سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – نرگس دوست: سید علی صالحی، شاعر معاصر، در روز دوم سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران مهمان غرفه انتشارات نگاه بود و با مخاطبان خود دیدار و گفتوگو داشت. صالحی چنانکه در همین گفتوگوی کوتاه خواهید خواند خود را شاعر «مردم» میداند نه شاعر «مردمی» و بین این دو فرق میگذارد. او امروزه یکی از محبوبترین شاعران ایرانی معاصر است و این را از همین دیدار کوتاهی که علاقهمندانش در نمایشگاه با او داشتند بهخوبی میتوان دریافت. گفتوگو با سید علی صالحی را در ادامه میخوانید.
چه کتابی را به مخاطبان و علاقهمندان به کتاب پیشنهاد میدهید؟
هنوز هم فانوس خلاقیت روشن است، بیشتر آثاری که در غرفههای مستقل عرضه شده، مژدهرسانِ نمردن است. کتابهای درخشان و منتقد… همزادهای مناند. من گفتوگوی رمزآلود کتابها را میشنوم، بعضی غمگین و چشم به راه همراهان خود هستند که هنوز در دایره کتاب وزارت ارشاد لحظهشماری میکنند به امید روز مجوز. کتاب خود چهرهی انسان است، نمیتواند شادی یا اندوه خود را پنهان کند. با این وصف، من نمیتوانم چند کتاب معین را در حوزهی کار خود معرفی کنم، همه خوبند مگر آنکه عکس آن رخ داده باشد.
به نظر خودتان کدام کتاب شما بیشترین باز خورد را در جامعهی ادبی ایران داشت و دارد؟
گزینه شعر من در انتشارات مروارید به چاپ دهم رسیده است. مجموعه دیوان هزار صفحهای از سوی نشر نگاه به چاپهای متعددی رسیده و «راه دور» در نشر چشمه بهزودی به چاپ پنجم میرسد.
خود را شاعر مردم میدانید، یا شاعر مردمی؟
خودم را «شاعر مردم» میدانم. خدا نکند شاعر مردمی باشم.
فرق شاعر مردمی و شاعر مردم را برای مخاطبان شعر فارسی توضیح میدهید؟
یادش بخیر «کارو» که سال ۱۹۹۲ در تورنتو کانادا هم دیدار داشتیم، شاعر مردمی است. شاعر تودههاست، با شاخصهی اعتراض از نوع کلیگویی، اما پرفروش. بعد از انقلاب ندیدم شاعری در قد و قامت کارو. اما «شاعر مردم»، شاعر تودهها نیست، شاعر مخاطبین حرفهای و جدی و آگاه است، مثل احمد شاملو! شاعر مردمی ریزهخوارِ ادبیات حاشیهگرد است، ادبیاتی که بوی سیگار اشنو و چای تلخ لبسوز میدهد، عمرش هم به حد یک سیگار است. نقش گلایه (به جای اعتراض اجتماعی) / وزن غالبِ کلامی / پردازش سوژههای ساندویچی و بخت و اقبال، ستون فقرات شعر تودههاست. در حوزهی عاطفی هم سانتیمانتالیزم و نوستالیژیا، خوراک این پدیدهی تلخ شوخیوَش است، اما یادمان باشد، جامعهی شعر خوان به این سه نوع شعر و شاعر نیاز دارد: کارو، مشیری، شاملو.
آیا برای ناشرین و آنها که کتاب چاپ میکنند صحبت خاصی دارید؟
نه صحبت خاصی نیست، باید زنده ماند. باید زندگی کرد، و باید سانسور را دست انداخت.
وضعیت شعر امروز ایران را چگونه میبینید؟
مسیر و جبر تاریخی خود را در هر شرایطی ادامه میدهد، جوهر شعر در مقام و «شفا» قابل حذف نیست. همهی سلاطین به آن نیاز دارند، همهی آنهایی که چشم به راه چند فاز کوپن و معیشت و… هستند، هم به شعر پناه میبرند، نوعی شعر سرگردان برای اهل صف نان.
اگر بخواهید شاعر یا شاعرانی از ادبیات کهن فارسی نام ببرید، خود را به کدام نزدیک میدانید؟
سوال ترسآوری است، ما ملت ِ هزار ماشاالله هم (به عادتِ کهنسالی) در داوری معتاد هستیم، تازیانههای تاریخ و حکم تازیانه و احکام، بتمرگ، در این سه هزار سال دولتمندی به حدی تجربه شده است که به «ژن ملی» تبدیل شده است.
در همزادپنداری تاریخی خیلیها سه قوهی قضائیه، مجریه و آن قوهی دیگر که الان یادم نمیآید، همواره در خود دارند حمل کننده و شاکی و متشاکیاند، فقط قوانین اندکی تغییر کرده وگرنه حکایت همان حکایت کهن است.
بهتر است بفرمایید به کدام شاعر کهن علاقهی بیشتری نشان میدهید، خُب مثل همهی مخاطبین شعر از قرن هفتم و هشتم هجری تا امروز، مولانا و حافظ را دوست دارم، شعرشان دعای محض است، دعای موزون! و شاعر سومی هم هست که بزرگ… البته هنوز به دنیا نیامده است، هر عصری… حجت خود را دارد.
آرزو دارید کدام کتابتان مجوز بگیرد و زودتر از بقیه منتشر شود؟
کتاب «عهد عتیق» بازسرایی کتاب مقدس، سه هزار و پانصد صفحه است. پانزده سال زحمت… سه سال است مهمان دایرهی ممیزی است، جلد دوم آن بازسرایی انجیل است، حدود هزار و پانصد صفحه است، خوف دارم آن را به نشر محترم بسپارم.
نظر شما