سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - صدف گلمرادی، پژوهشگر ادبی: اقلیم شاعری پروین اعتصامی گسترهای از سنت ادبی ایران تا «طلیعۀ تجدد در شعر فارسی» است. این امر به تقریب در تمام آثار مرجع و مرتبط با جریانشناسی شعر معاصر نمود یافتهاست و صاحبنظران جایگاه ویژه او را به مثابه عضوی مؤثر در میدان ادبی ایران به رسمیت شناختهاند.
چنان که در ادامه خواهیم دید، مروری بر بخشی از این پژوهشها، ما را با نقد ونظرهای متفاوت و گاه متقابلی مواجه میسازد که ضمن اذعان به غنای ذهن و زبان پروین اعتصامی، افقهای جدیدی را پیش روی محققان حیطه پروینپژوهی میگشاید.
اولین نقد و نظر جدی درباره شعر پروین اعتصامی دیباچهای است که استاد مسلم سبکشناسی، ملکالشعرای بهار، بر دیوان او مینگارد و طی آن شعر پروین را «برهان آشکار بلاغت و سخندانی» مینامد. دهخدا دیگر محقق نامدار همعصر شاعر، پروین را در سلاست و متانت شعر همرتبه استادان قدیم نظم میشمارد.
شفیعی کدکنی از معجزه پروین سخن میگوید و او را عضو خانواده شعر فارسی از گذشته تا امروز میداند که ظهور ناگهانیاش پس از مشروطیت یک واقعه بزرگ ادبی است. به زعم وی حتی بزرگانی چون نیما یوشیج به شعر پروین نظر داشتهاند؛ علامه محمد قزوینی پروین را همرتبه برترین شاعران زن عرب دانسته و نهایت حسن انتخاب الفاظ و کلمات و جمل و تعبیرات و اصطلاحات او را ستوده است.
در مقابل، زرقانی محبوبیت روزافزون این شاعر را به صمیمیت زبان شعری ایشان تقلیل میدهد و صرف «زن بودن» در دل تاریخی مذکر را برای او تشخصزا میداند و بر این نظر است که اگر پروین مردی با همین خصوصیتهای شعری بود بیتردید چنین مقامی نمییافت و سیمین بهبهانی مشی شاعری پروین را با همه انسجام و پختگی در قالب و محتوا، همان شیوه گذشتگان میداند و جز مواردی انگشتشمار نکته جدیدی در شعر او نمیبیند. حال آنکه به باور نگارنده پروین اعتصامی همچون شاعران بازگشت ادبی که به زعم سیروس شمیسا اولین سبکشناسان واقعی زبان فارسی بودند، با نبوغ خویش قلمروهای شعری فارسی را کاویده، به فهمی درست و گزینشی سبکشناسانه از مختصات شعر فارسی دست یافته و جایگاه خود را به منزله «اختر چرخ ادب» فارسی تثبیت کردهاست.
سخن گفتن از جنسیت در آثار زنان شاعر و نویسنده همواره یکی از موضوعات محوری در نگاههای بیرونی به تراوشات فکری آنان بوده است؛ در این راستا عدهای ازمحققان با توجه به نگاه منطقی و جدی پروین به پدیدهها، شعر او را مردانه تلقی کردهاند و بعضاً دیوان شعری او را به پدرش (که اساساً شاعر نبوده است) منتسب میکنند.
در قطب مقابل برخی زبان زنانه در شعر پروین و مناظرههایی که از زبان عناصر مرتبط با خانه و آشپزخانه انجام میشود را دالی بر نمود آشکار زبان و عناصر زنانه در شعر او تلقی کردهاند. این در شرایطی است که محققانی چون صنعتیزاده برخلاف دو دیدگاه پیشین و با ارجاع به گزارههای روانشناسی، شعر او را فاقد هر گونه نمود عنصر جنسیت میدانند.
آیا نمیتوان گفت شعر پروین با مضامین جهانشمولش بیش از اینکه زنانه یا مردانه باشد، شعری انسانی است؟ ارتباط بنیادین شعر و فلسفه برکسی پوشیده نیست و هیچ شاعر برجستهای از بن مایههای فکری و فلسفی تهی نیست.
نگاه متقابل و صفر و صدی پژوهشگران این عرصه نشان از گره دیگری در مسیر شناخت پروین اعتصامی دارد؛ در حالی که مهین پناهی جلوههای مختلف فکری و فلسفی را در شعر پروین اعتصامی مورد توجه و بررسی قرار میدهد و اصغر دادبه معتقد است پروین اعتصامی همانند سقراط، فلسفه را از آسمان به زمین آورد، آرینپور شعر پروین را فاقد بن مایه های فلسفی میداند.
نگاه ارزیابانه به افکار زنمحور یا زنستیز و اندیشههای سنتی یا مدرن بعد ناگزیری در پژوهشهای مرتبط با آثار زنان است؛ برخی پروین را نمونه یک زن عفیف ایرانی میدانند که وظیفه خود را بهدرستی در ادب فارسی و در مقام یک زن به انجام رسانده است و صدای زنان هم عصر خویش هم بوده است، اما عدهای دیگر با دو قطبیسازی، پروین را نماد زن سنتی فرمانبر و منقاد و فروغ فرخزاد را زنی روشنفکر و مدافع حقوق زنان و نمونه کامل تیپ زن مدرن ایرانی میدانند.
طنز و مطایبه قلمرو مورد اختلاف دیگری در شعر پروین اعتصامی است. برخی پژوهشگران شعر او را فاقد طنز و هزل میدانند، عدهای طنز زبان او را به «نیشخند» فروکاستهاند و بعضی طنزتلخ موجود در مناظرههای او را از نظر نینداختهاند.
فقدان سطحی متعارف از کاربرد صناعات ادبی در آثار پروین اعتصامی دستآویزی شدهاست تا برخی محققان دیوان شعری او را نه از مقوله شعر که نوعی نظم تلقی کنند درحالیکه تکیه شاعر بر بعد عاطفی و بهرهگیری از امکانات زبانی در جوار کاربرد اندک آرایههای ادبی ضمن آنکه پروین را تالی سعدی شیرازی در شعر بیتصویر یا شعر گفتاری نشان میدهد، سبک پروین اعتصامی را به طرز سهل و ممتنع سعدی نزدیک میسازد. با احتساب این امر که بر خلاف برخی نظرات، اطنابهای شعری پروین از نوع ممل نیست، مقتضای حال مخاطبی است که شنونده شعر عصر مشروطه است و درنتیجه در راستای عنصر سهل و ممتنع قابل پذیرش است.
جدال دیگری که در عرصه پروینپژوهی قابل اشاره است دو دیدگاهی است که پروین را در گسترهای از سنت تا تجدد جا میدهد؛ نظرگاهی او را بانویی خلوت گزین و گسسته از جامعه مدنی میداند که به دیوانهای شاعران در کنج کتابخانه پناه برده است و اندیشههای اخلاقی و عرفانی و فلسفی او را نیز منبعث از همان آبشخور میداند و دیگری با ارجاع به برخی از انتخابها و اقتباسها در دیوان اشعار پروین، او را در طلیعه تجدد در شعر فارسی مینشاند.
فرجام سخن آنکه اختلاف دیدگاههای ذکر شده نه تنها بیانگر وسع ما در زمینه پروینپژوهی است، بلکه با عیانسازی خلأهای حاضر، چشماندازی نو جهت تحقیقات، کنگرهها و همایشهای آتی پیش روی ما میگسترد تا با پرداختن به ضروریات این عرصه از افتادن در دام مکررات برحذر بمانیم.
نظر شما