سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ اقتباسهای سینمایی همواره یکی از ارکان مهم صنعت فیلمسازی بودهاند. در این میان، نقش فیلمنامه و فیلمنامهنویسان از اهمیت ویژهای برخوردار است. به همین منظور، با فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس، به گفتوگو نشستیم تا به بررسی نقش فیلمنامه در اقتباس و چالشهای پیش روی این حوزه بپردازیم.
به نظر شما فیلمنامه چه نقشی در اقتباسهای سینمایی ایفا میکند؟
خب، اگر نویسنده یا فیلمنامهنویسی وجود نداشته باشد، اساساً اقتباسی هم وجود نخواهد داشت. بسیاری تصور میکنند که نوشتن یک اقتباس در سینما کار آسانی است، اما این تصور به هیچ وجه درست نیست. ابزار دو حوزه یا دو رسانه که رمان و سینما هستند، متفاوت است. ابزار داستان یا رمان، کلمه است، در حالی که ابزار فیلمنامه، شخصیت است.
در مورد تفاوتهای بین رمان و فیلمنامه بیشتر توضیح میدهید؟
در داستان و رمان، نویسنده این اجازه را دارد که آن چیزی که در ذهن و ضمیر شخصیت میگذرد را به عنوان دانای کل و به صورت نامحدود واکاوی کند و از درونیات شخصیت باخبر شود. اما در سینما معمولاً این کار را نمیپسندند. یعنی نه اینکه نشود در سینما این کار را کرد و صدای ذهن را نوشت، اما معمولاً به عنوان یک ضعف تلقی میشود. آنچه را که در سینما توسعه داده میشود این است که «نشان بده، نگو». اولین کار، نشان دادن است. آنجایی که ما نتوانیم با نشان دادن چیزی، شخصیت را برملا کنیم یا شخصیت را برای تماشاگر قابل لمس کنیم، اینجا دیگر کلام به کار میرود.
به نظر شما زبان سینما چه ویژگیهایی دارد؟
سینما رسانهای است که وجوه مختلف دارد. درست است که زبان، وسیله ارتباط است و کلمه یا ساخت زبان در رمان و داستان حرف اول را میزند، اما در سینما هر چیزی تبدیل به زبان میشود. یعنی زبان بدن خودش به عنوان عامل ارتباطی کار میکند و در واقع بخشی از جهان زیرمتن را میسازد. یا موقعی که شما پوشش میکنید، احساسات و افکار را عینی میکنید، باید در واقع از ظرفیتهای سینمایی و تصمیمگیری استفاده کنیم.
چه چالشهایی در اقتباس از آثار ادبی حجیم وجود دارد؟
مسائل پیچیده دیگری هم وجود دارد مثلاً فرض بفرمایید که شما از یک اثر ادبی خیلی حجیم تصمیم گرفتید اقتباس کنید، یک رمان ۳۰۰، ۴۰۰، ۵۰۰ صفحهای را. آیا این را میتوانید ظرف دو ساعت فیلم بگنجانید؟ قطعاً نمیشود. بنابراین یکی از وظایف اقتباس، تلخیص کردن است. یکی از وظایف این است که شخصیتها را در همدیگر ادغام کنند.
آیا اقتباس همیشه به معنای وفاداری کامل به اثر اصلی است؟
گاهی شما از روی داستان کوتاه اقتباس میکنید. مثال میزنم، «مسیر سبز» یک داستان دو صفحهای است از استیون کینگ، اما تبدیل به یک فیلم دو ساعت و اندی شده است. یا داستانی که آقای احمد دهقان نوشتند به اسم «من قاتل پسرتان هستم» که من از آن اقتباس کردم، یک داستان شش صفحهای است و هیچکدام از آن چیزهایی که در فیلم است در داستان وجود ندارد. بنابراین، در اقتباس مسائل پیچیدهای وجود دارد. ما با انتخابهای گوناگون روبرو هستیم. بستگی به این دارد که شما چرا شیفته کتاب شدهاید. گاهی فقط ممکن است که درونمایه آن کتاب شما را جلب کرده باشد و داستانش را نخواهید. گاهی ساختارش را میخواهید حفظ کنید، اما بنا به طبیعت سینما، باید آن را فشرده کنید. گاهی هم اقتباسهایی داریم در سینما که کاملاً وفادارانه هستند و مطابق با متن اصلی پیش میروند. بنابراین انواع و اقسام اقتباس وجود دارد و اینها با فیلمنامهنویس ممکن میشود.
در پایان این مصاحبه، میتوان به این نتیجه رسید که فیلمنامه نقش بسیار مهمی در اقتباسهای سینمایی ایفا میکند و فیلمنامهنویسان با چالشهای متعددی در این مسیر روبرو هستند. انتخاب رویکرد مناسب در اقتباس، تلخیص و فشردهسازی داستان، و استفاده از ظرفیتهای سینمایی، از جمله عواملی هستند که میتوانند به موفقیت یک اقتباس کمک کنند.
نظر شما