جمعه ۳۰ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۲
قصه‌هاي كالوينو؛ بيان صريح واقعيات

اعظم رسولي، مترجم: ايتالو كالوينو قصه‌گويي توانا كه با استفاده از ابزار كلمه، قدرت تخيل شگرف، و جزیي‌نگري دقیق و حيرت‌‌انگيزی كه مشخصه‌ بارز او و آثارش است، تصاويري چنان زنده و شفاف از تجربيات، مشاهدات، گفته‌ها و شنيده‌هاي خود و ديگران ارائه مي‌دهد._

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اعظم رسولي، مترجم آثار کالوینو: ايتالو كالوينو قصه‌گويي توانا كه با استفاده از ابزار كلمه، قدرت تخيل شگرف، و جزئي‌نگري دقیق و حيرت‌‌انگيزی كه مشخصه‌ بارز او و آثارش است، تصاويري چنان زنده و شفاف از تجربيات، مشاهدات، گفته‌ها و شنيده‌هاي خود و ديگران ارائه مي‌دهد. خواننده زمان و مكان را فراموش مي‌كند، خود را به دست قصه‌گو مي‌سپارد و با او قدم به قدم تا قلب آثارش پيش مي‌رود.

او تا بیست سالگی در باغی پر از گیاهان استوایی زندگی کرد. و بعد از دبیرستان به اصرار پدر و مادرش به تحصیل در رشته‌ کشاورزی پرداخت. البته به خاطر عشقی که به ادبیات داشت نتوانست آن را به پایان برساند. حضور طبیعت در آثار او نتیجه‌ ارتباط مستقیم او با طبیعت در آن سال‌هاست.

كالوينو در اوائل دهه‌ چهل، داستان‌نویسی را تحت تاثیر داستان‌های کوتاه آمریکایی آغاز کرد. پس از نخستين اثرش «بيراهه‌هاي لانه‌هاي عنكبوت»(1947)، در چشم‌انداز ادبيات ايتاليا، به عنوان يكي از اصيل‌ترين نويسندگان جوان تثبيت شد.

کالوینو نويسنده‌اي نوآور و خلاق است؛ به هيچ يك از مكاتب ادبي يا جريان‌هاي فلسفي متمايل نيست. آثار او سبك يكساني ندارند و در طبقه‌بندي‌هاي متفاوتي جاي گرفته‌اند، زيرا كالوينو معتقد بود ادبيات، بحث درباره‌ واقعيت دنياست و چون نگرش و نوع برقراري ارتباط ما با اين دنياي دستخوش تغيير، مدام در حال تحول است پس ناگزير ادبيات نیز از اين تغيير و تحول مصون نمي‌ماند.

او در نخستين آثارش به بيان صريح و بي پرده‌ واقعيات و عينيات می‌پردازد. در آثار او واقعیت و خیال در هم می‌آمیزند. او از دهه‌ پنجاه قرن پیشین، به توصیه‌ ویتورینی، نویسنده‌ سرشناس ایتالیایی، عنصر تخیل را قاطعانه تقویت کرد. ابداعات خيال‌پردازانه، طنز، تخيل، وهم و اسطوره در آثار او سرعت و قوت بيشتري گرفتند و در نهايت، تخيلات علمي و نجوم جاي خود را در آثار او باز کردند.

قصه‌های کالوینو از دو لایه بهره می‌برند. یکی لایه‌ای صرفاً روایت‌گرانه‌؛ ساده، بی‌پیرایه، و قابل درک برای همه‌ خوانندگان. دیگری، لایه‌ای که در اعماق اثر او جای گرفته و تنها برای خوانندگان ژرف‌اندیش قابل دسترس است.

در آثار کالوینو «از خودبیگانگی انسان و شرایطی که به آن منجر می‌شود»، «سردرگمی، کنجکاوی، و حیرت انسان در برابر اسرار و پیچیدگی‌های موجودیت خویش»، «نقش انسان در جامعه که او را اسیر خود می‌کند؛ نقشی که او فقط با ایفای آن موجودیت می‌یابد»، «خير و شر موجود در نهاد انسان و تعادلي كه حضور اين دو عنصر به موجوديت انسان مي بخشد»، «وهمي كه مي‌تواند واقعيت باشد و واقعيتي كه قالب وهم به خود مي گيرد»، «طنز تلخي كه آشكار و پنهان در زندگي انسان متجلي است»، «خشونت حاكم بر روابط انساني» و «موقعيت وهم آلود و دردناك انسان در جهان» را مي‌بينيد.

او در ایران با سه‌گانه‌ «ویسکنت شقه شده»(1952)، «بارون درخت‌نشین»(1956) و «شوالیه ناموجود» (1959) شناخته شد. از آثار دیگری که از این نویسنده‌ شهیر در ایران ترجمه شده‌، می‌توان به «کمدی‌های کیهانی»(1965)، «شبی از شب‌های زمستان مسافری»(1979) و «افسانه‌های ایتالیایی»(1956) اشاره کرد.

اخیراً از این نویسنده‌ صاحب‌نام آثاری چون «کلاغ آخر از همه می‌رسد»، «قارچ‌ها در شهر»، «چه کسی در دریا مین کاشت؟»، «سوداگری در ساخت و ساز»، «یک روز ناظر انتخاباتی» و «ابر آلودگی» به فارسی ترجمه شده‌اند.

در آثاری همچون «کلاغ آخر از همه می‌رسد» و «قارچ‌ها در شهر»، که شماري از بهترين داستان‌های او در اين مجموعه‌ها گردآوري شده‌اند، جنگ، فعاليت‌هاي اعضاي نهضت مقاومت در ايتاليا در طول جنگ جهاني دوم، تجارب روزمره شهر نشينان ايتالياي بعد از جنگ و پيامدهاي وقايع و فجایع تاريخي آن دوران، مضمون اصلی این داستان‌ها با قالب نئورئاليستي مي‌شوند، سبكي که در ارائه صريح و بي‌واسطه وقايع و شرايط موجود شكل مي گيرد و كالوينو به همراه بسياری نويسندگان ديگر به آن روي می آورد. در اين آثار كالوينو همچنان به مساله فاشيسم،‌ جنگ،‌ هراس، ناامني، فقر و مصائب دیگری كه هميشه اين فجایع تاریخی به همراه دارند مي‌پردازد و با قلم تواناي خود آن ها را به تصوير مي كشد. او همواره بی‌غرضانه و با ظرافت و مهارتی استادانه و در قالب کلماتی که در به کار بردن آنها توانایی و مهارت به سزائی دارد به کندوکاو روانشناسانه انسان در زمان جنگ و دوران پس از آن می پردازد.


کالوینو از انسانی می‌گوید که جنگ را بهترین فرصت و دست‌آويز برای تحقق امیال بیمارگونه و سرکوب شده‌اش می بیند و به این بهانه فرصت و جسارت به بار آوردن فجایع بسیاری را می‌یابد.

کالوینو درباره انسانی از نوع دیگر می‌گوید: انسانی که شجاعانه به ارزش‌های بربادرفته وفادار می‌ماند و ‌هراس مرگ که در هر لحظه با آن دست به گریبان است، در برابر هراس از دست دادن تمام چیزهایی که عاشقانه دوستشان دارد و جنگ نابودشان می‌کند، رنگ می‌بازد. کالوینو از انسانی می‌گوید که به راحتی نقاب عوض می‌کند، به هر خیانت و خفتی تن می‌دهد تا از فجایع و مصائب جنگ مصون بماند و در این راه همه ارزش‌های والای انسانی را از دست می‌دهد. کالوینو از نومیدی، تنهایی و دلتنگی آدم‌هایی می‌گوید که بیهوده به سوگ گذشته‌ای می‌نشینند که در قبرستان جنگ خاک شده و برای همیشه از دست رفته است. باری، کالوینو به کندوکاو در هزارتوی ناشناخته روح و روان آدم‌های دوران جنگ می‌پردازد، به نقشی که آن‌ها در شرایط مصیبت‌بار جنگ، این نمایش تلخ مرگ و زندگی، مجبور به ایفای آن می‌شوند، به قساوت و خشونت تهوع‌آور جنگ که آرزوهای بسیاری از آنان را در هم می‌پیچد و آن‌ها را به دنیایی ناآشنا و بی‌رحم که دیگر گریزی از آن ندارند، پرتاب می‌کند. فجایع و مصائب عمیق و دردناکی که او استادانه در این آثار به تصویر می‌کشد با تاریخ بشر بیگانه نیست.

كالوينو خود زندگي پارتيزاني را تجربه كرده و با نام مستعار سانتیاگو در نهضت مقاومت فعالیت داشته، اما همواره جنبه‌های متفاوت انسانی شرایط حاکم بر آن دوران را مورد بررسي قرار مي‌دهد و هرگز از نقطه نظر سياسي به آن نمي‌پردازد. در اين آثار است كه كالوينو توانايي كم نظير خود را در ارائه واقعيات زمانه كه ارتباطی تنگاتنگ با تعهدات سياسي و ادبي او دارد، به کار می‌گیرد. او براي روايت تجارب پارتيزاني خود،‌ ديدگاهي عيني را بر مي‌گزيند و خاطراتش معيار درك او از دنيا مي‌شوند.

«به مقر فرماندهی می‌رویم» شاید یکی از بهترین قصه‌های مجموعه «کلاغ آخر از همه می‌رسد» به شمار می‌آید، تعقیب و گریز میان دو انسان است، دو هموطن که در شرایط جنگ رو در روی یکدیگر قرار می‌گیرند، یکی در لباس محکوم و دیگری در لباس مأمور اجرای حکم،‌ یکی زندانی و دیگری زندانبان. بازی تلخ بیم و امید است که تنها شرایط مصیبت‌بار جنگ انسان‌ها را درگیر آن می‌کند.

در قصه‌ای دیگر از قصه‌های کالوینو شخصیت اصلی داستان پسری نوجوان است که ماجراها و آرزوهای نوجوانی را در گیر‌و‌دار قساوت و برهنگی بیرحمانه جنگ بیان می‌کند. «کلاغ آخر از همه می‌رسد» داستان پسربچه‌ای است که مهارت غریبی در تیراندازی دارد. زمان، زمان جنگ است، اما پسرک نمی‌خواهد خود را در گیر جنگ کند. او فقط در پی هدفی است که تیرش بدون خطا بر آن بنشیند. آخرین هدفش سربازی از دشمن می‌شود، پسربچه‌ای چون خود او. آن‌ها هر دو درگیر بازی جنگ شده‌اند که این بازی به قربانی شدن پسربچه دوم می‌انجامد.

در میان دیگر داستان‌های کالوینو می‌توان به داستان‌هایی از مجموعه داستان‌های «مارکووالدو» یا «فصل‌ها در شهر» اشاره کرد که در سال 1963 به چاپ رسیده‌اند. کالوینو از جنگ و از نهضت مقاومت و فاشیسم فاصله گرفته است. داستان‌ها مدرن و تخیلی‌اند و شخصیت اصلی همه آن‌ها کارگری بدشانس به نام مارکووالدوست. او مشکلات مالی دارد، ساده‌لوح و حساس است، محیط پیرامونش توجه او را جلب می‌کند. اغلب خود را رویاروی دشواری‌های زندگی در شهری می‌یابد که از تطبیق خود با آن عاجز است. همین امر وضعیت‌های مضحک و کاریکاتورگونه‌ای برای این کارگر حاشیه‌نشین به وجود می‌آورد. اما مارکووالدو به سادگی به زندگی در شهر ادامه می‌دهد و باز به آینده امیدوار است. او با زن و بچه‌هایش در اتاقی محقر و در شهری صنعتی که احتمالاً تورنتوست زندگی می‌کند. تلاش در اداره خانواده‌اش دارد اما همیشه این تلاش‌ها برای بهبود زندگی با ضربه‌ای تراژیک-کمیک به باد می‌روند. او گرسنه است و بیهوده به دنبال طبیعتی‌ که شهر جایگزین آن شده است. گسترش شهر و زندگی ماشینی او را که مظهر زندگی ساده و بی‌پیرایه سنتی است پس می‌زند. این قصه‌ها ریشه در دید منتقدانه کالوینو به گسترش شهر‌ها دارد که حالت روستایی را در ایتالیا از میان می‌برد، و این‌که چگونه اجتماع و شهرهای مدرن می‌توانند به ازخودبیگانگی انسان‌‌ها و قطع رابطه آن‌ها با طبیعت منجر شوند.

در داستان «قارچ‌ها در شهر» مارکووالدو قارچ‌هایی را که در باغچه کوچکی در خیابانی از شهر روییده است، کشف می‌کند. او از کشف خود بسیار هیجان‌زده اما زمانی که برای چیدن قارچ‌ها به آن جا می رود در می‌یابد که قبل از او اشخاص دیگری برای چیدن آن‌ها به آن‌جا رسیده‌اند.

در داستان «نیمکت» مارکووالدو در اتاقی زندگی می‌کند که همه اعضای خانواده با هم در آن می‌خوابند. روزی در پارک مقابل خانه‌اش نیمکتی را کشف می‌کند. این نیمکت او را به رؤیا فرو می‌برد و شبی بسیار گرم از شبهای تابستان بالشش را بر‌می‌دارد و  سراغ نیمکت می‌رود اما در می‌یابد که نیمکت قبلاً اشغال شده.

مارکووالدو در شهر در جستجوی طبیعت است، اما طبیعتی که او در آن‌جا می‌یابد آن طبیعت بکر و دست‌نخورده‌ای نیست که او آن همه آرزویش را دارد، طبیعتی است که زندگی شهری یعنی زندگی تصنعی آن را به ویرانی کشانده است. در سال 1970 جوزپه بناتی یکی از کارگردانان ایتالیا سریالی به نام مارکووالدو را که برگرفته از مارکووالدوی کالوینوست برای تلویزیون ایتالیا ساخت.

سال‌ای 1940 تا 1960 را می‌توان دوران اوج فعالیت‌های ادبی، سیاسی و اجتماعی کالوینو برشمرد. درحقیقت هسته اصلی کار او در این دوران شکل می‌گیرد.

کالوینو و بسیاری از هم نسلانش عضو حلقه ادبی چزاره پاوزه، شاعر و نویسنده سرشناس و چپ‌گرای ایتالیا بودند.

کالوینو با ایران و فرهنگ ایرانی نیز آشنا بوده است. او همانند آلبرتو موراویا (نویسنده ایتالیایی) به ایران سفر کرده و سفرنامه‌ای نیز در این زمنیه نوشته است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط