به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دومین نشست شبانه کارگاه «آل جلال» با حضور مهدی کفاش، داور بخش رمان جایزه ادبی جلال، مجید قیصری، نویسنده کتاب برگزیده «سنگ اقبال»، رامبد خانلری، نویسنده کتاب شایسته تقدیر «دم اسبی» و ندا رسولی نویسنده کتاب شایسته تقدیر «پرنده باز تهران» چهارشنبه (سوم بهمن ماه) در سالن گردهمایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز برگزار شد.
رامبد خانلری نویسنده کتاب «دم اسبی» در این نشست گفت: در خانوادهای بزرگ شدم که برایشان درس خیلی مهم بود. من مهندسی خواندم و بعد هم به عسلویه و جزیرههای دیگر ایران رفتم. در این رفت و آمدها قصههای عجیب و غریب بسیاری برای من جمع شد. میتوانم ادعا کنم که از بچگی عاشق داستان بودم. در جایی حس کردم که من آن آدمی نیستم که بخواهد یک زندگی مهندسی داشته باشد.
وی افزود: در سال ۸۵ از کارم استعفا دادم و شروع کردم به خواندن در مورد داستان و همزمان مینوشتم. با پساندازی که داشتم نخستین کتابم را نوشتم و به چاپ کردم، در سال ۹۲ «سرطان جن» را منتشر کردم و تا امروز دو رمان و دو مجموعه داستان منتشر کردهام. اتفاق خوب برای من با مجموعه داستان «سرطان جن» افتاد. در ادامه جایزه مهرگان را گرفتم و مجموعه داستان دوم من منتشر شد، با عنوان دبیر با چند نشر همکاری کردم و به داستان گره خوردم.
خانلری بیان کرد: بزنگاه داستان زندگی من را دستخوش تغییر کرد. داستان خیلی چیزها به ما میدهد و خیلی چیزها از ما میگیرد. تا زمانی که نسبت به آنچه مینویسید شناخت وجود نداشته باشد، امکان نوشتن وجود ندارد. من همیشه این سه سوال را از خودم میپرسم، قهرمان قصه من کیست؟ به دنبال چیست و اگر به خواستهاش نرسد چه بلایی بر سرش میآید؟ نویسنده خوب نویسنده جسور است.
ابتدا به صورت غریزی مینوشتم
در ادامه این نشست ندا رسولی نیز در سخنانی، گفت: با شعر وارد ادبیات شدم، سالهای اول دانشگاه شعر میگفتم. اولین داستان کوتاه را نوشتم و آن را در انجمنی خواندم. تکنیک داستاننویسی را بلد نبودم و به صورت غریزی مینوشتم. آن داستان را نشریه دانشگاه بینالمللی قزوین چاپ کرد.
وی افزود: سال ۹۳ دوباره بعد از ده سال بچههای آن انجمن همدیگر را پیدا کردم، آنها نام مرا به خاطر نداشتند اما عنوان داستانم «کوچه سومی» را به خاطر داشتند. در سال ۹۵ بنیاد ادبیات داستانی فراخوان داد و من شاگرد احمد دهقان شدم. بعد از آن یک رمان و یک اثر مستند نوشتم و به دنبال آن «پرندهباز تهران» را نوشتم که امروز شایسته تقدیر قرار گرفت. پرندهباز تهران ابتدا به عنوان یک سوال در ذهن من شکل گرفت و بعد ادامه پیدا کرد.
درست دیدن و درست تشخیص دادن ایده را در انسان زنده میکند
همچنین مجید قیصری، نویسنده کتاب برگزیده «سنگ اقبال» در سخنانی در این نشست گفت: اولین درس زندگی این است که سعی کنید نوبرانه بیاورید و از چیزهای تکراری پرهیز کنید. نماز رابطه انسان با خدا و یک رابطه پایین به بالاست اما اگر خداوند بخواهد با انسان حرف بزند، چگونه است؟ خداوند مستقیم و بی واسطه با ما سخن میگوید. گاهی میگوییم به دلم افتاد که این کار را بکنم و این سخن هیچ توجیهی هم ندارد.
وی افزود: اما ما گاهی در رابطه خودمان با خدا سدهایی میزنیم و اجازه نمیدهیم این رابطه ادامه پیدا کند. داستان دقیقاً همینجاست. اگر فکر کنید که ایده در جایی قرار دارد و به سراغ آن میروید، این تفکر اشتباه است. این تفکر که سوژهای هست و به ذهن ما میآید، اشتباه است. تامل بر روی نکتهها و یادداشتها عین یک بذر در گوشه ذهن من رشد میکند. این رابطهای است که از بالا با انسان برقرار میشود.
قیصری بیان کرد: یک نویسنده و هنرمند باید دائم مواظب باشد که عالم با او سخن میگوید. من خودم را به عالم سپردهام و گوشه گوشه عالم پیامش را به من میرساند. اگر قرار است به عنوان یک نویسنده کار کنیم، کار ۲۴ ساعته است و باید منتظر باشیم که مطلب جدید به ما برسد. یک وقتهایی درهای عالم را بدون اینکه بدانیم بر روی خودمان میبندیم. درست دیدن و درست تشخیص دادن ایده را در انسان زنده میکند.
در ادامه این نشست ادبجویان پرسشهای خود را مطرح و پاسخ را دریافت کردند، مهدی کفاش، داور بخش رمان جایزه جلال نیز به عنوان دبیر حضور داشت و در زمان پرسش و پاسخ با حاضران همراهی کرد.
به گزارش ایبنا، دوره کارگاه داستاننویسی آل قلم با حضور ۶۰ ادب جوی نوقلم از ۲۰ استان کشور از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز در حال برگزاری است. این کارگاه در روزهای سوم، چهارم و پنجم بهمن ماه برگزار میشود. کارگاههای آل قلم نشستهای شبانه نیز دارد که گفتوگو با نویسندگان برگزیده، داستانخوانی، گفتوگو با استادان حاضر و پرسش و پاسخ، برنامه هر شب این نشستها را تشکیل میدهد.
نظر شما