نفیسه ضرغامی، دانشآموخته رشته هنر و پژوهشگر در حوزه نقاشی و پژوهش هنر در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دربارۀ چاپ کتابهای «مرقع شاهطهماسب» و «مرقع بهراممیرزا» گفت: در ادامۀ تز دکتریام، طی سالها تصاویر ۲ مرقع از مرقعات دوره شاه طهماسب را گردآوری و بهصورت تخصصی بررسی کردهام. این پژوهشها با همکاری نشر آبان و کاوه علینقی در حال آمادهسازی برای چاپ هستند. امیدوارم این آثار بهزودی در اختیار پژوهشگران، دانشجویان و هنرمندان قرار بگیرند.
وی افزود: میخواهم از آقای علینقی و آقای دکتر رضازاده و آقای رضوانی، که در به تحقق رسیدن این پژوهشها یاریام کردند، تشکر کنم. امیدوارم این مجموعهها بتوانند گامی در راستای حفظ و احیای تاریخ هنر ایران باشند.
ضرغامی درباره ویژگیهای رشته پژوهش هنر افزود: دانشجویی که این رشته را انتخاب میکند، با حوزههای گستردهای مانند ادبیات، تاریخ، تاریخ هنر، تاریخ اجتماعی هنر، جامعهشناسی، فلسفه، روانشناسی، معماری و موسیقی سر و کار دارد. پژوهش در این گستره همواره دشواریهایی دارد. البته مطالعه همه این حوزهها در یک سطح امکانپذیر نیست و دانشجو ناگزیر است در نهایت یک مسیر مشخص را انتخاب کند که علاقهمندی او با برخی از این حوزهها همپوشانی دارد.
وی در خصوص علاقه شخصی خود به نقاشی تصریح کرد: از آنجا که نقاشی رشته اصلی من است، از همان ابتدا در پژوهشهایم به نظام تصویری ایران و نقاشی ایرانی، یا همان نگارگری، که در دامن ادبیات رشد کرده توجه ویژهای داشتم. این موضوع در زمینه نسخهآرایی و کتابآرایی هم مورد توجه من بوده است. در این حوزه اساتید بسیاری داریم که روی نسخههای نفیس کار کردهاند، اما متأسفانه پراکندگی این نسخهها و دسترسی دشوار به آنها، بهویژه در موزههای خارج از کشور، چالشهایی ایجاد کرده است.
وی درباره علت علاقهمندیاش به موضوع مرقعات، گفت: مجموعهسازی از حوزههایی است که فصل مشترکی با ادبیات و نقاشی دارد. این موضوع در ایران از اوایل قرن نهم، با ساخت گلچینهای مصور، در کارستان هنری اسکندر سلطان تیموری آغاز شد. در این دوره، مجموعههایی از قالبهای مختلف شعری مانند رباعی، مثنوی و قصیده گردآوری و مصور شدند. گلچینسازیها با تصویرسازیهای خلاقانه و حاشیهسازیهای زیبا همراه بودند، که سرآغازی برای شاخهای جدید در هنر ایران شد.
ضرغامی در ادامه درباره روند تکامل مجموعهسازی در ایران افزود: وقتی اختلافات میان اسکندر سلطان و شاهرخ تیموری بالا گرفت، کتابخانه نفیس شیراز به هرات منتقل شد. پس از آن، بایسنغرمیرزا شاهزادۀ هنرمند و حامی پروپا قرص هنر، که خود خوشنویس برجستهای بود، ساخت این گونۀ خاص مجموعهسازی را رسمیت بخشید. مرقعسازی مسیری ابداعی و موقعیت و مفهوم تازهای از مجموعهسازیِ هنر در حوزۀ تاریخ و ارتباطات فرهنگی را تعریف کرد. این حوزه منجر به رسمیتیافتنِ تاریخی مصور در میان دو سنت شفاهی و مکتوب شد. بیشتر پژوهشگران بر این موضوع اتفاقِنظر دارند که مرقعات چهارچوبهایی را فراهم کردند تا گونههای بصریِ در بطن آنها نقشآفرینی کنند؛ که میتوان به موضوعات «وارونگی تاریخ (استخراج اطلاعات از تصویر)»، «نقد و ارزیابی دربارۀ آثار فارغ از حضور متون»، «روایت» سازندۀ مرقع از موازین زیباشناختی با قراگیری آثار ناهمسان و متنوع بر اساس «سلیقۀ» سفارشدهنده اشاره کرد. مرقعات در قالبهایی نزدیک به ژانر گلچینسازیها، قوانینی را وضع کردند که حکم مستنداتِ معتبر تاریخی را یافتند. اما هر مرقع در ارائۀ مستندات خود با مرقعات دیگر متفاوت عمل کرد. از اینرو برای پیبردن به شباهتها و تفاوتها در قوانینِ وضعشده، آشنایی با دو مرقع شاهطهماسب و بهراممیرزا در تاریخ هنر ایران راهی باز میکند برای تکمیل اطلاعات مهم از تاریخ هنر که در حال حاضر دسترسی مستقیم به آنها ممکن نیست.
وی دربارۀ ادامه این روند در دورههای بعدی هنر ایران افزود: در دوره سلطان حسین میرزا تیموری، مجموعهسازی با جهشی دیگر همراه شد و دیباچههایی بر آنها نوشته شد که اولین تاریخنامههای هنر ایران به حساب میآیند. این روند در دوره صفوی به اوج خود رسید، بهویژه در دوره شاهطهماسب. اما متأسفانه، بخشی از این آثار ارزشمند در دورههای مختلف از ایران خارج شد؛ از جمله در زمان شاه اسماعیل اول، پس از جنگ چالدران، اهدا مجموعههایی نفیس بعد از صلح آماسیه در زمان شاهطهماسب و با رویگردانی شاهطهماسب از هنر بسیاری دیگر از آثار نفیس، پیشکشیهایی بودند که به دربار عثمانی فرستاده شد.
نظر شما