به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، عباس اسکندری در کتاب «تاریخ مفصل مشروطیت ایران یا کتاب آرزو» نکاتی از وقایع قبل از شهریور ۱۳۲۰ را شرح داده است. عباس اسکندری متولد ۱۲۷۶ در تهران، شاهزاده قاجار، مالک بزرگ اراضی غرب تهران، روزنامهنگار، سیاستمدار و نماینده جنجالی مجلس شورای ملی بود. او در مدرسههای علمیه و دارالفنون تهران درس خواند و پس از پایان تحصیل، در دوران جنگ جهانی اول به «مجاهدین» پیوست که با حمایت آلمان و عثمانی در کرمانشاه دولت تشکیل دادند و با ارتشهای روسیه و انگلیس میجنگیدند. در راه پیوستن به مجاهدین در همدان دستگیر شد و ۱۱ ماه در اسارت نیروهای انگلیسی بود.
پس از روی کار آمدن رضا شاه عباس اسکندری مدتی رئیس دفتر «حاج مخبرالسلطنه هدایت» وزیر فوائد عامه بود. او سپس به فرانسه رفت و در رشته حقوق تحصیل کرد و به ایران بازگشت و به وکالت دادگستری پرداخت. در دوره رضا شاه بارها به زندان رفت و پس از شهریور ۱۳۲۰ و کنارهگیری رضا شاه از سلطنت، فعالیت سیاسی و انتشار روزنامه سیاست را از سر گرفت و همراه با خواهرزادهاش «ایرج اسکندری» و برادر شوهرخواهرش «سلیمان میرزا» در تشکیل حزب توده شرکت کرد، اما پس از یک سال با حزب توده اختلاف پیدا کرد و از حزب اخراج شد. او اثر حاضر را طی ۱۶ سالی که در زندان به سر میبرد، تألیف کرد. او در این اثر با تکیه بر برخی از منابع موجود بخشی از تاریخ مشروطیت را شرح داده است.
در مقدمه کتاب به این مساله اشاره شده؛ ضرری ندارد که خوانندگان گرامی بدانند سبب نگارش و تالیف کتاب آرزو شانزده سال حبس و نظر و فشاری بود که دوره حکومت خودسری بر بنده تحمیل کرد. بهترین قسمت عمرم در زیر تازیانه فشار درهم پیچیده و خرد شد به دفعات این حبس نظر و التزام عدم خروج از شهر به محبس و توقیفگاه تهران و قصر مبدل شد که از جریان آن در خود کتاب گزارش مبسوطی دیده میشود. اگرچه جسمم را متاعب و سستی فرسود، ولی روحم را قوی و مقاومتم را بیشتر کرد. بر آن شدم که ایام زندان به باطل نگذرد. به قصد تالیف وقایع معاصر جازم شدم و آنچه درخور امکان بود در جمعآوری اسناد این کتاب کوشیدم و نام «تاریخ مفصل مشروطیت ایران» بر آن نهادم. نسیم شهریور ۱۳۲۰ وزید.
اگرچه ملت ایران را بر آن دستی نبود که برهم خوردن مطلقالعنانی را به حساب شهامت خود منظور دارد، ولی میشود گفت به علت عدم رشد در ایجاد آن دخالتی تام داشت و آنچه که ستمکاران بر او در مدت شانزده سال تحمیل کردند به مضمون «هر ملتی شایسته همان حکومتی است که دارد» مستحق بود. ملتی که به جای گرفتن حق خویش گلهگزاری و نوحهسرایی میکند و به جای ابراز شجاعت و شهامت ناله و زاری را مفید میداند و به جای مشت و ابراز قدرت دست توکل به زانو گره مینماید آنچه بر سر او میرود روا و فرمان روزگار است.
نویسنده به شرح موضوع اصلی پرداخته و در بیست و پنج فصل شامل «محکمه عالی اختصاصی»، «ادعانامه مدعیالعموم»، «بقیه ادعانامه مدعیالعموم»، «بقیه ادعانامه مدعیالعموم-تشکیل تریومویرا (حکومت مثلث)»، «یک پایه حکومت مثلث درهم شکست»، «مقدمات سقوط تیمورتاش فراهم میشود»، «تیمورتاش که بود؟» و بالاخره در فصلهای پایانی به چند صفحه از تاریخ روسیه و حکومت تزارها، چگونگی وقایع ایران در ۱۹۰۹ و گزارش خلاصه آن و در چگونگی روابط ایران و انگلستان میپردازد.
فصل هفتم بررسی شخصیت تیمورتاش است که با موشکافی به این شخصیت پرداخته است. تیمورتاش که بود؟ از کجا آمد؟ چه کرد؟ مدارج ترقی او بر چه پایه بود؟ عملیات او در حکومت مطلقالعنانی از روز شروع تا زمان سقوط و قتل او به چه عنوان بوده است؟
اینک آنچه از محتویات دوسیه از طرف قاضی تحقیق جمعآوری شده با مدارک و اسناد به طور خلاصه به اطلاع محکمه عالی میرساند: تیمورتاش وزیر دربار موسوم بود به عبدالحسین خان پسر کریم دادخان بجنوردی و پدر او از مستخدمین سرداران بجنورد و خانزاده بود. در طفولیت برای تحصیل به روسیه فرستاده شد تحصیلاتش متوسط و هوش سرشاری داشت که کسری معلومات او را جبران میکرد. مثل همه خراسانیها دارای ذوق ادبی بود، خوب مینوشت و انشای مطلب مینمود، در ترجمه هم دستی داشت. در غالب مجلات از قبیل دانشکده که به مدیریت ملکالشعراء بهار و جمعی نویسندگان دیگر منتشر میشد مقالاتی از خود به یادگار گذاشته و ترجمههایی کرده است. شاید همین چند تکه ترجمه بهترین یادگار او به شمار رود. زیرا زندگانی پرهیاهوی او هر چند با موفقیت قرین بود جز لکههای سیاهی که دور و نزدیک به آن با چشم نفرت مینگرند چیز دیگری ندارد. ورود او به ایران مصادف با دوره دوم مجلس است و بعدها موفق شد که وکیل مجلس و ملقب به معززالملک بشود.
در فصل هشتم و بقیه شرح حال تیمورتاش میخوانیم: مدعیالعموم به خوبی مستحضر است که در آخرین روزهای حکومت قاجاریه برای بستن دکاکین و کلیه اقدامات دیگر که به نهم آبان منتهی شد سردار معظم رل بزرگی بازی کرد و مخصوصاً روز هفتم آبان با آن قسمت از هیات دولت که در اداره خود داشت در سالاریه که اقامتگاه نصرتالدوله و آن روزها به سمت وزارت عدلیه داخل هیات دولت شده بود تا پاسی از شب مشغول انجام تغییر سلطنت و در آن روز مرکز ارکان حزب حکومت آینده در همین محل بود و عوامل موثر عبارت بودند از: شاگرد ارسطو، نصرتالدوله، سرداراسعد وزیر پست و تلگراف و در سالاریه تصمیم گرفتند که در ایام حکومت موقتی شاگرد ارسطو کفیل ریاست وزرا بشود زیرا میترسیدند مشارالملک که وزارت خارجه را داشت بر آنها فائق آید.
در فصل یازدهم محاکمه تیمورتاش میخوانیم: پس از رسمی شدن جلسه مدعیالعموم رشته سخن را به دست گرفته و گفت آقایان قضات: با کمال روشنی مستحضر هستند که در پس نقاب تزویر و چشمهای نمناک پیرمرد کلیشهساز چه روح خبیثی پنهان است؟ و شاگرد ارسطو که سربه زیر افکنده و خود را پشیمان نشان میدهد از استادان نمایشگاه حیلهبازی دنیا است!!
این دوازده نفر شریک جرم ستمکار نیستند. این اشخاص مجرم اصلی به شمار میروند، اگر این علاقهمندان به مقام و مسند در مقابل تجاوزکاریها مقاومت میکردند، مسلم بود که مشروطیت تعطیل نمیشد و کسی نمیدانست به حقوق مردم ایران پشت پا زند و آن بیدادگر پنجههای مسموم خود را با کشتن روح و قلب یک مشت مردم بیآزار مشغول نمیکرد.
کتاب «تاریخ مفصل مشروطیت ایران یا کتاب آرزو» تالیف عباس اسکندری با ۳۲۱ صفحه، شمارگان ۱۰۰ جلد و بهای ۲۵۵ هزار تومان از سوی نشر ارس به بازار کتاب آمد.
نظر شما