شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۳
شاهنامه مخالف جنگ‌های تهاجمی است

احمد کتابی، نویسنده «بیا تا جهان را به بد نسپریم» گفت: از این جهت که در شاهنامه صحبت از جنگ‌ها و دلاوری‌هاست اغلب شاهنامه را کتابی حماسی نقل می‌کنند و کمتر به این مساله توجه شده که فردوسی جنگ‌طلب نیست.

احمد کتابی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا درباره تازه‌ترین اثر پژوهشی‌اش با نام کتاب «بیا تا جهان را به بد نَسپَریم»، توضیح داد: پیش از هرچیز باید بگویم که بعضی اشتباه از تلفظ «نَسپُریم» استفاده می‌کنند اما تلفظ درست «نَسپَریم» است؛ عنوان اصلی کتاب - «بیا تا جهان را به بد نَسپَریم» - به معنی «بیا تا دنیا را به بدی نگذرانیم» در دو بخش از شاهنامه گرفته شده است: «همه سر به سر دستِ نیکی برید / جهانِ جهان را به بد نَسپَریم» که در اینجا «جهانِ جهان» یعنی جهان گذران، جهانی که شتابنده است و به سرعت می‌گذرد، و بیتِ دوم «بیا تا جهان را به بد نَسپَریم / به کوشش همه دست نیکی بریم» است.

111715-500x500-1-1-.jpg

این پژوهشگرحوزه‌های علوم اجتماعی، اقتصاد، تاریخ و ادبیات با بیان اینکه این کتاب شامل شش گفتار درباره روادارای، جنگ و صلح، خرد، دانش، جبر و اختیار و اقتصاد از دیدگاه فردوسی است، گفت: گفتار یکم این اثر به مقوله مدارا از دیدگاه حکیم طوس می‌پردازد که متشکل از دو فصل است. فصل اول با عنوان «انگیزه‌ها و زمینه‌های مساعد مدارا و تساهل» شامل مقوله‌هایی همچون «فروتنی و خاکساری»، «انسان‌دوستی»، «ارجمندی خرمندی و خردورزی» و «دادگرایی و ستم‌ستیزی» است که هرکدام از این عناوین زیرمجموعه‌های مفصلی دارد. فصل دوم از گفتار یکم با نام «شاخص‌های مربوط به مظاهر و نتایج مدارا و تساهل» است که دو زیر مجموعه «خطاپوشی و بخشندگی» و «تحمل» دارد و این گفتار در مجموع یک‌پنجم کتاب را دربرمی‌گیرد.

وی با اشاره به گفتار دوم کتاب با نام «جنگ و صلح از نظر فردوسی» افزود: اغلب شاهنامه را کتابی حماسی نقل می‌کنند چون در سراسر شاهنامه صحبت از جنگ‌ها و دلاوری‌هاست و کمتر به این مسئله توجه شده است که فردوسی جنگ‌طلب نیست، او صلح‌گراست؛ البته جنگ را در مواردی همچون جنگ‌هایی که جنبه تدافعی داشته باشد تجویز می‌کند و با جنگ‌های تهاجمی کاملاً مخالف است. این گفتار شامل فصل «صلح‌گرایی و نفی جنگجویی تهاجمی (غیردفاعی)» است که عناوینی همچون «بررسی دیدگاه کلی فردوسی درباره جنگ و صلح»، «تعارض جنگجویی با خردورزی» و مبحث «جنگجویی و صلح‌طلبی از دیدگاه قهرمانان و شخصیت‌های مشهور شاهنامه» با زیرمجموعه‌های سیاوش، ایرج، کیسخرو، رستم، سهراب، اغریرث، خوشنواز، دارا، پرموده، خاقان چین، افراسیاب، توصیف جنگ از زبان افراسیاب و پشنگ را شامل می‌شود. در فصل دوم با نام «موارد تجویز توسل به جنگ» بخش‌های «دفاعِ از کیان و دفعِ دشمن»، «حفظ نام و ننگ» و «مقابله خیر و شر» را داریم. فصل سوم «شرایط و محدودیت‌های جنگجویی (آداب و آیین جنگ)» است که مسائلی همچون «اجتناب از شروع جنگ»، «احتراز از خونریزی در پی کسب پیروزی»، «خوش‌رفتاری با شکست‌خوردگان و فراریان و زینهاردهی بدانان» و «رعایت حال غیرنظامیان» را مورد بررسی قرار می‌دهد که درواقع به آداب و آیین (اخلاق) جنگ پرداخته است.

کتابی همچنین گفت: گفتار سوم درباره خرد است. برخی شاهنامه را خردنامه نامیده‌اند، چراکه آن قدر مقوله خرد از نظر فردوسی اهمیت دارد که واقعاً اگر شاهنامه را خردنامه بگوییم، سخنی به گزاف نگفته‌ایم. به این ترتیب در این گفتار با نام «شاهنامه یا خردنامه؟» به این مقوله پرداخته‌ام و این گفتار شامل پنج فصل است. فصل اول با نام «جایگاه والای خرد و خردمندی» شامل بخش‌هایی همچون «ارجمندی خرد»، «خرد به منزله دیده جان است و مایه شادمانی»، «خرد جوینده رازهای نهانی جهان است- رازهایی که با «چشمِ سر» دیدنی نیست»، «جانی که از خرد بی‌بهره باشد، سزاوارِ نبودن است»، «خرد خلعتی است عطا شده از جانب خداوند»، «پرورشِ خرد مایه پرورشِ روان است»، «خردمندی موجبِ ارجمندیِ در دو جهان است»، «خرد منشا رهایی و آزادی است»، «سرمایه آدمی وقار و خردمندی است»، «کسی که کارها را پیشاپیش، با معیارِ خرد نسنجد، از کارِ خود دلخسته خواهد شد»، «خرد و روان، رهنمونی شایسته برای آدمی‌اند» و «خردمندی با جنگاوری و کینه‌توزی ناسازگار است» است. فصل دوم با عنوان «نشانه‌های خرد و خردمند» زیرمجموعه‌هایی نظیر «اولین نشانه خرد، دوری‌گزینیِ پیوسته از ناشایست‌ها و نارواهاست»، «از ویژگی‌هایِ خردمند، سپاسگزاریِ او در برابر جهان آفرین است» و «خردمند، جویای دانش است و به یاری آن، روانش را پرورش می‌دهد» را دربرمی‌گیرد. فصل سوم با نام «اندرزها و توصیه‌ها درباره خرد و خرمندی» نیز بخش‌هایی همچون «از حاصل کشت و کار خود بهره گیر و گِردِ بدی مگرد»، «رایزنی، تنها با خردمندان مقرون به صواب است» و «توجه به رهنمودهای خردمندان موجب بقای حکمرانی پادشاهان می‌شود» را داریم. مواردی همچون «یاد و نام خردمند جاوید است»، «کسی که از خرد بی‌بهره است، هنگام تصمیم‌گیری، کارها را سبک و سنگین نمی‌کند» و «دلی که به زیورِ خرد آراسته باشد، به مثابه گنجی سرشار است» از بخش‌های فصل چهارم با نام «ثمره‌ها و پیامدهای خردمندی» است و فصل پنجم با عنوان «ارتباط خرد و خردمندی با مقوله‌های دیگر» نیز شامل مقوله‌هایی همچون «خرد و بردباری»، «خردمندی و بخشش»، «خرد و داد» و «خرد و خشم» می‌شود.

نویسنده کتاب «قحطی‌های ایران» عنوان کرد: گفتار چهارم درباره دانش است که این مورد نیز اهمیت زیادی در آثار فردوسی دارد، همان‌طور که در شعر معروف او که زبانزد همگان است نیز به خوبی دیده می‌شود؛ «توانا بود هرکه دانا بود / زدانش دل پیر بُرنا بود». این گفتار با عنوان «جایگاه دانش نزد حکیم طوس» دارای پنج فصل است؛ فصل «ارج و منزلتِ دانش و دانشی مرد» شامل بخش‌هایی همچون «ارجمندیِ آدمی به برخورداری از دانش است»، «دانش، روشنی‌بخش جان و دل است» و «دانش، از نظر عظمت و شکوه، به کوه می‌ماند» است. در فصل دوم «سلسله مراتب دانش‌ها» را بررسی کرده‌ام و در فصل سوم با نام «ویژگی‌های دانش» مقوله‌هایی همچون «دانش منشا و موجب توانایی است» و «دانش، همانند زره، حافظ آدمی است و موجب ایمنی او» مورد بررسی قرار می‌گیرد. فصل چهارم با نام «آثار دانش» زیرمجموعه‌هایی نچون «بهره‌مندی از دانش، موجب بهتر شدنِ کردار از گفتار می‌شود» و «دانش موجب یزدان‌شناسی است و سپاسگزاری از باری تعالی» را شامل می‌شود و در فصل پنجم به «ارتباط دانش با سایر مقوله‌ها» پرداخته‌ام.

وی با بیان اینکه عنوان گفتار پنجم «جبر و اختیار از نظر فردوسی» است، ادامه داد: این گفتار سه فصل را شامل می‌شود؛ فصل یکم با نام «توضیح کلی نظریه حکیم طوس درباره جبر و اختیار» به مواردی همچون «قطعیت و بی‌چون و چرایی تقدیر»، «ثبات و تغییرناپذیریِ تقدیر» و «قضا و قدر از دیدگاه بزرگمهر» اشاره دارد. در این فصل نتیجه‌گیری شده که فردوسی جبرگراست و یا به تعبیر صحیح‌تر تقدیرگراست؛ در فصل دوم به مقوله «مصداق‌ها و شواهد تقدیرگرایی در شاهنامه» پرداخته شده است و در فصل سوم با نام «توضیح بعضی تضادها و تعارض‌های مشهود در شاهنامه (درباره جبر و اختیار)» نیز مباحثی همچون «وجود بعضی شواهد مغایر با جبراندیشی» و «فردوسی، با وجود گرایش آشکار به تقدیر، از تاثیر تلاش آدمی غافل نیست» مورد بررسی قرار گرفته است.

کتابی گفت: گفتار ششم با نام «اقتصاد و معیشت در شاهنامه» شاید تازگی بیشتری نسبت به گفتارهای دیگر این کتاب داشته باشد؛ علم اقتصاد در زمان فردوسی اصلاً مطرح نبوده اما مسائل اقتصادی طبیعتاً از ابتدای زندگی بشر مطرح بوده است. در این گفتار فصل‌بندی نداریم و تحت ۱۲۸ عنوان، مقوله‌ها و واژه‌های مرتبط با اقتصاد و معیشت مورد بررسی قرار گرفته است. در شاهنامه بسیاری از اصطلاحات اقتصادی متداول امروز، مشهود است که من تا حدی که توان داشتم ذکر کرده‌ام. شاید باور نکنید اما اصطلاحاتی مانند چک، برات، بنگاه در شاهنامه مطرح شده است. حکیم طوس همچنین اصطلاحات بسیار زیبای فارسی را برای مفاهیم اقتصادی به کار برده است؛ مثلاً برای قحطی کلمه تنگی، برای فقر کلمه دست‌تنگی، برای زراعت کلمه ورزش؛ درهردو معنای تمرین‌های بدنی و زراعت کردن، و برای سخاوت کلمه گشاده‌دستی را به کار برده است.

در بخشی از پشت جلد کتاب آمده است: «حکیم طوس را بزرگترین حماسه‌سرا و شاهنامه را بزرگترین کتاب حماسی ایران خواندند. این عنوان‌ها به حق شایسته فردوسی و زیبنده‌ی آفریده‌ی جاودان اوست. اما این نامه‌ی نامی در عین حال خردنامه، دانش‌نامه، نیکی‌نامه، راستی‌نامه، مهرنامه، دادنامه و بسا نامه‌های دیگر نیز هست. حکیم طوس تنها آموزگار میهن‌دوستی و فداکاری در راه حفظ کشور نیست که معلم اخلاق و فضیلت، مدافع عدالت و انصاف، مبلغ گذشت و سعه‌صدر و مبشر صلح و آشتی هم است.»

کتاب «بیا تا جهان را به بد نَسپَریم» در ۲۴۸ صفحه از سوی نشر اطلاعات به بازار کتاب راه یافت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها