سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - علیرضا خلیلزاده: فیلم «ناخدا خورشید» ساخته ناصر تقوایی از مهمترین آثار سینمای ایران است. فیلمی که با اقتباس از یکی از آثار همینگوی ساخته شده و در ۶ آبان ۱۳۶۶ روانه پرده سینماها شد.
پیشینه قدرتمند ادبی ناصر تقوایی قابل انکار نیست. تقوایی، به گواه داستانهای کوتاه منتشرشدهاش، نویسندهای توانا بود و اساساً پیش از ورود به سینما آیندهاش را در ادبیات جستوجو میکرد: «زمانی که متوجه شدم از راه ادبیات آیندهای ندارم و اگر قرار است با سلیقه خودم بنویسم همیشه با مشکل سانسور مواجه خواهم بود، به سینما آمدم» (به نقل از کتاب به روایت ناصر تقوایی، احمد طالبینژاد)
بنابراین عجیب نیست که رد این پیشینه را در سینمای تقوایی هم بهشکل پررنگی مشاهده میکنیم: از اولین ساختهاش، آرامش در حضور دیگران، که اقتباسی از رمانی به قلم غلامحسین ساعدی بود تا مجموعه دایی جان ناپلئون و فیلمی که متأسفانه تا امروز آخرین ساخته تقوایی بوده یعنی، کاغذ بیخط، که با محوریت شخصیتی بااستعداد و علاقهمند به نویسندگی شکل گرفته است.
فیلم «ناخداخورشید» یکی از مهمترین پیوندهای ادبیات و سینما در دنیای تقوایی محسوب میشود؛ اقتباسی آزاد از رمان داشتن و نداشتن اثر ارنست همینگوی و فیلمی که خیلی از سینمادوستان آن را یکی از بهترین آثار تاریخ سینمای ایران میدانند. فیلم «ناخداخورشید»، داستان ناخدای یک لنج بارکش را در جنوب ایران روایت میکند که گروهی شرور میخواهند او را وادار کنند تا آنها را به آن سوی آبها ببرد؛ حادثهای که مسیر زندگی ناخدا را عوض میکند.
همانطور که اشاره شد، فیلم «ناخداخورشید» با استقبال منتقدان ایرانی روبهرو شد. با این وجود حتی برخی از طرفداران فیلم در آن سالها هم در اینکه این فیلم را بتوان چیزی در حد شاهکار یا اثری شاخص در سطح تاریخ سینمای ایران دانست، تردید کردند. بهعنوان مثال محمد آقازاده در انتهای نقد ستایشآمیزی که در زمان اکران فیلم «ناخداخورشید» در روزنامه کیهان نوشت، به این اشاره کرد که فیلم «ناخداخورشید»: «اگرچه شاهکار نیست اما از شمار سینمای قابل توجه ایران است.» یا نازنین مفخم فیلم را در نهایت قابل قبول ارزیابی کرد: «شاید فیلم «ناخداخورشید» اثر پرفروشی نباشد، شاید انتظاراتی که سابقه ناصر تقوایی در سینما برانگیخته بود برآورده نشده باشد و از محکمه نقادان و تماشاگران سربلند به در نیاید. اما فیلم برای آنها که از این پس میخواهند سینمای ایران را پیش ببرند درسهای خوبی دارد.» هر ۲ مثال به نقل از کتاب تاریخ سینمای ایران: ۱۳۵۸-۱۳۶۹ به کوشش جمال امید
با این وجود، جایگاه فیلم در گذر زمان دائماً بهتر شده است. مرور نظرسنجیهای ماهنامه فیلم از منتقدان (برای انتخاب بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران و جهان) در گذر زمان شاهدی است بر این ادعا. تاکنون چهار نظرسنجی (در سالهای ۱۳۶۷، ۱۳۷۸، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۸) در این زمینه توسط ماهنامه فیلم برگزار شده است. در دو نظرسنجی اول فیلم «ناخداخورشید» جایی در میان ده فیلم اول نداشت. در نظرسنجی سوم با ۱۸ رأی در رتبه هشتم بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران جای گرفت. سرانجام در چهارمین دوره، فیلم با پیشرفتی آشکار، با کسب ۵۳ رأی و با تنها یک رأی اختلاف نسبت به فیلم اول، رتبه دوم بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران از نگاه منتقدان را به خود اختصاص داد.
فیلم از همان زمانِ اولین نمایش با واکنشهای مثبت منتقدان روبهرو و نامزد هفت جایزه از این جشنواره شد. هرچند در نهایت تنها ۲ جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به این فیلم رسید. همچنین فیلم «ناخداخورشید» یکی از موفقترین فیلمهای دهه ۶۰ سینمای ایران بود و در سال ۱۹۸۸ توانست جایزه پلنگ برنز را از جشنواره معتبر لوکارنو تصاحب کند. فیلم «ناخداخورشید» از روز ۶ آبان ۱۳۶۶ به روی پرده رفت و هر چند به فروش قابل توجهی دست نیافت اما بهمرور جایگاه برجستهای نزد سینمادوستان بهدست آورد و بهعنوان یکی از قلههای سینمای پس از انقلاب شناخته شد.
مسیر مشابهی را میتوانیم در مورد یک فیلم مهم خارجی هم پیگیری کنیم. در نظرسنجیهای سایت اند ساوند (که خیلیها آن را مهمترین نظرسنجی انتخاب بهترینهای تاریخ سینما در سطح دنیا میدانند و از ۱۹۵۲ به بعد هر ده سال یک بار برگزار میشود) نام «سرگیجه» برای اولینبار در سال ۱۹۸۲ وارد لیست ده فیلم برگزیده تاریخ سینما به انتخاب منتقدان شد؛ جایی که این فیلم در رتبه نهم قرار گرفت. رتبه چهارم در نظرسنجی ۱۹۹۲، رتبه دوم در نظرسنجی ۲۰۰۲ و در نهایت پایاندادن به سلطه پنجاهساله «همشهری کین» در نظرسنجیهای سایت اند ساوند و رسیدن به رتبه اول در نظرسنجی سال ۲۰۱۲، نشاندهنده پیشرفت جایگاه سرگیجه با گذر زمان بود. آیا این اتفاق برای فیلم «ناخداخورشید» هم در حال رخدادن است؟ آیا بهزودی ممکن است این فیلم در نظرسنجیهای مختلف جایگاه بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران را به دست بیاورد؟ راستش را بخواهید، اهمیت چندانی ندارد. نکته مهمتر این است که، به گواه آمار، فیلم «ناخداخورشید» با گذر زمان دارد طرفداران بیشتری پیدا میکند و انگار گذر زمان به کشف دوباره فیلم کمک کرده است.
فیلم «ناخداخورشید» از یک جنبه دیگر هم یک نمونه کمیاب در تاریخ سینمای ایران به شمار میرود. فیلم، اقتباسی آزاد از اثری است که یک اقتباس مشهور آمریکایی هم از آن وجود دارد: داشتن و نداشتن (هاوارد هاکس، ۱۹۴۴) با بازی همفری بوگارت و لورن باکال. هر چند این بحث در زمان اکران فیلم کمتر پیش آمد، اما مقایسه ۲ اقتباس مختلف از رمان ارنست همینگوی در طول این سالها بحث داغی میان علاقهمندان سینما بوده است. در پروندهای که ماهنامه ۲۴، سالها پس از اکران فیلم «ناخداخورشید» (خرداد ۸۹) در مورد این فیلم منتشر کرد، چند منتقد به مقایسه میان «ناخداخورشید» و داشتن و نداشتن پرداختند و نتایج متفاوتی هم گرفتند. مروری بر این نظرات، شاید بتواند ما را با جنبههای مهمی از فیلم «ناخداخورشید» آشنا کند.
امیر قادری در مطلبی با عنوان هری مورگان در برابر «ناخداخورشید» میگوید: «در هر دو فیلم، هم «ناخداخورشید» و هم هری مورگان، داشتن و نداشتن، قهرمانهایی معرفی میشوند با جهان ارزشهای خاص خودشان. نه گروه دزدها و نه پلیسها، آنها طرف چیزی هستند که اعتقاد و وجدان فردیشان را شکل میدهد. فرق فیلم تقوایی با فیلم هاکس اما این است که انگار «ناخداخورشید» مدام دارد به پدیدههای بیرونی واکنش نشان میدهد. ارزشهای او سیر نگهداشتن شکم خانوادهاش و نفرت از خواجه ماجد است.
بعد من از خودم میپرسم که اگر خواجه ماجدی وجود نداشت و بچههای ناخدا هم سیر بودند، آنوقت دیگر لازم نبود داستان مردی به نام «ناخداخورشید» را تماشا کنیم، چون دیگر هدف و آرمانی وجود نداشت. انگار این مشکلات هستند که مرد را میسازند. در فیلم داشتن و نداشتن اثر هاوارد هاکس اما شخصیت اصلی برای لذت شخصی میجنگد؛ برای یک ارتباط صمیمانه با زنی که قرار است همدیگر را دوست داشته باشند و برای رسیدن به مرحلهای که وجود خودش را بهعنوان یک مرد به خودش ثابت کند. این یعنی تلاش برای ساختن یک زندگی. یک حرکت خلاقانه در برابر یک واکنش اجباری. بهنظرم در فیلم هاکس مرحله والاتری از فردیت تصویر میشود. اینجا دیگر مسئولیت مرد، وظیفهاش نیست. مرحلهای از تلاشش برای لذتبردن از زندگی است. فیلم «ناخداخورشید» تقوایی میکوشد تا زنوبچهاش را حفظ کند و همه تلاش مرد هاکس این است که به ارتباطی هرچقدر عمیقتر و صادقانهتر با شرکای زندگیاش برسد. در این مسیر از خود به جمع میرسد، از عشق فردی به تعهد اجتماعی و این تجربه فردی در سطحی است که نمونه ایرانی توان درکش را ندارد.»
همانطور که از این چند خط مشخص است، قادری معتقد است که تفاوت عمده دو فیلم به فردیت قدرتمند هری مورگان، شخصیت اصلی فیلم «داشتن و نداشتن» برمیگردد که در سطحی بالاتر از فردیت «ناخداخورشید» قرار دارد. در ضمن او اعتقاد دارد که فیلمِ تقوایی در مواردی توقعی را در تماشاگر ایجاد میکند که در برآورده کردنش ناکام میماند: «ناخداخورشید» یکجا شخصیتی معرفی میشود که دعوای میان تبعیدیهای جانی را قطع میکند و به یکیشان میغرد که: «نذار بزنن تو سرت» و درباره قدرت دست باقیماندهاش، داد سخن میدهد. پس قرار نیست با شخصیت اصلی بیدستوپای یک تراژدی روبهرو باشیم که تحتفشار نیروهای بیرونی خرد میشود. یعنی فیلم این انتظار را در ما ایجاد میکند. اما از طرف دیگر، این داستانی است که آرزوی شخصیت اصلی برای انتقام گرفتن از آدم بد داستان یعنی خواجهماجد، نه توسط خودش که بهوسیله دیگر آدمبدهای داستان اجرا میشود و تلاشش برای حفظ امنیت خانوادهاش هم بهجایی نمیرسد. فیلمساز از ما میخواهد کسی را بهعنوان قهرمان باور کنیم که در بیش از نیمی از فیلم، فرد اصلی کادر نیست.»
آرش خوشخو، هر چند در نهایت، داشتن و نداشتن، را فیلمِ بزرگتری میداند، اما به یک برتریِ فیلم «ناخداخورشید» هم اشاره میکند: «این واقعیتی است که «ناخداخورشید» به لحاظ اقتباس از رمان مرجع، از همتای مشهور هالیوودیاش… بهتر است. اقتباس هاکس (به کمک فیلمنامهنویس نابغهاش ویلیام فاکنر) آنقدر دور از رمان همینگوی میایستد که بالکل مقایسه با اقتباس تقوایی را کاری بیهوده نشان میدهد. مضاف بر آنکه بهعنوان یک فیلم سینمایی و بدون توجه به منبع اقتباس مشترک دو اثر، فیلم داشتن و نداشتن هاکس به مرزهایی میرسد که دور از دسترس فیلم «ناخداخورشید» (آن هم با تمام امتیازاتش) قرار دارد… مقایسه فیلم «ناخداخورشید» با فیلم داشتن و نداشتنُ در گود اقتباس سینمایی از یک منبع ادبی مشترک قابل پذیرش است و احتمالاً همه به این نتیجه غرورآفرین میرسیم که نسخه ایرانی، این فرآیند را بهتر انجام داده است. اما در گود سینما این مقایسه عبث است. فیلم هاکس فقط فیلم بهتری نیست. فیلم بزرگتری است. گشادهتر و بزرگوارتر. فیلمی است برای زندگی.»
سوی دیگر قضیه، امیر پوریا حضور دارد که فیلم «ناخدا خورشید» را بهمراتب جلوتر از فیلم داشتن و نداشتن میداند. او به دلایل مختلفی اشاره میکند که یکی از آنها محدودیتهای ناشی از فشار نظام استودیویی آمریکا در دوران کلاسیک است: « هرکس که فیلم «ناخدا خورشید» را درست دیده و احیاناً رمان همینگوی را نخوانده، با دیدار فیلم هاکس در وهله اول، از اینکه این کاپیتان یکدنده چرا یکدست نیست، تعجب میکند. درک اینکه «ناخدا خورشید»/ هری مورگان با حذف ویژگی یکدست بودن دیگر اصلاً آن شخصیت نیست و اصلاً نمیتواند محمل آن مضامین مرتبط با رابطه فرد تنها در کنار یا در برابر جامعه پرتناقض پیرامون باشد، از هر نوآموز سینما برمیآید. تئوری مؤلف که همیشه میخواست تمامِ هست و نیست فیلمهای پانتئوننشینانش را به شخص شخیص آنها نسبت دهد، انگار فراموش کرده بود که استودیوهای major هالیوود همانطور که در بازنمایی تصویر کمرباریک زنی باردار در فیلم دلیجان اثر جان فورد، خوشظاهر بهچشمآمدن کاراکترها را بس مهمتر از منطق وقایع و موقعیتها میدانند و نظرشان بر رأی هر مؤلفی، منهای فقط هیچکاک، میچربد، اینجا هم نمیگذارند تماشاگر دوستدار قهرمانبازیهای بوگارت، هری مورگان یکدست او را ببیند.»
فارغ از نظر شخصی ما در این مقایسه، یک نکته کلیدی قابل ملاحظه است: ما داریم فیلمی از سینمای ایران را با یکی از آثار سرشناس سینمای کلاسیک آمریکا مقایسه میکنیم و حتی اگر فیلم داشتن و نداشتن را جلوتر از فیلم تقوایی بدانیم، هرگز از نفسِ چنین مقایسهای متعجب نمیشویم و همین نشاندهنده جایگاه و کیفیت فیلم «ناخدا خورشید» است؛ جایگاهی که فیلم را قابلمقایسه با یک اثر سرشناس و بسیار تحسینشده میکند و این دستاورد کمی نیست.
هر چند اکثر واکنشها به فیلم «ناخدا خورشید» مثبت بود، اما فیلم در مواردی واکنشهایی ضدّونقیض هم ایجاد کرد. بهعنوان مثال عزیزالله حاجیمشهدی پس از نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر این ایراد را به شخصیتپردازیِ کار وارد دانست که تقوایی از یک ضدقهرمان، قهرمانی دوستداشتنی ساخته که تماشاگر ممکن است برایش اشک بریزد. این در حالی است که قاضی ربیحاوی در همان زمان، اتفاقاً خودداری تقوایی را از قهرمانپروری میستاید: «استفاده درست و هوشمندانه تقوایی از شیوه همینگوی، «ناخدا خورشید» را به مرتبهای جذاب رسانده. در این شیوه جایی برای شعار دادن، قهرمانپروری و واقعشدن در جدال عاطفی وجود ندارد. فیلم بهدرستی فاقد این عوامل کاذب است. در تمام لحظات فیلمساز از درآمیختن با قهرمانهایش پرهیز میکند و وارد درونیاتاش نمیشود، حتی در حساسترین لحظات.»
از سوی دیگر، در آن دوران عدهای از منتقدان ایراداتی فنی را نسبت به فیلم مطرح کردند. بهعنوان مثال نازنین مفخم به مشکل فیلم در حفظ تداوم نوری صحنهها اشاره کرد که ممکن است تماشاگر را در ربط دادن زمانی صحنهها گیج کند. با این وجود بسیاری بر ساختار محکم فیلم تأکید کردند.
جمال امید با جمعبندی نظراتی که، هنگام اکران فیلم «ناخدا خورشید»، در رسانههای عمومی در مورد این فیلم مطرح شد، به این ویژگیها بهعنوان خصوصیات برجسته و قابلتحسین «ناخدا خورشید» اشاره میکند: فضای ملموس فیلم از جنوب در بستری از مسائل اجتماعی این خطه، با ساختی خوش، هوشیار، مسلط، بیتکلف و مؤثر.
امروزه خیلیها فیلم «ناخدا خورشید» را نمونهای شاخص و قابلتدریس از ساختار کلاسیک، چه در داستانگویی و چه در اجرا، قلمداد میکنند؛ اثری که نشاندهنده اوج تسلط تقوایی بر الگوهای داستانگویی و کارگردانی است. شیوه شخصیتپردازی فیلم، بهرهگیری دقیق از قواعد کلاسیک فیلمنامهنویسی و استفاده هوشمندانه از برخی قواعد اجرایی همچون عمق میدان، به فیلم «ناخدا خورشید» کیفیتی کمیاب در میان آثار سینمای ایران بخشیدهاند. امروز، میتوان فیلم «ناخدا خورشید» را نمونه برجستهای از یک فیلمِ کلاسیکِ ایرانی دانست.
نظر شما