سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رمان «گنطره» نوشته هادی هیالی، به تازگی در جایزه مهرگان ادب و در بخش زبان مادری، مورد تقدیر قرار گرفت؛ رمانی که به حوادث تاریخی خوزستان، فرهنگ و زندگی هموطنان عربزبان خوزستانیمان پرداخته است. هیالی، نویسنده آثاری همچون «محا»، «راز مینا»، «بنویس حاتم، بخوان حته»، «سمپاتها زود میمیرند» و «رقص با کوسهها» میگوید در این رمان، بخشی از زیست و مصائب تاریخی زندگی اعراب اهواز را به نمایش درآورده و «گنطره» توصیفی نمادین از ارتباطات اجتماعی و سیاسی گروههای مختلف با یکدیگر است. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
«گنطره» نام نوعی پلی چوبی و پرکاربرد در خوزستان است. ابتدا درباره عنوان این کتاب و وجه تمثیلی آن در این اثر توضیح دهید.
در ابتدا اجازه بدهید تعریف دقیقتری از گنطره برایتان بگویم. گنطره گذرگاه کوچکی است که بیشتر در نخلستانها کاربرد دارد که معمولاً از تنه خشک نخل ساخته میشود، معبری تک نفره و بسیار لرزان. اما در مورد پرسش شما، «ثامر» قهرمان رمان گنطره جوانی کارگرزاده، تلاشگر و آرمانگرا. او برای تحقق آرمانهایش که همانا حقوق اولیه انسانیاش از جمله «آموزش به زبان مادری» بود. ثامر کمتر به کار گروهی و جمعی تن میسپارد و بیشتر به کارهای فردی علاقه نشان میدهد. برای همین دچار فراز و فرودهای فراوانی میشود که این خصوصیت فردیاش تشابه فراوانی به گنطره دارد. با وجود محکم بودن اما همچنان لرزان است.
پیشتر شما از به تصویر کشیدن مشکلات، مصائب و اعتراضات جمعیت قابل توجهی از جامعه عرب خوزستان در حکومت پهلوی دوم به عنوان یکی از عوامل نگارش رمان «گنطره» یاد کرده بودید. در این باره و بازه زمانی که در این اثر با آن مواجهایم، توضیح دهید.
گنطره در حقیقت یک روایت تاریخی است که نگاهی به بر سیر تحولات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دو دهه نور افکنده و بیشتر به دو نسل مبارزات جامعه عرب اهواز، یعنی نسل اول که سمتوسویی روستایی و دهقانی داشت و نسل دوم که شهری با گرایشهای کارگری خصیصه بارزش بود، میپردازد. در این میان باز این گنطره است که تلاش میکرد ارتباطی ارگانیک هرچند ضعیف بین آن دو نسل برقرار کند، اما به دلیل تفاوت نوع نگرش به پدیدههای اجتماعی، این اتفاق رخ نمیدهد و نهایت به شکست منتهی میشود.
به تازگی این اثر عنوان رمان تقدیر شده مهرگان ادب در بخش زبان مادری را به دست آورده است. در وهله نخست، به نظر شما جوایز ادبی تا چه نقشی بر رشد و شکوفایی استعدادهای ادبی داشته و دارد؟
لازم است یادآوری کنم که جایزه بخش «زبانهای مادری» به تازگی و آن هم به همت مدیران شایسته و سزاوار تقدیر «مهرگان ادب» پا به عرصه گذاشته است؛ بنابراین به تصور من قضاوت درباره تاثیرگذاری آن بر نویسندگان شاید کمی زود باشد. اما در مورد جوایز بهطور کلی میگویم؛ به باور من کتابی که جایزهای میگیرد، لزوماً بهترین نیست و همچنین کتابی که جایزه نمیگیرد، الزاماً کتاب ضعیفی نیست. اگر بگویم جوایز ادبی در رشد و شکوفایی استعدادهای ادبی نقشی بازی نمیکنند، قطعاً به بیراهه رفتهام اما این پشتکار و عشق به نوشتن است که حرف اول و آخر را میزند.
برخی از مخاطبان از لیست جوایز ادبی به عنوان یکی از فاکتورهای اصلی در انتخاب آثار برای مطالعه استفاده میکنند. از این حیث، تاثیر جوایز ادبی بر معرفی آثار ادبی را چطور ارزیابی میکنید؟
من همچنان به این گفته قدیمی بزرگان ادب، باورمندم که «کتاب اگر خوب باشد، خودش راه خودش را پیدا میکند»؛ هرچند نمیتوانم نقش جایزه، رسانهها و بهخصوص شبکههای اجتماعی را کماهمیت جلوه بدهم.
ارائه رنجهای مردم شریف خوزستان همواره به عنوان یکی از دغدغههای اصلی در آثارتان مطرح است. چگونه سوژههایتان را انتخاب میکنید؟
شاید این گفته من برای شما تازگی نداشته باشد؛ اما این سوژهها هستنند که خودشان را بر من تحمیل میکنند؛ نه اینکه من به دنبال سوژهها باشم. جالب اینجاست کار اصلی من شده انتخاب سوژه مهم و سوژه مهمتر. هرکدام از این سوژهها به تنهایی گوشهای از رنجها، مصایب و مشقات مردم عرب اهواز را به نمایش میگذارد.
نظرات