شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۸:۵۰
داستان باید پتانسیل فیلم‌شدن داشته باشد / در فیلم اقتباسی می‌توان مؤلف بود

کارگردان فیلم کوتاه «صوراحیل» برگزیده بخش «کتاب و سینما» تصریح کرد: به فیلم‌هایی علاقه دارم که درونی هستند و قصه‌های اخلاقی را دوست دارم که یک چالش را ایجاد می‌کنند یا یک پیچیدگی دارند.

سرویس هنر خب رگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی: فیلم اقتباسی «صوراحیل» به کارگردانی اسماعیل عظیمی یکی از فیلم‌های منتخب بخش «کتاب و سینما» در چهلمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران است. مریم محمدی خبرنگار ایبنا درباره اقتباس و چگونگی ساخت این فیلم با کارگردان آن به گفت‌وگو نشسته است. آنچه می‌خوانید شرح این گفت‌وگو است.
چرا برای ساخت فیلم به سراغ قصه اقتباسی رفتید؟

ما یک جمعی به اسم خانه عقیق داریم که در آن، کارگروه فیلمنامه هم هست. دوستی به اسم مهدی شریفی که رمان‌نویس و داستان نویس است در این گروه با ما همکاری می‌کند. در جلسه خانه عقیق چند داستان کوتاه برای ما خوانده شد و من در بین آن‌ها از داستان کوتاه «صوراحیل» خوشم آمد و آن را برای ساخت فیلم انتخاب کردم.
 

آیا کلمه «صوراحیل» معنی خاصی دارد؟

بله معنی دارد. در فیلم شخصیتی با نام راحیل وجود دارد که ترکیب می‌شود با فرشته‌ای به نام اسرافیل که برمی‌گردد به کلمه صور اسرافیل. این ترکیب اسامی «صوراحیل» را به وجود آورده است. باید فیلم را دید تا معنی آن را متوجه شد.
 

حق تالیف و خرید آن در ساخت فیلم کوتاه شما چگونه بود؟

این داستان در کتاب خاصی چاپ نشده است، در واقع داستان کوتاهی بود که نوشته شده و در چند جشنواره برگزیده شده است. شاید در روزنامه یا مجله‌ای چاپ شده باشد. البته آقای شریفی چون از دوستان ما است تا پایان کار نگارش فیلمنامه در کنار ما بود. در فرآیند نوشتن فیلمنامه جاهایی که باید داستان را تغییر می‌دادیم. در مورد جهان قصه خیلی با هم گپ می‌زدیم و صحبت می‌کردیم و فیلمنامه کار را با همکاری آقای علی آهنگری نوشتیم.
 

در مورد مجموعه خانه عقیق بیشتر توضیح می‌دهید؟

خانه عقیق یک گروه خصوصی است که در حال انجام کار فرهنگی و هنری است. یکی از این کارها ساخت فیلم است این خانه در استان قم و شهر قم قرار دارد و می‌توان در آن عضو شد و فعالیت کرد.
 

داستان فیلم «صوراحیل» چیست و آیا این داستان مذهبی است؟

خیر، داستان مذهبی نیست اما ریشه در باورها و اعتقادات اسلامی آدم‌ها دارد. در مورد مردی‌است که همسر جوانش را به طور ناگهانی از دست می‌دهد. این زوج یک پسر بچه مهدکودکی دارند حالا پدر باید بعد از مرگ همسرش به دنبال پسرش دم مهدکودک برود و در مسیر بازگشت تا خانه می‌خواهد مفهوم مرگ را به او توضیح بدهد و به طریقی خبر فوت شدن مادر را به او بدهد. در این مسیر چالش‌ها و اتفاقاتی بین پدر و پسر شکل می‌گیرد.
 

در مورد ساخت فیلم اقتباسی و اینکه آیا کارگردانی که فیلم اقتباسی می‌سازد مولف محسوب می‌شود یا نه؛ چه نظری دارید؟

من خیلی معتقد نیستم که وقتی یک فیلم اقتباسی می‌سازید و از روی یک داستان فیلمنامه اقتباسی می‌نویسید مولف نیستید به نظر من می‌توان در فیلم اقتباسی مولف بود. مثلاً در فیلم من اگر شما داستان «صوراحیل» را بخوانید؛ درست است که داستان و فضا یکی است، اما داستان یک فضای درونی دارد که مختص ادبیات است و تبدیل آن به فیلم یکی از چالش‌های ما بود. ایده داستان برای فیلم خوب بود اما وقتی می‌خواستیم آن را به فیلمنامه تبدیل کنیم احساس می‌کردیم این فیلمنامه شدنی نیست یا انتخاب داستان درست نبوده است. شما تمام مراحلی که برای نوشتن یک فیلمنامه اورژینال و ساخت فیلم انجام می‌دهید برای فیلمنامه اقتباسی و فیلمش هم باید انجام دهید.
 

از سختی کار اقتباس در تبدیل داستان «صوراحیل» به فیلمنامه و سپس ساخت فیلم اقتباسی بگویید؟

من خودم فکر می‌کردم الان یک داستانی داریم به نام «صوراحیل» برای تبدیل آن به فیلمنامه باید یک دستی به داستان بکشیم و کار تمام است؛ اما اینطور نبود. چون داستان صوراحیل بیشتر واگویه‌های ذهنی پدر بود که با خودش حرف می‌زد تا کشف کند چطور این خبر را به پسرش بدهد. در فیلم اما نمی‌توانستیم آن واگویه‌های ذهنی را به صورت مونولوگ یا نریشن بیاوریم. در اقتباس مخصوصاً در این کار تبدیل جهان ذهنی کاراکتر به تصویر یک کار عجیب و غریب بود و کار بسیار سختی بود. ما موارد و چالش‌هایی را وارد داستان کردیم که در داستان اولیه نبود تا داستان پیش برود و اتفاق بیفتد. به شاکله ایده اصلی خیلی چیزها اضافه شد تا فیلم قابلیت تصویری پیدا کند.
 

آیا فیلم «صوراحیل» جزو اقتباس های آزاد محسوب می‌شود؟

بله، «صوراحیل» یک اقتباس آزاد از داستان است و تعدادی شخصیت و اتفاق به داستان اصلی اضافه شده است اما ایده اصلی همان ایده داستان است.
 

آیا برای ساخت فیلم بلند به سراغ اقتباس می‌روید؟

برای من مهم است فیلمی که می‌سازم به جهان فیلم‌سازی من یا آن چیزی که به آن علاقه دارم نزدیک باشد. «صوراحیل» هم همین خاصیت را داشت. خیلی‌ها به من گفتند تو چرا این قصه را فیلم می‌کنی، برو یک فیلمنامه ملتهب و خط قرمزی بساز. یا فیلمی بساز که اوج و فرود غریبی داشته باشد. اما جهان فیلمسازی من اینگونه نیست. من خودم به فیلم‌هایی علاقه دارم که درونی هستند و اکثراً قصه‌های اخلاقی را دوست دارم که یک چالش را ایجاد می‌کنند یا یک پیچیدگی دارند. مثلاً فضای فیلمسازی رضا میرکریمی را دوست دارم. فیلم‌های او اکثراً قصه چندانی ندارند اما فضاهای درونی دارند. برای من جهان فیلم سازیم اهمیت دارد برای همین همواره در حال خواندن داستان، گپ زدن با دوستان داستان نویس و تعریف ایده‌ها برای یکدیگر هستیم و من به بچه‌های داستان‌نویس بسیار ارادت دارم. به نظرم در فیلم داستان و روایت بسیار مهم است من خیلی به دنبال تکنیک کارگردانی نیستم چون داستان و روایت برایم مهم است بیشتر به سراغ اقتباس و داستان می‌روم.
 

آیا یک داستان باید ویژگی خاصی داشته باشد تا بشود آن را به فیلم تبدیل کرد یا از روی آن فیلم اقتباسی ساخت؟

باید داستان پتانسیل فیلم شدن را داشته باشد یعنی این اجازه را به آدم بدهد که بتوانی در آن دست ببری. داستان باید حداقل‌ها را برای فیلم شدن داشته باشد یعنی وقتی ایده آن را تعریف می‌کنی بگویند آهان این برای فیلم خوب است. بعضی داستان‌ها این ایده خوب را ندارند. بعضی داستان‌ها شاید خورده موقعیت‌های درونی داشته باشند اما اکت‌های بیرونی زیادی دارند این داستان‌ها برای کار اقتباس و فیلم شدن خیلی خوب هستند. مثلاً «صوراحیل» با اینکه درونی بود اما ایده اصلیش اکت بیرونی داشت و می‌توانستید آن را تکمیل کنید. یعنی قابلیت فضاسازی بیرونی را داشت. این مرز خیلی باریکی است و باید کمی تجربه داشته باشید، فیلمنامه نویسی کار کرده باشید و داستان خوانده باشی.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها