سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - زهره نورائینیا، پژوهشگر ادبی: مرگ، مهمترین اندیشه در دستگاه تفکر بشری است که از دیرباز در آثار فکری جوامع بهویژه متون ادبی بازتاب یافته است. در شعر فارسی نیز مرگاندیشی همواره در بافت فکری متون ادبی حاضر بوده است.
از جمله شاعران معاصری که به شکل برجستهای به این موضوع پرداخته پروین اعتصامی است. پروین از روزگار خود تاکنون بهعنوان زنی شاعر با اندیشهای تازه و حساس در برابر جریانهای اجتماعی شناخته شده و شعرش جایگاه والایی در عرصه شعر زنانه ایران معاصر یافته است، شاعری که در شعرش روشنفکری و فضیلت دوشادوش هم گام برداشته و اندیشههایش را پربار ساخته است.
یکی از مهمترین مضامین فکری پروین مرگاندیشی است که مصداقهای آن در سراسر دیوان او گسترده شده است. با نگاهی به اشعار پروین میتوان گفت رویکرد اندیشگانی او را در باب مرگ مضامین گوناگونی چون تقدیرگرایی، اصل مکافات عمل و اندیشههای زهدگرایانهای تشکیل میدهد که منبعث از نگاه دینی او به این موضوع است.
یکی دیگر از شاخصهای برجسته در نگره پروین به مرگ، ظهور بنمایههای خیامواری است که فضای فکری شعر او را در این باره متاثر ساخته و موجب شده تا دیدگاه شاعر در سیر مرگآگاهی تا مرگاندیشی ابعاد گوناگونی پیدا کند؛ بهگونهای که نگرش او در اینباره گاه به موازات نگره خیامی و گاه با رویکردی دیگرگون در تقابل با آن قرار میگیرد.
پرهیز از اندوه، ناپایداری عمر، پرهیز از فکر و خیال درباره فرداهای نیامده، غنیمت دانستن وقت، بیاعتباری روزگار و یادکرد مرگ دیگران از جمله مضامینی است که تداعیگر رباعیاتی با مضامینی مشابه از خیام است.
با وجود این نگرش بنیانی مشترک، پروین با دیدگاهی متفاوت این اندیشهها را در جریان فکری خود بهکاربسته است. به عبارت دیگر پروین برخلاف نگره خیامی با رسیدن به مفهوم مرگ به ناامیدی نمیرسد، بلکه دست اندیشه را دراز میکند و خویشتن را از غرقاب نومیدی میرهاند و مرگ برای او پلی میشود برای رسیدن به مفاهیم انسانی.
او از اندیشه مرگ به باده خوشباشی خیامی رجوع نمیکند، ضمن آنکه بیغمی و بیتاملی را نیز برنمیتابد.شیوه پروین چنین است که در ابتدا اندیشههای خیامی را طرح میافکند:
کشتزار دل تو کوش که تا سبزشود
پیش ازین کاین رخ گلنار معصفرگردد
در جای دیگر میگوید:
دی و فردات خیال است و هوس پروین
اگرت فکرت و راییست بکوش اکنون
پروین نیز چون خیام به ناپایداری عمر آدمی و بیاعتباری حیات دنیوی میاندیشد و مرگ را حقیقتی مسلم مییابد لیکن او این مرگآگاهی را مقدمهای برای رسیدن به مفاهیمی ارزشمند و اندیشههایی که در مسیر خود نماینده تفکر دینی و مذهبی اوست قرار میدهد.
اعتقاد به جهان پس از مرگ، اصل مکافات عمل و حساب و کتاب اعمال انسانها که از بنمایههای دینی–اندیشگانی پروین محسوب میشود موجب شده تا در شعر او هر کدام از سویههای اندیشههای خیامی در مسیری روشن قرار گرفته و با معنای تازهای از زیستن پیوند یابد.
مفهوم مرگ نزد پروین تداعیگر تصویر جاودانگی ابدی انسان است در اندیشهای که دنیایش مزرعه آخرت است. او پس از دریافت این حقیقت تلخ که عمر ناپایدار است و زمان در گذر و شتاب، درمقابل شیوه منفعلانه خیام روی آوردن به فضیلتها و دوری از هواپرستی را توصیه میکند چنانکه میگوید:
افسون فسای افعی شهوت را
افسار بند مرکب سودا را
و از اندیشه ناپایداری عمر به طرح زندگی جاودانه میرسد:
گذشتنگه است این سرای سپنجی
برو بازجو دولت جاودان را
در نگاه پروین مرگ معنایی چون زندگی دارد:
یکی پرسید از سقراط کز مردن چه خواندستی
بگفت ای بیخبر مرگ از چه نامی زندگانی را
دیدگاه او گاه تداعیگر اندیشههای عرفانی است:
بزرگانی که بر شالوده جان ساختند ایوان
خریداری نکردند این سرای استخوانی را
در اندیشه دین مبنای پروین مرگ و زندگی درهم آمیخته شده است. مفهومی که در آن لزوم توجه به اغتنام وقت با درک ناپایداری عمر، آدمی را به بهرهمندی از حیات کوتاه دنیاییاش فرامیخواند بیآنکه در سیاهچالههای ناامیدی اسیرش کند.
در نگاه پروین همه چیز در گذر است. جوی زمان بیوقفه راهش را طی و انسان نیز از کنار لحظات عبور میکند اما با این وجود شاعر انسانها را به بهرهگرفتن از این اندک مایه عمر توصیه کرده وحتی اندک غفلتی را هم روا نمیدارد:
غافل از خویش مشو یک سرموی
عمر آویخته از یک سر موست
می توان گفت مرگآگاهی در خیام به یکی از زمینههای رنج بشری تبدیل شده رنجی که در سرتاسر طول حیات گریبان شاعر را رها نساخته است؛ در حالی که پروین از منظری مومنانه و برخلاف نگرش منفعلانه خیام روی آوردن به فضیلتهای انسانی و دوری از هواپرستی را توصیه میکند.
نظر شما