شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۶
محتوای مجموعه غزلیات «شام اود» به دل مردم هند می‌نشیند

بلرام شکلا، شاعر و رایزن فرهنگی هند در ایران گفت: مضامین و محتوای مجموعه «شام اود» سروده علیرضا قزوه به دلایل متعدد مورد علاقه و سبب انس مردم هند است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بلرام شکلا در نشست ادبی «بررسی تحلیلی مجموعه غزلیات شام اَوَد» اثر علیرضا قزوه که شامگاه جمعه ۲۸ مهرماه، به صورت مجازی با حضور جمعی از اهالی فرهنگ کشورهای مختلف حوزه ایران فرهنگی به میزبانی گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد، عنوان کرد: روابط و آشنایی من با علیرضا قزوه بیشتر از یک دهه است که استاد در خانه فرهنگ ایران در دهلی بودند. یاد آن روزها بخیر که در زندگی من باب تازه باز شدو آن باب تازه، باب شعر و شور و عرفان و زبان فارسی و مهر ایران در زمینه های گوناگون بود. بارها از دانشگاه دهلی به خانه فرهنگ پیش استاد می‌رفتم و استاد را مشغول کارهای علمی و ادبی می‌دیدم که برای من مصداق این شعر مشهور مولانا بود «کار مردان روشنی و گرمی است» در آن ایام زبان فارسی در زبان من در سن طفولیت بود وسرودن شعر فارسی هم همین طور؛ استاد هر دو را پروراند و به جایی رساند که به کمک این دو می‌شد شرح حال دل کرد.

‌شکلا ادامه داد: همان زمان بود که استاد شعرهای نابش را می‌سرود و با جوش و ولوله پیش ما شاگردان ارایه می‌داد. استاد خود اعتراف می‌کند که زمین رنگارنگ هند تازگی خاصی به طبع شعری وی عطا کرده است و در این باب از شاعر نامدار سبک هندی صائب تبریزی مثال می‌زند که معمولاً به همان اندازه از عمر خود را در هند گذرانده که قزوه گذرانده و شعرهایی که صائب در خاک هندوستان سروده حال و هوای ویژه دارد.

‌رایزن فرهنگی هند در ایران با بیان اینکه بعضی از مجموعه شعری استاد در زمان اقامت در هند مرتب شدند و به چاپ رسیند و من خوشبختانه شاهد این قضیه بودم، گفت: بعضی از شعرهای کتاب‌هایی چون «با کاروان نیزه»، «صبح بنارس» و «شام اود» این قدر در دلم نشسته است که من آنان را به زبان سنسکریت ترجمه منظوم کردم. یکی از این شعرها، شعر انتظار است با مصرع «پرشکوفه کن مرا ای کرامت بهار» و دیگر هم «شب و روزم گذشت به هزار آرزو / نه رسیدم به خود نه رسیدم به او»

‌وی با تاکید بر اینکه مضامین و محتوای مجموعه شام اود خیلی نزدیک به دل هندی‌هاست، افزود: استاد عنوان این کتاب را از فرهنگ هند برگزید و این ستودنی‌تر می‌گردد وقتی که ما می‌بینیم که اشعار مجموعه غزلیات شام اود چندان ربطی به سرزمین هندوستان ندارد؛ اگرچه نام و تلمیحات از هند در برخی جاهای کتاب می‌بینیم.

‌بازارگان درد! اگر می‌روی به هند

از ما به طوطیان رها از قفس سلام

دوم اینکه این کتاب دارای اشعاری است که طبع وارسته شاعر را نشان می‌دهد. در بسیاری از اشعار این مجموعه ما می‌بینیم که علیه ایمان‌فروشان و ریاکاران اشعار زیبایی سروده شده است.

«درویشی ما سلطنت ماست، اگرچه!

‌دنیاست گدایی که رسیده ست به شاهی»

یا این شعر

«مردان عشق و معجزه ما هستیم، مردان اربعین و امین الله

‌آنان به مکر و حیله هر از گاهی تیری در این سپاه می‌اندازند»

‌سپس رضا اسماعیلی، شاعر و منتقد ادبی در اثنای برنامه طی سخنانی از دو کتاب «صبح بنارس» و «شام اود» علیرضا قزوه که در هند سروده شده، نام برد و عنوان کرد: دو مجموعه شعر «صبح بنارس» و «شام اوَد» رهاورد شاعرانه علیرضا قزوه از زندگی در سرزمین هزار رنگ و آهنگ «هندوستان» است. به گفته شاعر زیباترین و خاطره‌انگیزترین صبح و شام‌ها در هند، صبح‌های بنارس و شام‌های اَوَد هستند. این دو نام نیز به دلیل لحظات خوشی که شاعر در این دو شهر داشته، انتخاب شده است. «صبح بنارس» دربردارنده غزل‌هایی ناب و خواندنی با مضامین عرفانی و معنوی است. سروده‌های «شام اَوَد» نیز نشانه همدلی و خویشاوندی اعتقادی شاعر با شهروندان «اود» هندوستان است که اکثراً شیعی مذهب هستند. این دو مجموعه شعر عرض ارادت شاعرانه و ادای دین هنرمندانه یک شاعر ایرانی به کشور و مردم دوست‌داشتنی هند است و به نوعی ادای دین به زبان پارسی که حدود ۱۰۰۰ سال جزو میراث معنوی، علمی و ادبی مردم هند بوده است.

اسماعیلی ادامه داد: نکته دیگر اینکه به برکت حضور قزوه در هند، جوانان مستعد بسیاری به زبان و ادبیات پارسی علاقه‌مند شده و به عالم شعر و شاعری روی آوردند. شاعرانی چون بلرام شکلا، عزیز مهدی و نقی عباس که امروز به‌راحتی زبان مادری، به پارسی شعر می‌گویند. تولد نسلی از شاعران پارسی‌گو در هند از دیگر دستاوردهای حضور پربرکت علیرضا قزوه در این کشور است که زمینه احیا و گسترش زبان و ادبیات پارسی را در شبه قاره هموار کرد.

‌نغمه مستشارنظامی، شاعر و دبیر محافل ادبی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور نیز در سخنانی عنوان کرد: «از پرستو در قاف تا شبلی و آتش / از این همه یوسف تا دو رکعت عشق / از نخلستان تا خیابان تا خورشیدهای گمشده / از قدم زدن در کلمات تا عشق علیه‌السلام / با این همه یوسف، با کاروان نیزه / سوره انگور را تلاوت کردی تا بدانیم / پشت هر سنگ خداست» کتاب «شام اود» مثل دیگر آثار قزوه الگو و کتاب درسی است برای سرودن و تدوین دواوین ادبی که با سلام آغاز و به خداحافظ ختم می‌شود. تحمیدیه‌ها، اشعاری تقدیم به حضرت ختمی مرتبت و اهل بیت، رمضانیه‌ها، عارفانه‌ها و اشعار اجتماعی همگی نمونه‌های عالی شعر پارسی امروزند و اگر از دوران ما همین یک کتاب به آیندگان برسد برای نمایان کردن جلوه‌های بشکوه سبک ادبی شعر انقلاب اسلامی کافی است.

‌زیبا فلاحی، شاعر و منتقد ادبی نیز در این محفل با سخنانی تحت عنوان «سلوک در انقلاب، سرود در شعر ناب» گفت: علیرضا قزوه از جمله شاعران پرکار معاصر است. او در مجموعه غزلیات «شام اود» تمام آلام و اعتقادات خود را فرآوری کرده و با آنکه شاعر عنوان مجموعه را در مقدمه حاصل سفر خود د ر هندوستان و رفت‌وآمد در شهرهای کلکته و لکهنو و کشمیر نوشته است اما جز تک بیت زیر در لفظ و بیان از آن سرزمین‌ها نگفته است «همیشه شعله در جان‌ها زدن کار پلیدان است / به رسم هندوان شرط است هندو را بسوزانیم» و از کابل و خجند و هرات بیشتر سروده است «راه خجند و نخشب و پنج راز مرو و چارجوی من است / چون غزنه و مزار و هرات کابل پسرعموی من است» کمی آن طرف‌تر از شعر آیینی در این مجموعه به شعر عرفانی می‌رسیم. درونی ترها سرمستی واژه‌ها که روایت سفر در خویش است. غزلیات انتقادی وی گزنده و تاثیرگذار است و تاب‌آوری وی در سنگر شعر پایداری متناسب با تغییر اوضاع و اشخاص به زبان شعر سرایت می‌کند. از حسرت دختران آفتاب کابل تا از خودبریدگی‌های پدر روستایی در تجربه سوزی‌های عشق کال مردمان به کمال نرسیده که این نشان می‌دهد شاعر اهل درد است.

‌فلاحی افزود: سمبلیسم قزوه در این مجموعه آشکارتر است. جریان سمبلیسم از دوران نیما آغاز شد و کسانی چون آتشی، فروغ، اخوان و دیگران پس از وی این سبک و اندیشه را دنبال کردند. علیرضا قزوه نیز با اتکا به مسئولیت خود در قبال جامعه به طور غیرمستقیم از زبان نماد با اهل راز سخن می گوید

«سکوت ماهیان را گوش ماهی‌ها نمی‌دانند

‌که ما خاکیم و می‌فهمیم فرق ماه و ماهان را»

‌شاعر در انواع شعر با همان ژانر دلخواه تواناست. در بث الشکوا خوش درخشیده و در سبک انتقاد به شیوه ی قیصر شعر انقلاب رفته است

«مبادا بال گنجشک و پرستو را بسوزانیم

‌بیا تا ریشه‌های این هیاهو را بسوزانیم»

‌علیرضا قزوه روانی غزلیات خود را مدیون آوانگاردی معنادار و پرحجم است

«دعوای شیخ و درویش کاری نبرد از پیش

‌خر کرده هدهدان را عرفان بقبقوها»

‌علیرضا قزوه هیچگاه در غزلیات به فلسفه و ابهام روی نیاورده است و در زبان، اندیشه و صورخیال بی‌نظیر است. سلوک شعر و شعار و اندیشه وی در بستر انقلاب بوده، شعر نابش را جوشش استعدادش و او شاعر ناگهان غزل‌هاست.

‌قزوه؛ شاعری پیش‌سلام

‌در ادامه برنامه، سیدمهدی طباطبائی، شاعر و پژوهشگر ادبی در سخنانی ذیل عنوان «قزوه؛ شاعری پیش‌سلام» بیان کرد: نکته‌ای که در همان نگاه اول در مجموعه غزلیات شام اود توجه مخاطب را معطوف خود می‌کند شروع مجموعه با غزلی به نام «سلام» و پایان آن با غزلی با عنوان «خداحافظی» ست. جالب اینکه هر دو غزل در سال ۱۳۹۱ سروده شده‌اند و نشان می‌دهد که شاعر از چینش غزل‌ها منظور خاصی داشته است. اگرچه رسیدن به نیّت او در این کار مطابق مثَلِ «اَلمَعنی فِی بَطنِ الشاعِر»، کار بسیار دشواری است، می‌توان این نوع چینش را با روح صلح‌جو و سلام‌پرور او مرتبط دانست. او در طلیعه این غزل به همه سلام می‌دهد؛ آن هم نه یک سلام که سه سلام و از این طریق می‌خواهد خوی مسالمت‌جوی خود را بر همه نمایان کند

‌اول سلام و بعد سلام و سپس سلام

‌با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام

‌نکته دیگر آنکه سلام از نام‌های خداست و پُر بیراه نیست اگر شاعر بخواهد سرودن خود را با آن شروع کند. در بیت بعد، به این موضوع اشاره می‌کند که باید به همه سلام کرد و منتظر پاسخ آن هم نماند! راهکار شاعر برای رسیدن به پاسخ سلام، تبدیل شدن به جواب سلام است. طبیعی است که در این حالت، انتظار پاسخ سلام بیهوده است. بر همین مبنا، او خود را «هیچکسی» می‌داند که بر «هرکسی» سلام می‌دهد:

‌باید سلام کرد و جواب سلام شد

‌بر هرکسی که هست از این هیچکس سلام

‌در تحلیل بیت بالا باید به این موضوع نیز توجه کنیم که براساس تعالیم مذهبی، دادن سلام مستحب و پاسخ آن واجب است.

‌طباطبائی افزود: روحیه صلح‌جوی شاعر در دو بیت دیگر نمایان‌تر می‌شود آنجا که او به مردم ایران، با هر لهجه و قومیتی، سلام می‌دهد. در این دو بیت، کوشش شاعر برای گنجانیدن قومیت‌های مختلف ستودنی است

‌فرقی نمی‌کند که کجایی‌ست لهجه‌ات

اترک سلام، کرخه سلام و ارس سلام

‌ظهر بلوچ، نیمه‌شب کُرد و ترکمن

‌صبح خلیج فارس، غروب طبس سلام

‌در بیت بعد، شاعر در پیِ آن است تا دایره این سلام را از جغرافیای ایرانِ سیاسی گسترده‌تر کند؛ از همین رو، با بهره‌گیری از پشتوانه ادب فارسی و گوشه‌چشمی به داستان طوطی و بازارگان مثنوی شریف، «بازارگان درد» ی را می‌آفریند و با مخاطب قراردادنش، از او می‌خواهد تا این سلام را به طوطیان رها از قفس آن دیار هم برساند.

‌بازارگان درد! اگر می‌روی به هند

‌از ما به طوطیان رها از قفس سلام

ترکیب «بازارگان درد» بسیار هوشمندانه ساخته شده و در این بیت خوش نشسته است. توجه داشته باشید که شاعر به جای واژه «درد»، می‌توانست از واژگان دیگری هم استفاده کند.

وی همچنین گفت: در میان واژگان به‌کاررفته در شعر فارسی، «عسس» واژه دوست‌داشتنی‌ای نیست و قزوه به‌خوبی با مزاحم‌بودن عسس آشناست؛ از این رو با وام‌گرفتن مصرعی از روانشاد نوذر پرنگ، به راه‌بستن عسس بر خود اشاره می‌کند؛ جالب اینکه در مصرع بعد، او به تمام مظاهر سرخوشی، به همراه مانع بزرگ آن در طول تاریخ ادب فارسی، سلام می‌کند

«دیشب به کوی میکده راهم عسس ببست»

‌گفتم به جام و باده و مست و عسس سلام

‌شاعر در بیت بعد، معنای عشق را چیزی غیر از سلام وعلیک با دیگران نمی‌داند و برای اثبات ادّعایش، از بنمایه‌های مذهبی کمک می‌گیرد چراکه روح نماز هم چیزی جز سلام نیست.

‌معنای عشق غیر سلام و علیک نیست

‌وقتی سلام روح نماز است، پس سلام!

کشیده‌شدن غزل به فریضه نماز در بیت قبل، روح شاعر را معطوف تشهّدِ پیش از آن می‌کند و از همین روست که شعر را این گونه ادامه می‌دهد

‌قبل از سلام، جام تشهد گرفته‌ایم

‌ما کشتگان مسلخ عشقیم والسلام!

تشهّد در این بیت، هم به معنی «به تحیّات نشستن و شهادت آوردن» است و هم «خواستن شهادت» و این ایهام زیباست که مفهوم مصرع پایانی را به اوج می‌رساند.

‌سیدحکیم بینش، شاعر افغانستانی نیز از علیرضا قزوه به عنوان «شاعر همه زمان‌های انقلاب» نام برد و عنوان کرد: مجموعه شام اود، سروده علیرضا قزوه، مثل مجموعه‌های «از نخلستان و خیابان»، «شبلی و آتش»، «صبح بنارس»، «عشق علیه السلام» و «با کاروان نیزه»، مخاطب را پای صمیمی‌ترین و بی‌ریاترین حرف‌ها می‌نشاند؛ حرف‌هایی که همه از جنس دل‌اند. چیزی که در این مجموعه خیلی به چشم می‌آید، تنوع مضامین است. این تنوع باعث شده است که خواننده با فضاهای متفاوت و متنوعی روبه‌رو باشد. می‌توانیم هرکدام این فضاها را به باغی تشبیه کنیم که هر کدام زیبایی خاص خود را دارد و با رفتن از یک باغ به باغ دیگر حال آدم خوش‌تر می‌شود. یک باغ اشعار آیینی وی است، باغ دیگر اشعاری عرفانی و تغزلی که گاه رنگ و بوی حماسی هم می‌گیرد و باغ‌های دیگر هم اشعار اجتماعی و اعتراضی وی است.

‌بینش با بیان اینکه علیرضا قزوه شاعر همه زمان‌های انقلاب و شعرش سخن انقلاب است، افزود: بسیاری از اندیشه‌های انقلاب به‌زیبایی در اشعار وی انعکاس یافته است؛ بخشی از اندیشه‌های انقلابی‌اش در اشعار آیینی وی بازتاب پیدا کرده است. زیباترین اشعار آیینی را در آثار وی می‌بینیم و البته با پردازش بسیار متفاوت همراه است. به عنوان نمونه هربار که از عاشورا سخن می‌گوید از زاویه جدیدی سخن می‌گوید که گاه خواننده را با انتقادهایش در لابه‌لای این اشعار غافلگیر می‌کند. به عنوان نمونه در این بیت «شریعت محمدی نه قیمه است و نه قمه / چرا زمانه پی نمی‌برد به اصل جوهرت» یکی از انواع شعرهای اجتماعی، شعر اعتراض است. قزوه نگاه اعتراضی عمیقی دارد. بث الشکواهای او نیز گلایه‌ها و انتقادهای وی را از زمانه و یاران زمانه‌اش به تصویر می‌کشد. یکی از معترض‌ترین شاعران است و بعد از انقلاب شاعری را پیدا نمی‌کنیم که به پایه وی شعر اعتراض داشته باشد. اینها دغدغه‌های وی را نسبت به اوضاع اجتماع و مردم به تصویر می‌کشد. بخشی از این دغدغه‌های وی فرامرزی است، به همدلی بین ملت‌ها فکر می‌کند از این روست که در نگاه وی کابل مثل غزنه و مزار و هرات پسر عموی شاعر می‌شود. همین دغدغه‌هاست که قلم وی را به کوچه‌های کابل و شهرهای دیگر افغانستان سفر می‌دهد و درد و داغ شهدای نوجوان و جوان افغانستان را به تصویر می‌کشد.

‌این شاعر افغانستانی در پایان عنوان کرد: قزوه معلم بسیاری از شاعران معاصر است و آنها خود را مدیون قزوه می‌دانند. شخص بسیار بی‌ریا و دوست‌داشتنی است و وقتی با وی هم‌صحبت می‌شوی، با طنز شیرینی که معمولاً چاشنی کلامش است، فضا را صمیمانه‌تر می‌کند. وی جدا از خدمات فراوانی که به زبان فارسی در ایران کرده با تأسیس نهادهایی درباره شعر، خدمات شایانی به زبان فارسی کرده است. وی را باید احیاگر زبان فارسی در هند دانست. حضور وی در هند شاید از بزرگ‌ترین و خوشایندترین اتفاق‌ها برای زبان فارسی باشد. به مدد نفس وی شاعران فارسی‌زبان زیادی از خطه هند برخاسته و کرسی تدریس زبان فارسی دوباره در آن کشور فعال شده است. از دیگر کارهای بزرگ وی، ایجاد مؤسسه فرهنگی شاعران پارسی‌زبان است که در آنجا کتاب‌های پارسی‌زبانان را چاپ و منتشر می‌کند که تا به حال مجموعه‌های درخشانی از شاعران ایران، افغانستان، تاجیکستان، هندوستان و پاکستان چاپ و منتشر شده است. اینها می‌تواند مرجع خیلی خوبی برای کسانی باشد که درباره شعر معاصر فارسی تحقیق می‌کنند.

‌ایرج قنبری، شاعر و ترانه‌سرا هم در سخنانی عنوان کرد: علیرضا قزوه از سرآمدان شعر امروز به شمار می‌رود. او تاکنون موفق به انتشار چندین مجموعه شعر و نثر شده است. از دسته نخستین شاعرانی است که چراغ جشنواره شعر فجر را روشن کرد و همچنین شعر شاعران معاصر ایران را از طریق رایزنی‌های فرهنگی به جهانیان معرفی کرد. نگاه تازه و تنوع آثار از نظر فرم و محتوا از او چهره‌ای یگانه و ممتاز ساخت. کلمات در دست او مصالحی است که به هرفرم بخواهد می‌تواند بنایی نو ایجاد کند. در شعر نیمایی همان گونه موفق است که در شعر سنتی و مجموعه‌های منتشره جدید او مبین تحولی است که می‌تواند آفاق تازه‌تری را کشف کند.

‌سیدمسعود علوی‌تبار، شاعر آیینی نیز در سخنانی گفت: حکایت‌های مجموعه شام اود تلخ است، اما درد حاصل از این تلخی شیرین است. با اینکه در این مجموعه، غزلیاتی با مضامین آیینی، اجتماعی، سیاسی و اعتراضی به‌وفور پیدا می‌شود، اما، به جرئت می‌توان گفت که محتوای اصلی و غالب تمامی این اشعار حتی اشعار مذکور، بازتاب حالات باطنی و درونی شاعر است که با صبغه‌ای عرفانی و متافیزیکی ملوٌن شده است. غزلیات «شام اود» بدون تکلف و تصنع با مدد از واژه‌های متعارف زبان و با بهره‌گیری از شگردهای بلاغی و کلامی به لطیف‌ترین حالت و استوارترین شکلی سروده شده‌اند.

‌علوی‌تبار ادامه داد: ذهن شاعر همواره از مسیر پدیده‌های مأنوس طبیعی، به دالان‌های تو در تو و حیرت‌آور عوالم مفهوم‌ناپذیر خیال، پروازی شگفت دارد. نمی‌توان ابیات و اشعاری از شام اود را دید و رگه‌هایی از این حیرانی را در آنها مشاهده نکرد. از این رهگذر، همواره و با هر بار خواندن غزلیات این کتاب شریف، با مفاهیمی جدید و نوظهور مواجه می‌شویم که ذهن خواننده را در تکاپویی تازه به وادی جدیدی از مفاهیم رهنمون می‌سازند.

‌فاطمه نانی‌زاد، شاعر آیینی نیز در این محفل ادبی گفت: هیچ موضوع و مضمونی از تیررس طبعش در امان نیست. علیرضا قزوه برای شکوهمندی شعر و ادبیات انقلاب گام‌های خستگی ناپذیر برداشته و هیچگاه بی‌مهری‌ها و کج فهمی‌ها و کج اندیشی‌ها دلسرد و متزلزلش نساخته است. برای او که امانتدار شاعران شهید هم روزگارش هست از پای نشستن و عرصه را رها کردن معنا ندارد. ایستادگی پای معیارها و ارزش هایش الگوی ما و هم‌نسل‌های ما و نسل های بعد از ماست. ما از او آموختیم برای آنکه در متن و بطن ادبیات انقلاب بتوانیم پر و بالی بزنیم باید از هواها و حواشی بدور باشیم باید نگاهمان به افق‌های روشن باشد باید در مسیر تعالی باشیم نه اسیر و بازی‌خورده بازی‌های منبعث از مغزهای کوچک زنگ زده. «شام اود» در سینه خود مجموعه‌ای از غزل‌های معطر و نغز این شاعر بزرگ معاصر را دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها