سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی: از دیدگاه من بازخوانی تاریخ هنر ایران، همچنان با یک پرسش بنیادین روبهرو است: سهم زنان هنرمند در روایتهای رسمی، آکادمیک و مکتوب کجاست؟
به عنوان زنی که سالها است در عرصه هنر فعالیت میکنم همواره سعی کردهام نگاهی جنسیتزده به وادی هنر در ایران نداشته باشم اما به عنوان کسی که سالها است کتابخوان و کتاب دوست هستم نمیتوانم کمبود کتاب در مورد زنان هنرمند ایرانی را برتابم بنابراین دست به قلم شدم تا مطلبی انتقادی در این مورد بنویسم.
در کشوری که زنان نقش چشمگیری در هنرهای تجسمی، تئاتر، سینما، موسیقی و ادبیات ایفا کردهاند، نبود کتابهای تحقیقی، و آثار تحلیلی در حوزه هنر که به طور خاص به زنان هنرمند بپردازند، نوعی خلأ جدی فرهنگی به شمار میرود.
با نگاهی گذرا به قفسه کتابفروشیها یا فهرست تازههای نشر، میتوان دید که کتابهای هنری عمدتاً یا ترجمههایی از آثار نظری و تاریخی غربی هستند یا در بهترین حالت، پژوهشهایی عمومی درباره هنر معاصر ایران. اما جایی که باید از زندگی، نگاه و تجربه زیسته زنان هنرمند ایرانی روایت شود، اغلب خالی است. زنانی که نه فقط در خلق آثار هنری، بلکه در پیشبرد گفتمانهای اجتماعی، زیباییشناسیهای بومی و جریانهای نوآورانه نقشآفرین بودهاند.
این غیاب تنها یک نقص محتوایی نیست، بلکه بازتاب یک بیتوجهی ساختاری به هویت، حافظه و روایت زنانه در حوزه هنر است. بسیاری از زنان هنرمند ایرانی، بهرغم سالها فعالیت، هنوز کتابی درباره آثار یا زندگیشان منتشر نشده است. نه تنها مونولوگها و تجربیات شخصی آنها جایی در متنهای نظری پیدا نمیکند، بلکه حتی در روایتهای رسمی از تاریخ هنر ایران نیز، بهندرت اسمی از آنها به میان میآید.
برای نمونه، در زمینه نقاشی و هنرهای تجسمی، هنرمندانی چون بهجت صدر، ایران درودی، منیر فرمانفرمائیان یا حتی نسل جدیدتر چون نیوشا توکلیان و گلناز فتحی، نه تنها در داخل کشور، بلکه در سطح بینالمللی شناخته شدهاند، اما درباره هر یک از این افراد، کتاب مستقلی که بهصورت علمی و تحلیلی زندگی و آثارشان را بررسی کند، کمتر در دسترس است. کتابهایی که در مورد این افراد به خصوص ایران درودی و بهجت صدر اپ شدهاند بیشتر خودنوشت یا مصاحبه در مورد زندگی آنها هستند کمتر کتابی آثار آنان را به طور تحلیلی و علمی و از دید هنر شناسانه مورد نقد و بررسی قرار داده است اگر هم در این باره کتابی وجود داشتهباشد، اغلب در خارج از ایران منتشر شده است.
این وضعیت در حوزههایی چون تئاتر و سینما نیز تکرار میشود. بسیاری از زنان بازیگر، کارگردان و نویسنده نمایشنامه، در طول چند دهه گذشته در شکلدهی به جریانهای خلاق در هنر ایران نقش داشتهاند، اما کمتر دیده شده که کتابی به تحلیل کارنامه هنری آنها اختصاص یابد. در حوزه سینما، جز چند استثنای پراکنده، مثل کتابهایی درباره رخشان بنیاعتماد یا تهمینه میلانی، کمتر شاهد نوشتههایی هستیم که روایتگر تجربه زنانه در پشت و جلوی دوربین باشند.
این خلأ دلایل متعددی دارد. بخشی از آن به نگاه مردسالارانه در نهادهای هنری و پژوهشی برمیگردد که همواره مردان را به عنوان «سوژههای اصلی» هنر و زنان را در حاشیه قرار دادهاند. بخشی دیگر ناشی از کمتوجهی ناشران به بازار کتابهای هنری است، بهویژه وقتی موضوع زنان هنرمند باشد که اغلب تصور میشود مخاطب اندکی دارد. از سوی دیگر، بسیاری از زنان هنرمند نیز به دلایل مختلف از جمله فشارهای اجتماعی، خودسانسوری، یا عدم حمایت نهادی، فرصت یا امکان ثبت مکتوب تجربههای خود را پیدا نمیکنند.
اما پیامدهای این غیاب چیست؟ نخست، ناپدید شدن بخشی از حافظه هنری ایران است. تاریخ هنر بدون روایت زنان، تاریخ ناقصی است. دوم، محروم کردن نسلهای جدید از الگوها و روایتهایی است که میتوانند الهامبخش آنها در مسیر خلاقیت باشند. سوم، ایجاد نوعی گسست در فهم تحولات اجتماعی و هنری معاصر است؛ چرا که بسیاری از تغییرات فرهنگی و هنری در ایران، با نقشآفرینی مستقیم یا غیرمستقیم زنان همراه بوده است.
پاسخ به این وضعیت نیازمند چند اقدام اساسی است: اول، حمایت از پروژههای پژوهشی، دانشگاهی و مستقل که به بررسی زندگی و آثار زنان هنرمند بپردازند. دوم، ایجاد فرصتهای انتشار برای کتابهایی در قالب بیوگرافی، گفتگو، نقد هنری و تاریخ شفاهی. سوم، تشویق خود هنرمندان زن به ثبت و نگارش تجربیات شخصی و هنریشان. همچنین نهادهایی چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز هنرهای تجسمی، خانه هنرمندان و دانشگاهها میتوانند در زمینه تولید و انتشار این آثار نقش تسهیلگر داشته باشند.
کتابهای هنری درباره زنان هنرمند ایرانی، صرفاً سندهایی پژوهشی نیستند، بلکه بازتاب هویتی پنهانشده در لایههای تاریخ رسمیاند؛ تاریخ نانوشتهای که اگر به آن نپردازیم، نه فقط در عرصه هنر، که در شناخت خودمان نیز با شکافهای عمیقتری مواجه خواهیم شد.
امید که ناشران فعال در حوزه هنر به این مورد توجه نشان داده و جای خالی این آثار را در حوزه نشر کشور پرکنند.
نظر شما