به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مشهد، رضا اشرفزاده در دومین همایش ادبی، فرهنگی «هفتشهر عشق» که صبح پنجشنبه در مرکز همایشهای بینالمللی شهدای سلامت برگزار شد، گفت: اگر مسئولان ما میخواهند جامعه را اصلاح کنند، باید پندنامه و پندنامهها را مدام در دست داشته باشند و این دستورات را مستمرا مرور کنند. در پندنامه عطار مطالبی هست که ما امروز غصه میخوریم که چرا این مطالب در جامعه ما وجود ندارد.
رضا اشرفزاده گفت: در ایام کرونا ما نسبتاً بیکار شده بودیم، لذا زمان مناسبی برای پژوهش بود، آثار اصلی عطار نیشابوری که معلوم بودند اما آثار دیگری منسوب به عطار هستند که در آن ایام در حال بررسی آنها بودم.
این استاد دانشگاه افزود: منطقالطیر و مصیبتنامه که داستانهای رمزی هستند و به قول شاعر «منطقالطیرِ سخنهای مرا کس نمیداند، سلیمانش تویی» اما از این چهره بزرگ ادبی، آثاری هم باقیمانده که برخی معتقدند منسوب به اوست. در بین این دو گروه از کتابها، حدود ۶۶ اثر که به عطار نسبت داده شده و سعید نفیسی در کتاب «جستجو در اخبار و آثار عطار» تعدادی از این آثار که امروز به عنوان آثار اصیل عطار میدانیم را بررسی کرده است.
وی افزود: بزرگان ثابت کردند «خسرونامه» همان «الهینامه» است، برخی «خسرونامه» را کتاب اصلی عطار ذکر کردهاند و باز برخی عطارشناسان هم معتقدند همین «خسرونامه» هم از عطار نیست اما من با پیش زمینهای که از پندنامه داشتم ثابت کردم که شباهت زیادی بین دو اثر عطار وجود دارد.
۳۷۰ نسخه خطی از پندنامه موجود است
اشرف زاده بیات کرد: در سال ۷۴ یک مجله فرهنگی بزرگداشت عطار را برای اولین بار به صورت بینالمللی در تالار سیمرغ نیشابور برگزار کرد، ضیاالدین سجادی و آقای حاکمی در آن همایش مقاله ای داشتند در این خصوص که پندنامه اثر خود عطار است، چراکه آن زمان همه این به شک داشتند. با وجودی که ۳۷۰ نسخه خطی از این اثر موجود بود و ۲۰ شرح بر آن نوشته شده و بسیاری از اروپایی ها درباره این کتاب صحبت کردند و آن را ترجمه کردند.
این نویسنده و عطارپژوه گفت: وقتی «اسرارنامه» را دوباره خواندم دیدم بسیاری از مطالبی که در پندنامه است، در باب ۱۸ اسرارنامه هم هست، شفیعی کدکنی هم میگوید احتمالاً پندنامه عطار بابِ ۱۸ اسرارنامه باشد. علاوه بر آن با زندهیاد سجادی مضامین مشترک پندنامه و منطقالطیر را سنجیدیم.
«پندنامه» متعلق به خود عطار نیشابوری است
اشرف زاده ادامه داد: این موضوع مرا بر آن داشت که کنکاش بیشتری بکنم، لذا وقتی نسخهای خطی از پندنامه را اساس قرار دادم، کتابی حدود ۷۰۰ صفحهای نوشتم، مقالهای هم نوشتم و دلایلی آوردم که آیا این اثر، متعلق به عطار است یا خیر و در نتیجه به این رسیدم که متعلق به عطار است.
این عطار پژوه بیان کرد: همچنین سوره لقمان در قرآن که به عنوان پندنامه لقمان حکیم نوشته و چاپ شده و آنچه عطار از پندنامه نوشته را هم بررسی کردم. آن جمله شفیعی کدکنی را هم به خاطر داشتم، بعد کتاب من، کتابِ مفصلی شد و تصمیم به چاپ آن گرفتم و امروز چاپ شده است.
لزوم بازخوانی پندنامه توسط مدیران کشوری
وی افزود: در پندنامه عطار مطالبی هست که ما امروز غصه میخوریم که چرا این مطالب در جامعه ما وجود ندارد، عطار میگوید ای پسر، ای عزیز پدر، ای جانِ پدر… و موضوعاتش را با این لحن، عاشقانه بیان میکند. حسرت میخورم که آیا پدرانی داریم که این اثر را خوانده باشند و فرزند خود را بنشانند و او را اینگونه راهنمایی کنند که مسیر سعادت از چه طریق است؟
اشرف زاده با اشاره به لزوم خوانش این آثار توسط مدیران، گفت: اگر مسئولان ما میخواهند جامعه را اصلاح کنند، باید پندنامه و پندنامهها را مدام در دست داشته باشند و این دستورات را مستمرا مرور کنند. اینجا ارزش پندنامه محرز میشود.
او با ذکر خاطره ای از سال ۱۳۵۵ عنوان کرد: در آن سال به گمانم که دانشجوی فوقلیسانس بودم، دکتر یوسفی رحمهالله، یک روز پایاننامه ما را در کشوی میز گذاشتند و صدا زدند که اشرفزاده بیا، من هم موضوعی در ذهن دارم و میدانم تو از پَس نگارش آن بر میآیی و موضوع آن «رمز و روایت در شعر عطار» بود.
این استاد ممتاز زبان و ادبیات فارسی بیان کرد: آن زمان تنها یک چاپ از منطقالطیر که چاپ صادق گوهرین بود، موجود بود. به بخش آخر رسیدم و این ابیات:
هست خلقی بی نمک بس بیخبر
لاجرم زان میخورم تنها جگر
چون ز نان خشک گیرم سفره پیش
تر کنم از شوروای چشم خویش
از دلم آم سفره را بریان کنم
گه گهی جبریل را مهمان کنم
شکر ایزد را که در باری نیم
بسته هر ناسزاواری نیم
من ز کس بر دل کجا بندی نهم
نام هر دون را خداوندی نهم
همت عالیم ممدوحم بس است
قوت جسم و قوت روحم بس است
وی گفت: این شعر را که خواندم دیدم عطار چه همت عالی و چه روحیهای داشت که این آثار بزرگ را برای ما گذاشت، به این شعر که رسیدم کتاب را بستم و گفتم صبح خدمت استاد میرسم و میگویم کاری که خواسته را انجام میدهم و الان خیلی خوشحالم که نوری که در سینه عطار میدرخشید، راهنمای آثار و کارهایی شد که بعدها انجام دادم.
در ادامه همایش استانی «هفت شهر عشق» محمدجعفر یاحقی، مدیرعامل موسسه خردسرای فردوسی گفت: زمانی که برای اولینبار رویدادهای مرتبط با فردوسی را شروع کردیم، در آن رویدادها نهایتاً بیست نفر شرکت میکردند اما کم کم آن رویدادها بزرگ شد تا ملی و بین المللی شدند و شرکتکنندگان آنان از شماره خارج شدند، شمار شرکتکنندگان رویدادهای مرتبط با عطار هم باید همین گونه باشد.
عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی با بیان اینکه روز عطار نباید الزاماً وابسته به روزی خاص در تقویم باشد، عنوان کرد: هر روز باید در تمام کشور روز عطار باشد، همیشه باید روز فرهنگ ایران و زبان فارسی باشد، هر جایی از کشور باید این مراسمها مستمرا برگزار شود.
یاحقی با اشاره به وجه بینالمللی شخصیت عطار نیشابوری گفت: وقتی عطار آنقدر بزرگ است که متعلق به تمام این ملت است، لزومی ندارد که بزرگداشت او را تنها در نیشابور بگیریم. ما در دانشگاه فردوسی تصمیم گرفتیم که پا از گلیم خود درازتر نکنیم، لذا من نباید در مجلس عطار سخن بگویم اما از من خواستند سخنرانی کنم و من هم به دنبال آن موضوعی را انتخاب کردم، و امروز میخواهم بگویم اگر عطار نبود، چه اتفاقی میافتاد؟ چراکه ما میتوانیم ارزش برخی چیزها، افراد، رویدادها و اتفاقات را در زمان فقدانشان درک کنیم.
«سیمرغ» به خاطر عطار شناخته میشود
وی افزود: ما همیشه افراد را با حضورشان می شناسیم، اما گاهی غیبت افراد هم اهمیتشان را نشان می دهد، اگر عطار نیشابوری نبود همین همایش «هفت شهر عشق» هم نبود، این رویداد برگزار نمیشد، سیمرغ نبود، فضای پرواز سیمرغ در سپهر فرهنگی کشور ما نبود. سیمرغ در شاهنامه هم هست اما سیمرغِ منطقالطیر عطار، چیز دیگری است. سیمرغ الان به نام عطار شناخته می شود.
این استاد دانشگاه بیان کرد: اینهمه نامگذاریهایی که با نام سیمرغ شده، از مراکز هنری، جشنوارههای بزرگ فرهنگی و هنری و.... همه را مدیون سیمرغِ عطار هستیم. وقتی صحبت از فرهنگ می کنیم باید به لایههای پنهان جامعه بازگردیم، نام سیمرغ در مغازهای در کوچهپسکوچههای برخی مناطق روستایی هم به چشم میخورد و این بینهایت زیباست.
محمدجعفر یاحقی ابراز کرد: حتی هدهدِ منطقالطیر عطار هم که در داستان حضرت سلیمان و دیگر متون ادبی نیز مشاهده میشود، در منطقالطیر عطار چیز دیگری است چراکه عطار او را با تصویری عرفانی نمایان کرد، عطار منطقالطیر را به یک ژانر تبدیل کرده است.
اگر عطار نبود ما در عرفان چیزی کم داشتیم
وی افزود: اگر عطار نبود ما مشخصاً در عرفان چیزی کم داشتیم و این گونه اهمیت عطار مشخص میشود. اگر تذکره الاولیا نبود ما در فرهنگ عرفانیمان چیزی و شاید چیزهایی کم داشتیم. ۹۷ عارف را عطار در فضای فرهنگی ما پرواز داده، بایزید و حلاجی که عطار ساخته و در ذهن و فرهنگ ما حکومت میکنند، حلاج و بایزدی است که عطار آنان را برجسته کرده، نه حلاجی که حافظ و دیگران ساختهاند.
عطار و به پرواز در آوردن اندیشههای عارفان
مدیرعامل موسسه فرهنگی و هنری خردسرای فردوسی ادامه داد: یکی از مهمترین کارهای عطار سر و کله زدن با دیوانگان هوشیار است، اگر عطار نبود اینهمه بحث در خصوص این عرفا نبود، عطار بود که این چنین پروازی به اندیشههای عارفان داد. دیوانگان در آثار او حرفهای عاقلانه و هوشیارانهای گفتند و ما با خوانش آنها گریه کردیم، اندیشه کردیم، خندیدهایم، تامل کردهایم.
وی افزود: اگر عطار نبود، عطارهای زیاد دیگری که الان هستند هم نبودند دکتر شفیعی کدکنی، در یکی از کتابهایشان ۲۴ عطار را معرفی کردند که آثارشان از آثار فریدالدینِ عطار وام گرفته شده است.
یاحقی ادامه داد: من معتقدم این اصطلاحی که برای عطار در زبان و فرهنگ ما مانده که به معنی عطر خوب و دارو فروشی است، از شغل عطار نیشابوری منشا گرفته است و در قاموس زبان فارسی بازمانده است. قبل از وجود فریدالدین عطار، «عطار» به این معنی نبود و شغل عطاری به این شیوه و شکل نبود. ما تمام این اتفاقاتِ خرد و کلان را ما مدیون این مرد بزرگ هستیم.
وی ادامه داد: اگر عطار نبود، شاید رضا اشرف زاده، شفیعی کدکنی و خیلی از بزرگان معاصر ما با این مسلک و اینقدر صاحبسبک نبودند.
زبان فارسی به عطار نیاز مبرم دارد
محمدجعفر یاحقی تصریح کرد: در زمانی که زبان فارسی مورد هجوم قرار گرفته، باید گفت زبان فارسی به عطار نیاز مبرم دارد، زبان فارسی مدیون عطار است. زبان عطار بسیار شسته رفته، عمومی و در بطن جامعه است، فرهنگ و کلمات نیشابوری در آن بسیار است، واژه ها و زبان نیشابوری عطار از زبانهای اصیل است.
به گزارش ایبنا؛ در انتهای این مراسم از کتاب «پندنامه عطار نیشابوری» به قلم رضا اشرفزاده رونمایی شد.
نظر شما