسانی مجموعه را تامین کند، از هزینههای بخشهای دیگر یعنی تالیف، ویراستار و تصویرگر میکاهد. در مجموع تاکید دارم، این بحران متوجه نشر کتاب است نه ناشر.
میخواهم به این موضوع برگردم و بپرسم؛ کدام انسان عاقلی است که اگر بداند ناشر درجه یک اروپایی به فلوشیپ نشر تهران میآید، به سراغ فلان ناشر آسیایی برود؟ بنابراین باید در نظر داشته باشیم که نخستین تجربه بود؛ علاوهبراین ایران دارای محدودیتهایی است که نمیتوان نادیده گرفت. بهعنوان مثال ناشر عربستانی باید از وزارت فرهنگ کشورش مجوز دریافت میکرد اما موفق نشد؛ بنابراین با وجود اینکه حضور فلان ناشر] مطرح [در فلوشیپ نشر تهران ایدهآل است اما نگاهمان به دعوت از ناشرانی که با اطلاعرسانی اینترتوما، اعلام آمادگی کرده بودند، انتخاب ناشرانی بود که بیش از اینکه فروشنده باشند، خریدارند. بهعبارت دیگر اگر دو ناشر از یک کشور، فرم تقاضای حضور را پُرکرده بود، ناشر خریدار را انتخاب کنیم. نتیجه این نگاه را باید پس از پیشقراردادها بررسی کنیم. یکی از ناشران عرب، در فلوشیپ نشر تهران، هشت پیشقرارداد امضا کرد؛ معنای این پیشقراردادها چیست؟ خرید رایت.
ذوعلم: امیدواریم این پیشقراردادها به خرید نهایی برسد.
نظر شما