سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – سایه برین: مروری بر تازههای سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در حوزه ژانر عاشقانه، امیدوارکننده است. تازههای نمایشگاه جاری در این خصوص بلندبالاست و این نشاندهنده پویایی این ژانر است و اثبات میکند که مخاطب نیز برای آن وجود دارد. عشق، بنمایهای قوی برای داستانپردازی و اساس شکلگیری وقایعی است که از حیث تاریخی، جامعهشناسی، روانشناسی و… هم قابلیت تحلیل را دارند. این تصور که ژانر عاشقانه تنها برای سرگرمی است، اشتباه است. در ادامه این گزارش و مرور این آثار، این ادعا بیشتر اثبات خواهد شد که عنصر عشق، اساس شکلگیری آثار فاخر ادبی است که فقط جنبه سرگرمی و گذران اوقات فراغت را ندارند.
یک عاشقانه دوراسی
نشر نو یک اثر عاشقانه جدید از مارگریت دوراس تحت عنوان «میگوید ویران کن» با ترجمه فریده زندیه را به نمایشگاه جاری آورده است. در توضیح این کتاب آمده است: «آدمهای دوراسی فاجعه که به سراغشان میآید، حسِ عاشق شدنشان گل میکند. چندی فکر میکنیم عشقی صورت بسته است اما عشقِ دوراسی محکوم است به فنا شدن و فنا زیستن.»
در «میگوید ویران کن» آدمهایی هستند که همدیگر را میبینند، انگار صرفاً میبینند. صدای هم را میشنوند، انگار صرفاً میشنوند و خیلی کُند و عمیق عاشق میشوند و رنگ میبازند و محو میشوند. دوراس تاریخِ شخصیِ زوال را روایت میکند؛ زوالِ عشق، و زوالِ تن. زوالِ شورمندانه خود.
هزار و یک شب و عشاق
انتشارات وزن دنیا دو اثر عاشقانه را به نمایشگاه آورده است. یکی از این آثار «آوردهاند که…» به انتخاب و مقدمه محمود دولتآبادی است که در آن گزیدهای از «هزارویکشب» گردآوری شده است. عشق یکی از مضامینی است که در انتخاب داستانهای «هزار و یک شب» برای این مجموعه مد نظر بوده است. دولتآبادی خود درخصوص این اثر نوشته است: در این مجموعه دید و نگاه من به انتخاب قصهها سه محور اساسی دارد، به دور از توهمات افسونگرانه و آن سه محور عبارت است از عشق، هنر و موسیقی، طنز… بدیهی است عشقهایی که در این کتاب به حکایت درآمده بسیار شدید و در زمرهی همان عشقهای افسانهای است.»
عاشقانه دیگر انتشارات وزن دنیا داستان نیست اما به دلیل درونمایه عاشقانهاش خالی از لطف نیست در این گزارش به آن هم اشاره کنیم. این اثر «عشاق» نام دارد و روایتهایی از پرشورترین رابطههای عاشقانه قرن بیستم است. «عشاق» با پیشگفتاری از دایان آکرمن همراه است و صوفیا نصرالهی آن را ترجمه کرده است.
از مارکز تا موراکامی در ژانر عاشقانه
نشر نیماژ در این دوره نمایشگاه، سه عاشقانه جدید را عرضه کرده است. یکی از این آثار از پرفروشهای نمایشگاه جاری نیز هست. این اثر، رمان «شهر و دیوارهای نامطمئنش» از هاروکی موراکامی است. شاید اطلاق نام عاشقانه به اثری از موراکامی کمی عجیب به نظر برسد اما این نویسنده بهخوبی توانسته با حفظ چارچوب فکری و نظری همیشگی و مشهور خود، یک عاشقانه دلپذیر نیز به رشته تحریر درآورد. داستان این اثر درباره عشق دو نوجوان است که در یک مسابقه برنده خودنویس میشوند و ارتباط عاطفی آنها با نوشتن نامههایی بهوسیله همان خودنویسها ادامه پیدا میکند. پس از مدتی دختر به معشوق خود میگوید که او واقعی نیست و سایه او در این جهان است و...
«ایتان فروم» نوشته ادیت وارتون با ترجمه علی امیدیان نیز از عاشقانههای تازه نشر نیماژ است. این کتاب با دو راوی اولشخص و دانایکل، داستان مردی است جداافتاده از جهان که به خاطر گذشتهاش و زخمی که بر وجودش نشسته از همه دوری میگزیند و عشقی که میتوانست نجاتبخش او باشد حالا سیاهترین آینه از گذشتهاش است که هر روز چشم در چشمش میدوزد.
«وعده ما ماه اوت» از گابریل گارسیا مارکز و ترجمه وحید اکبری نیز عاشقانه تازه دیگری است که پس از مرگ مارکز در سال ۲۰۲۴ منتشر شد. مارکز در این داستان به عاشقانههای زنی میانسال میپردازد. آنا ماگدالنا باخ هرسال به جزیره میرود تا به مزار مادرش سر بزند و عاشقی کند و در این مسیر حوادثی برای او رخ میدهد. گفتنیست که این تنها اثر مارکز است که قهرمان آن یک بانوست.
دو عاشقانه از لورا نولین
نشر نارنگی نیز با دو اثر تازه عاشقانه از لورا نولین در نمایشگاه کتاب تهران حاضر است. «ایکاش به او گفته بودم» ترجمه ملیحه شجاعی و «اگر با من بود» ترجمه فریال افتخاری، این آثار تازه هستند.
در «ای کاش به او گفته بودم» با دنیای پسری به نام فین آشنا میشویم. فین همیشه عاشق آتم بوده؛ دختری که فقط همسایهاش نیست، بلکه همهچیز اوست. اما آتم هرگز از احساسات واقعی فین خبر نداشته یا شاید فکر میکرده که ندارد. فین حالا در رابطهای با دختری به نام سیلوی است و چون نمیخواهد به او آسیبی بزند، هرگز جرات نکرده حرف دلش را به آتم بزند. در این میان، بهترین دوستش جک، همهچیز را میبیند. او شاهد رابطه نزدیک فین و آتم است و نمیتواند باور کند که آتم از چیزی خبر نداشته باشد. حالا جک در دو راهی حمایت از دوستش و واقعیتی دردناک گیر کرده، وقتی که دلشکستگی حتمی به نظر میرسد.
داستان «اگر با من بود» در پس زمینه یک شهر کوچک میگذرد و زندگی پاییز و فینی را روایت میکند؛ دوستان دوران کودکی که پیوند عمیقی باهم دارند. این داستان توسط پاییز روایت میشود که در مورد لحظات مهم زندگی فکر میکند. این دو دوست دیرینه و صمیمی همانطور که در دوران نوجوانی خود سفر میکنند، با چالشهای شخصی، روابط در حال تکامل و نیز انتخابهایشان دستوپنجه نرم میکنند. در واقع قلب رمان در دوستی پیچیده بین پاییز و فینی، از معصومیت دوران کودکی تا پیچیدگیهای دوران نوجوانی، نهفته است. پویایی آنها با حمایت تزلزلناپذیر، رازهای مشترک و درک عمیق از نقاط قوت و آسیبپذیری یکدیگر مشخص میشود.
عاشقانههایی با دنیایی فانتزی و عامیانه
نشر نون نیز دو کتاب عاشقانه تازه را برای دوستداران این ژانر در دسترس دارد. در توضیح داستان «امیدوارم این به دستت نرسد» نوشته آن لیانگ و ترجمه سمانه رحیمی، که یکی از این دو عاشقانه است، آمده است: وقتی ایمیلهایی که ترجیح میدهید بمیرید اما چشم احدی به آنها نیفتد به جای «پیشنویس»، «ارسال» میشوند چه خواهد شد؟ سیدی وان همیشه بهترین بوده؛ کاپیتان مدرسه، شاگرد ممتاز، همکلاسی محبوبی که همیشه لبخند دانشآموز نمونه را به صورت دارد. با این حال پشت این نقاب بیعیب و نقص، خروارها خشم فروخورده پنهان شده که تنها راه تخلیهاش نوشتن ایمیلهای تندوتیز در بخش «پیشنویس» است؛ از خطاب به معلم سختگیرش گرفته تا همکلاسیهایی که اعتبار زحمت او را بالا میکشند. یک روز به طرز عجیبی تمام ایمیلهای سیدی راهی ایمیل آدمهایی میشوند که دقیقاً ً نباید آنها میخواندند.
کتاب «داستان بامزه» اثر امیلی هنری با ترجمه نشاط رحمانینژاد نیز تازه دیگری است که در داستان آن آمده است: «دافنه همیشه شیوهای که نامزدش پیتر داستانش را تعریف میکرد، دوست داشت. در یک روز طوفانی باهم آشنا شده و عاشق هم شده بودند. آن هم بخاطر یک کلاه عجیبوغریب. سپس، برای شروع زندگی مشترکشان، به زادگاه او در کنار دریاچه بازگشته بودند. دافنه هم داستانش را به این شکل شروع میکند: در ونینگبی زیبای میشیگان، بدون دوست یا خانواده تنها مانده است. اما به شغل رویاییاش اشتغال دارد: او کتابدار کودکان است. البته به سختی از پس مخارج زندگیاش برمیآید.
پیشنهاد همخانه شدن با کسی هم مطرح است که احتمالاً میتواند مخمصهاش را درک کند: مایلز نواک، دوست سابق پترا. مایلز شلخته و آشفته که علاقه زیادی به شنیدن آهنگهای عاشقانه دارد، دقیقاً نقطه مقابل دافنهی عملگرا و جدی است. با این حال دافنه چنان جدی و منزوی است که همکارانش شرط بستهاند یا تحت تعقیب مأموران افبیآی قرار دارد یا در برنامه حفاظت از شاهد. این دو همخانه عمدتاً از هم دوری میکنند تا اینکه یک روز در حالی که در غمهایشان غرق شدهاند، یکجور دوستی بر پایهی نقشهی انتقام با هم پایهریزی میکنند. اگر این نقشه شامل بارگذاری عکسهایی عمداً گمراهکننده از ماجراجوییهای تابستانیشان باشد، خب چه کسی میتواند سرزنششان کند؟ البته همه اینها فقط برای نمایش است. چون اصلاً امکان ندارد دافنه فصل جدید زندگی خودش را با این وضعیت شروع کند… مگر نه؟
عشقی از جنس النگوی یاقوت
نشر کتاب پارسه یک اثر عاشقانه جدید به نام «النگوی یاقوت» نوشته آلکساندر کوپرین و با ترجمه حمیدرضا آتشبرآب دارد که قصه زندگی بانویی است که به شکل سنتی با یک اشرافزاده ازدواج کرده و زندگی خوبی هم دارد اما دریافت یک النگوی یاقوت بهمناسبت تولدش، مسیر زندگی او را به ناگاه متحول میکند.
یخ و قدم زدن در تاریکی
«قدم زدن در تاریکی» اثر ژیلا آقارفیعی و «یخ» اثر مژگان مظفری، دو اثر عاشقانهاند که نشر عینک با خود به نمایشگاه کتاب آورده است.
در توضیح کتاب «قدم زدن در تاریکی» آمده است: ما دو خط موازی هستیم که یکدیگر را قطع نمیکنیم، اما همیشه کنار هم هستیم. گرمای وجود هم را حس میکنیم بدون هیچ سهمخواهیای. به قول هلن کلر «قدم زدن با یک دوست در تاریکی، بهتر از قدم زدن به تنهایی در نور است.»
«یخ» نیز درباره دختری است که ارتباط سالمی با پدر خود ندارد و از جانب او در حال آزار دیدن است و درگیر شدن در یک رابطه عاشقانه زندگیاش را دستخوش حوادث متعدد میکند.
عاشقانه زن هفتهزارساله
«زن هفتهزارساله» اثر نرگس نظیف نیز از تازههای نشر سنگ در ژانر عاشقانه است. داستان این کتاب درباره زنی به اسم مهرانه است که در یک زلزله هولناک، تمام اعضای خانواده خود را از دست داده است. او بعد از سالها در تهران مشغول به کار میشود و پس از آشنا شدن با مردی که به ناگهان وارد زندگی او میشود، همه چیز تغییر میکند.
عاشقانههایی در دل آتش و بیماری
«تراویس» اثر میا شریدن و ترجمه مُنا اختیاری، یک عاشقانه تازه از نشر آموت است. تراویس هیل، رئیس پلیس شهر پلیون است که زندگیاش به نظر کامل و بینقص میآید. اما وقتی مردی غریبه با خواهرش هیون تورس به شهر میآید، همه چیز تغییر میکند. در ادامه رابطهای غیرمنتظره میان تراویس و هیون شکل میگیرد که در آن به هم کمک میکنند.
«سلام غریبه» نوشته کاترین سنتر و ترجمه مریم رفیعی نیز عاشقانه تازه دیگری است که نشر آموت منتشر کرده است. در شرح داستان آن میخوانیم: سیدی مونتگومری، درحالی که به عنوان فینالیست مسابقه انجمن پرترهنگاری مبتلا شده، ناگهان به بیماری چهرهکوری مبتلا میشود؛ بیماریای که باعث میشود نتواند چهرهها را درست تشخیص دهد. در این میانه به ناگهان عاشق میشود و زندگیاش رو به تحول و دگرگونی میرود.
عاشقانه دیگر منتشرشده در نشر آموت، رمانی به نام «در بزم آتش» نوشته کاترین سنتر و با ترجمه فیروزه مهرزاد است که در توضیح داستان آن میخوانیم: کَسی هانول، یک زن آتشنشان برجسته و توانمند است و برای مدتی مجبور میشود که به دلیل نگهداری کردن از مادر خود، به یک ایستگاه آتشنشانی که تجهیزات چندانی ندارد برود؛ بهنظر میرسد هیچکس از حضور او استقبال نمیکند؛ فقط فردی تازهکار از حضور کَسی خوشحال است اما عشق را مقولهای دخترانه میداند.
«جاری چون رود»، نوشته شلی رید و ترجمه آرتمیس مسعودی، داستانی را در کلرادو روایت میکند. ویکتوریا نش، دختری است که در یک مزرعه ذرت و با سنتهای فراوان بزرگ شده است. او پس از آشنایی با پسری به نام ویل، وارد یک رابطه عاطفی شده و زندگیاش دستخوش حوادث و تغییرات فراوانی میشود.
نظر شما