به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از نیشن، رمان کمال (Perfection)اثر «وینچنزو لاترونیکو» نویسنده ایتالیایی که امسال به فهرست نهایی جایزه بوکر راه یافته، نمونهای درخشان از ادبیاتیست که جهان معاصر طبقهی خلاق را بیهیاهو و بدون قضاوت مستقیم، اما با عمقی دردناک ترسیم میکند. زندگی زوج جوان آنا و تام تصویریست از زندگی در شهر برلین در دنیای مدرن که چندان معنایی برای این زوج ندارد.
همانطور که ژرژ پرک در دههی شصت میلادی اشیاء را نوشت تا نسل مصرفزده پس از جنگ را ثبت کند، لاترونیکو نیز با ریزبینی معاصر ما را با لایههایی از احساس پوچی، فروپاشی رابطه، و فرسایش آرمانگرایی روبرو میسازد.
برلین، با اجارههای ارزان، کافههای دنج، گالریهای مستقل، و شبزندهداریهای افسانهای، زمانی پناهگاه آرمانی طبقهی خلاق اروپا بهشمار میرفت؛ شهری که در آن، زندگی با کار خلاقانه گره خورده بود و میشد بدون پیروی از قواعد خشک سرمایهداری، به خودِ واقعی رسید. اما کمال، رمان وینچنزو لاترونیکو، به ما نشان میدهد که پشت این رویای زیبا، شکاف و خلائی ناپیدا پنهان شده است.
آنا و تام، زوجی جوان از شهری گمنام در جنوب اروپا، برای گریز از یکنواختی زادگاهشان به برلین میآیند. در نگاه اول، همهچیز آنگونه است که باید باشد: آپارتمانی با گیاههای شیک، ظروف سفالی، فرش مراکشی، میزهای چوبی و کتابهای هنر، فضاهایی که گویی مستقیماً از صفحات اینستاگرام یا کاتالوگ مبلمانهای اسکاندیناوی بیرون آمدهاند. اما چیزی در این تصویر زیبا درست کار نمیکند.
آنها طراح گرافیکاند، پروژههایی نیمهموفق دارند، گاهوبیگاه داوطلب میشوند، دوستانی گذرا از سراسر اروپا دارند و اوقاتی در گالریها و پارکها و کلوبهای شبانه میگذرانند. اما با گذر زمان، احساس میکنند همانطور که شغلشان معنایش را از دست میدهد، رابطهشان هم به نوعی تکرار خستهکننده بدل شده.
با نثری موجز و دقیق، لاترونیکو زندگی این دو را همچون ویترینی تماشا میکند که همهچیز در آن «درست» است، اما همین درستی بیش از هر چیز، ساختگی و شکننده بهنظر میرسد. کمال نه یک نقد صریح، بلکه نوعی مستندسازی ادبی است از نسلی که میان رویای فردیت و واقعیت اقتصادی معلق مانده. هیچ فاجعهای در کار نیست، اما همهچیز آرامآرام فرو میپاشد.
در پایان، آنا و تام به شهری در کنار مدیترانه میروند و کسبوکاری تازه راه میاندازند. در ظاهر، موفقاند. اما خواننده بهخوبی حس میکند که داستان هنوز به پایان نرسیده، یا شاید هیچگاه آغاز نشده بود. آنها شاید به «کمال» ی بیرونی رسیده باشند، اما در درون، هنوز در جستوجوی چیزی هستند که نمیدانند چیست.
کمال با ترجمهی هوشمندانهی دیوید کیوین، یکی از آثار راهیافته به فهرست نهایی جایزهی بوکر است؛ و بیدلیل نیست. این رمان آینهای است در برابر نسل ما: نسلی که در میان تجربهگرایی، مصرفگرایی، میل به متفاوت بودن و ترس از معمولی شدن، معلق ماندهایم.
نظرات