سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی: فواید کتابخوانی بر هیچکس پوشیده نیست. هنرمند بیش از هرکسی احتیاج به ایدههای جدید دارد. هنرمند برمبنای ایده ناب و جدید میتواند با بهکارگیری ذوق و سلیقه، اثری شایان توجه خلق کند. برای یک هنرمند کتابخواندن باعث یافتن ایدههای جدید و کمک به حل مسائل میشود. براساس پژوهشهای مختلفی که در زمینه بررسی تاثیر کتابخوانی بر حل مسئله انجام شده، مطالعه کتاب باعث میشود تا خواننده خود را بهجای شخصیتهای داستان قرار دهد، در شرایط آنها فکر کند، تصمیم بگیرد و زندگی کند. همین امر موجب میشود تا قدرت تجزیه و تحلیل مغز و ایدهپردازی ما پس از خواندن کتاب و به خصوص داستانهای رازآلود افزایش یابد. هنرمند علاوه بر این با خواندن هر کتاب با سوژهای جدید و ایدهای نو آشنا میشود و میتواند در خلق اثرهنریاش از این ایدهنو استفاده کند.
برای نویسندگان و هنرمندانی که دست به قلم دارند و در حیطه نوشتن داستان، نمایشنامه و فیلمنامه فعالیت میکنند؛ کتاب خواندن باعث بهتر نوشتن میشود. در واقع، در زمینه نوشتن شما باید هزار کلمه بخوانید تا بتوانید یک کلمه بنویسید. زمانی که کتاب میخوانیم با سبک نوشتاری بهترین نویسندههای جهان آشنا میشویم. این سبک بهطور ناخودآگاه، در ذهن ما نقش میبندد و باعث افزایش خلاقیت و ایدهپردازی ما میشود. از طرفی خواندن کتابهای مختلف ما را با تجربیات، داستانها، حقایقعلمی، تجربهزیستی و واژگانجدید آشنا میکند که همین امر باعث بهبود و تسلط بر نویسندگی خواهد شد. بررسی سبکهای نویسندگان بزرگ به تبحر پیداکردن نویسندگان جدید کمک شایانی میکند.
هنرمندانی که با تکنیک فنبیان سروکار دارند، تعدادشان کم نیست. مجریهای تلویزیون، گویندگان رادیو، بازیگران و شومنها، همه و همه احتیاج به قوی بودن فنبیان دارند. کتاب خواندن باعث بهتر صحبت کردن و قویتر شدن ارتباطات میشود. مطالعه کتاب، باعث وسعت دایره واژگان ما میشود و قابلیت درک و دریافت اطلاعات از محیط و افراد، برای ما به نحو بهتری انجام شود. همچنین یک هنرمند میتواند در ارتباطات خود از لغات مختلف با تاثیرگذاری بیشتر و جذابیت بالاتری استفاده کند و بر میزان موفقیت خود در رشته هنریاش استفاده کند. از آن گذشته، ما به عنوان هنرمند میتوانیم با خواندن دیالوگهای موجود در کتابهای داستان، نمایشنامه و فیلمنامه برای معاشرتهای دوستانه یا مذاکرات کاری شخصیت جالبتری از خود نشان دهیم.
یک هنرمند، جهانبینی در ارائه یک اثر هنری جایگاه ویژهای دارد. برای مثال روایت یک داستان توسط یک کارگردان با جهانبینی بالا، به مراتب با روایت داستان توسط یک کارگردان با جهانبینی ضعیف، هرگز قابل مقایسه نیست. کتاب خواندن باعث تغییر جهانبینی در هنرمند و افزایش کیفی جهانبینی او میشود.
جملات و کلمات تشکیلدهنده یک کتاب ذهن ما را درگیر میکند و در ناخودآگاه ما نقش میبندد. این اطلاعات طرز تفکر و دیدگاه ما را به چالش کشیده و متحول میسازند. پس از تغییر در شیوه فکرکردن، احساسات و رفتارهای ما نیز دچار تغییرشده و جهان و پدیدههای پیرامون خود را با دیدتازهای میبینیم و دربرابر مسائل مختلف واکنشها و عملکردهای جدیدی خواهیمداشت. هنرمند به این تغییر و پیشرفت جهانبینی برای ارتقا سطح کیفی کار هنریاش احتیاج دارد.
بر کسی پوشیده نیست که بیشترین درصد استفاده از تخیل، در شکلگیری یک اثرهنری استفاده میشود. کتاب خواندن باعث افزایش قوه تخیل یک هنرمند میشود. تخیل یکی از مهمترین ابزارهای ایجاد یک اثر هنری با کیفیت است. کتابها با ارائه داستان و فرضیههای جدید، استفاده از تخیل را افزایش میدهند. از طرفی خواندن کتابهای تخیلی ما را وارد دنیای جدیدی میکنند که فراتر از تجربهزیستی، زندگی روزمره و قوانین محدودکننده زندگی هستند. زمانی که یک کتاب تخیلی میخوانیم، ذهن ما تلاش میکند تا هر آنچه مطالعه میکنیم را تصویرسازی کند و همین امر، موجب افزایش تخیل به کمک مطالعه خواهد شد. هنرمند با توجه به اینکه خودش از تخیل پرورشیافته و قویتری نسبت به دیگران برخوردار است با خواندن کتاب این قوه را در خود بیش از پیش تقویت میکند.
برای یک هنرمند همه چیز با تخیل، ذوق، سلیقه و ابزارهای هنری به سرانجام نمیرسد. بخش غیرقابل انکار تولید یک اثر هنری، الهامگرفتن هنرمند از پیرامونش است. به عنوان یک راهکار برای وقتی که یک هنرمند به بنبست فکری و تخیلی رسیدهاست؛ میتوان به کتابخواندن و استفاده از آن برای الهامبخشی اشاره کرد. کتاب خواندن الهام بخش است.
برای همه مردم کتابهای خوب بسیار زیادی برای خواندن وجود دارند که میتوانند چراغ راه زندگی باشند. جملات کتابها گاهی مانند یک دوستخوب، راهنما و الهامبخش افراد در مسیر پرچالش زندگی هستند. انسانها همانطور که طی معاشرت با افراد از رفتارهای آنها تاثیر میپذیرند پس از ورود به دنیای کتابخوانی نیز از عبارتهای کتاب الهام خواهندگرفت. در هنرمندان اما قضیه کمی متفاوت است. گاهی یک هنرمند از همان جمله عادی کتابی که ما خواندهایم و هیچ الهامی نگرفتهایم، الهام میگیرد چون تخیل و فکر بازتری دارد.
بسیاری از کارگردانان و فیلمنامهنویسان اذعان دارند که ساخت فیلم، سریال یا نوشتن فیلمنامهشان را مدیون یک عکس، یک جمله از کتاب، یک نقلقول ساده از فردی در یک مجله و یا حتی حادثهای یک خطی در یک روزنامه هستند. خواندن کتاب به یقین میتواند برای الهامگرفتن هنرمند کمک شایانتوجهی باشد.
یک هنرمند برای ارائه اثر هنری خود احتیاج به اعتمادبهنفس بالایی دارد. هنرمندی که نتواند اثر هنری خود را بهخوبی ارائه کند، هرچند اثر هنری درخوری داشته باشد؛ موردتوجه قرار نمیگیرد. کتاب خواندن باعث افزایش اعتماد به نفس نیز میشود.
هرچه بیشتر کتاب بخوانیم اطلاعات ما بیشتر میشود، دایره واژگان ما گسترش مییابد، مهارتهای ادراکی و ارتباطی ما تقویت میشود و حقوق طبیعی خود و دیگران را بهتر میشناسیم. به همین دلیل میتوانیم با اعتمادبهنفس بیشتری زندگی کنیم. هنرمندی که تمام این خصوصیات را داشته باشد، میتواند بهتر با مخاطب خود ارتباط برقرار کند. برای مثال بازیگر تئاتری که نتواند اعتمادبهنفس داشتهباشد و بهخوبی روی صحنه ظاهر شود؛ هیچگاه نمیتواند مخاطب را تحتتأثیرخود و بازیاش قرار دهد؛ حتی اگر بازیگر بینظیری باشد.
یک هنرمند بیش از دیگران در دنیای لذتبردن از هنر نوشتن، دیدن و خواندن به سرمیبرد پس طبیعی است که بیش از دیگران هم نیاز به استفاده از یک سرگرمی مناسب، آموزنده، در دسترس و ارزانقیمت داشتهباشد. کتاب و خواندن آن این سرگرمی است. امروزه کتابهای زیادی در زمینهها و ابعاد مختلف نوشتهشدهاند. کتابهای صوتی، گویا، چاپی، کتابهای قابل حمل و حتی کتابهای رایگان که میتوانیم به راحتی از آنها استفاده کنیم. اینکه بعضی از هنرمندان با افتخار اذعان میکنند که کتاب نمیخوانند جای بسی تعجب دارد. کتاب و خواندن آن همواره برای هرکسی، بهویژه یک هنرمند، به ارتقا سطح کیفی تولید آثارش کمک میکند.
نظر شما