یکشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۹
طراشعر به مثابه  تصوّر و تصویر است

عابدین پاپی، شاعرو منتقد ادبی گفت: طراشعر نوعی ژانر ادبی است که عناصر زبانی آن با چیدمان کلمات درکنار هم نوعی «همنشینی» را به جای آلترناتیو(جانشینی) خلق می‌کنند.

عابدین پاپی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب (ایبنا) درباره گفتمان شعر عنوان کرد: شعر، تولیدی اجتماعی است و از دیرینه مشمولِ شیرینه‌های زبانی و مؤلفه‌های علمی و عملی بوده و درهر مقطع و برهه زبانی خودش را دراشکال و امیالِ متفاوت‌تری نشان داده است.

این منتقد با بیان اینکه شعر به معنی شعور و شعور به معنی آگاهی و شناخت است، ادامه داد: شعر در بطن و متن خویش از نوعی مشعور بهره‌مند شده و آگاهی، خود آگاهی و دل آگاهی سه پارامتر مهم و کارآمدند که پارادایم فکری شعر را تشکیل می‌دهند. شاعر سه نوع رویکرد را برای شعر طراحی و ترسیم می‌کند. نخستمنظری فیزیکال است. دوم منظری متافیزیکال و سوم منظرِ پاتافیزیکال است که این رویکردها نشان دهنده مثلثی متساوی الاضلاع است که سه ضلع آن با هم برابرند و بدون یکی آن دیگر در جهانِ امروز شکلِ هندسی خود را از دست می‌دهد.

این نویسنده و شاعر درباره زبانِ شعر گفت: مارتین هایدگر فیلسوف اگزیستانسیالیزم (اصالتِ وجود) درباره زبانِ شعر می‌گوید «زبان خانه‌ی هستی یا وجود است.» اما فردینان دو سورسورزبان شناسِ سوئیسی درباره زبان شعر نظری دیگر دارد. او زبان را مجموعه نشانه‌هایی می‌داند که مردم هم‌زبان به کار می‌برند و بی‌تردید بخش عمدهای از زبان جامعه و طبیعت را شعر و نوشتار تعیین می‌کند و این تعریف از هایدگر اگر چه نمادی از آنتولوژی (هستی شناسی) زبان را درمقامی پُرقامت و دُرطاقت را نشان می‌دهد و از این روست که هدف آن برآن معنایی درچرخش و چربش است که هستی (یا وجود) در زبان سکنی می‌گزیند اما سوسور به مجموعه نشانه‌هایی تأکید دارد که مردم همزبان با این نشانه‌ها زبان خود را به‌دست می‌آورند و با اینکه تعریف سور از زبان مردم‌شناسانه است ولی تقریباً می‌توان تعریف هایدگر را پُر معناتر و گسترده‌تر تصور کرد. اما از این منظر زبان خانه کلمات است. زبان پناهگاهِ کلمات است و به آنها آسایش و آرامش می‌دهد. زبان درپالایش و پویشِ گویش‌مندکلمات نقشِ قابلِ تأمل و تفقدی دارد.

پاپی درباره شعر کانکریت (concrete poetry ) توضیح داد: شعر کانکریت نوعی ژانر ادبی است که عناصرِ زبانی آن با چیدمانِ کلمات درکنار هم نوعی «همنشینی» را به جای آلترناتیو(جانشینی) خلق می‌کنند و اصولاً دراین ژانر شعری، افکت‌های تایپوگرافی (‌نویسه‌نگاری – حروف‌نگاری) اهمیّت و هویت بیشتری نسبت به مؤلفه‌های کلامی درجهتِ نیل به انتقال مفاهیم دارند.

پایی درباره تاریخچه‌ی شعر کانکریت در جهان و ایران گفت: پایه و اساسِ چنین شعری را باید در ادبیات غرب و از شاعرانی مانند جرج هربرت، جان همیلتون فینلا و وایلن توماس به عنوان بنیانگذاران آکادمیک چنین ژانری جست‌وجو کرد اما با اتیمولوژی ساختار و بافتارِ این واژه می‌توان گفت که برای نخستین بار سیمیاس آف رودس این واژه را در جامعه متداول کردند به طوری که اشعاری را به شکل تخم مرغ، بال و کلاه طراحی و بنابر گفته‌ها و شواهد و قرائن می‌توان به فلوت پن پایپ کریتوس شاعر یونانی قرن سوم پیش از میلاد با شعرهایش در ادبیات شبانی اشاره کرد.

این نویسنده و شاعر درباره شعر کانکریت بیان کرد: شاعر کانکریت یک دال را به وسیله مدلول‌های خودش به یک طرح تبدیل می‌کند. کانکریت شعری نگاشتنی همراه با تصوّر و تصویر است و در تعریف آن عقلای دانش و ادب گفته‌اند که شامل شعری است که سطرهای آن به ترتیبی قرار می‌گیرند تا درمجموع طرح و شکل خاصی بر صفحه‌ی کاغذ تشکیل دهند.

پاپی درادامه گفت: شعرِ کانکریت یک اصطلاح مدرن است اما ریشه در دیرینه و سُنت هم دارد به طوری که ایده استفاده از تنظیم و قراردادن واژه‌ها از برای تعبیر و تقویتِ معانی یک شعر می‌تواند آرکائیک باشد؛ شعری است که در قالبی آرکائیک به دنبالِ شکل گیری بافت‌های آکادمیک (ازحیثِ فرم، محتوا و تصویر) است.

پاپی درباره تفاوت بین شعر کانکریت و شعر تصویری افزود: درواقع نهادِ شعرِ تصویری به دنبالِ نهادینگی تصویر و نماد است اما در شعر کانکریت شما با نوعی پلی فونی(poly phony) چندصدایی و حتی نوعی گفت‌وگومندی و دیگری در متن نیز مواجه می‌شوید به طوری که علاوه برکولاژ و ترکیباتِ تازه و حتی هنرهای کلامی و مفاهیم بنیادی درشعر وجود دارد. اگر چه درشعر کانکریت هنرهای کلامی چربش کمتری نسبت به هنرهای تجسمی در متن دارند اما توجه به هنرهای کلامی نیز درشعر پُرمعناست.

این منتقد ادبی شعر تصویری را شعر مصوّر و گونه‌به‌گونه خواند که از حیثِ فرم و معنا با شعرِ کانکریت هم پوشانی دارد اما از لحاظ زبان و تکنیک تفاوت هایی به چشم می‌خورد و درباره تاریخچه شعر کانکریت درایران و روندِ زیست مندی آن گفت: شعر کانکریت در ایران و حتی شعرِ دیداری و تصویری مسبوقِ به سابقه است چرا که این گونه شعری را می‌توان در دو مورد از «المعجم شمس قیس رازی» که یکی به شکل درخت و دیگری به صورت هندسی است مشاهده کرد و یا در «بدایع الافکار فی صنایع الاشعار» میرزا حسین کاشفی خواند که در این کتاب شعر مدوّری رسم شده که اندک مایه‌ای به «میزگردمروّت» طاهره صفارزاده شبیه است و دراشعار مولانا نیز چنین گونه‌ای از شعر به چشم می‌خورد به شیوه‌ای که خودِ مولانا گفته است «امثالِ اینها، بازی کودکان باشند و تنها خاصیّت آن این است که از هر طرف می‌توان آن را خواند.»

پاپی در ارتباط با شعر کانکریت و شعر تصویری در ادبیات معاصر ایران عنوان کرد: در ادبیات معاصر نیز این گونه شعر را می‌توان در آثار صفارزاده، اسماعیل شاهرودی، مهردادِ فلاح، علیرضا نصیری خانقاه و در برخی دیگر از آثارِ شعرا مانند امین افضل‌پور دریافت کرد.

این نویسنده درباره ژانر «طراشعر» به سکانداری امین افضل پور گفت: طرا شعر ژانری است که در فوریه ۲۰۱۹ توسطِ امین افضل‌پور خلق شده که این ژانر شعری به نوبه خویش از درون مایه‌ای اجتماعی – انتقادی بهره مند شده و از اشعار این شاعر پیداست که ذهنی مشحون ازخلاقیّت و آکنده از قابلیّت دارد و باید بیشتر به این ژانر ادبی و پروسه زبانی در دایره ادبیات بپردازد. در واقع طراشعر همانگونه که درکتابِ: «مبانی هنری طراشعر» آمده ترکیبی است از واژه (شگردهای استفاده زبانی) و تصویری (بافت شعر) است که شکل و سبک جدیدی به شعر خواهد داد، چه خواندنی باشد چه دیداری، معنا یا به طور کامل یا بخش وسیعی از آن باید رسانده شود. فرم این نوع شعر نباید دربرگیرنده یک تصویر خاص (انسان، حیوان و اشیاء و…) باشد بلکه بخشی از حروف و کلمات است، در این نوع شعر حتی بادیده نشدن تصویر معنا باید رسانده شود و تکنیک دیگر در شعر تصویر به‌خصوص طراشعر، استفاده از جزئیات دقیق و خاص است. شاعر غالباً به جای استفاده از زبان کلی یا مبهم، کلماتی را انتخاب می‌کند که تصویر روشنی را در ذهن خواننده ترسیم می‌کنند و برای مثال ممکن است شاعر به جای گفتن «یک گُل» آن را: «گُل رُز ظریف و زرشکی.» توصیف کند و این جزئیات خاص باعث می‌شود که تصاویر جذاب‌تر شوند اما در طراشعر شاعر نه تنها به توصیف اکتفا نمی‌کند بلکه شکل و شمایل را توأمِ با مفهوم طراحی می‌کند.

پاپی درباره چارچوب نظری این ژانر شعری و مانیفست آن توضیح داد: چارچوب نظری و مبانی نظری – عملی این ژانر درکتابی با عنوانِ «مبانی هنری طرا شعر» توسطِ نویسنده و پژوهشگر علیرضا نصیری خانقاه، تهیه، تدوین و نگاشته شده که نویسنده تمامِ مؤلفه‌ها و پارامترها و درکل، جنبه‌های فکری، ادبی و زبانی این ژانر را در سه فصل به خوبی به دایره بررسی وتحلیل برده است و با خواندن این کتاب می‌توان به زیر لایه‌های معرفت‌شناسانه این ژانر و مبانی نظری آن در ابعادِ مختلف مانند مقایسه تطبیقی طراشعر با شعر توشیح، مقایسه تطبیقی طراشعر با شعرکانکریت و شعر دیداری، مقایسه تطبیقی طرا شعر با تصویرسازی درشعر و مقایسه طراشعر با مکاتبِ ادبی رومانتیسم، کوبیسم و سمبولیسم پی برد و در فصلِ سوم کالیگرافی (نقاشی خط و..) آمده است. این پژوهشگر تلاش دارد تا که به طراشعر و تغییر مدرنیته در کالیگرافی، حرف‌گرایی در طراشعر، کاربرد نقاشی درطرا شعر و فرم تأیید تصویر طراشعر به طور اصولی و بنیادی بپردازد که این فصل به نوبه خود جهان بینی و نهان بینی خاصی را به مخاطب معرفی می‌کند تامخاطب با آسودگی خاطر بتواند به آنتولوژی و هستندگی هستی شناسانه این ژانر دست یابد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها