نمایشنامه «رقص مادیانها» نوشته محمد چرمشیر از سوی انتشارات نی در بیست و دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب عرضه شد. در بخش پایانی این کتاب گفتوگوی چرمشير با تینوش نظمجو درباره بازخواني «يرما»ی لورکا که «رقص مادیانها» بر اساس آن نوشته شده، گنجانده شده است.
«یرما» از مشورترین آثار لورکا و نام شخصیتی خیالی است. گفتار و رفتار این شخصیت با وجود ریشه داشتن در واقعیت، گویی در رویا و خواب اتفاق میافتد؛ با خودش حرف میزند و در برابر سرنوشت محتوم، ایستادگی میکند. این نمایشنامه تاکنون چندین بار به فارسی ترجمه و بر صحنه تئاتر اجرا شده . معروفترین ترجمه آن را احمد شاملو انجام داده است.
چرمشیر پیشتر نیز بازخوانی خود از آثار و شخصیتهای مختلف را به قالب نمایشنامه در آورده که از میان آنها میتوان به «یادداشتهای ویرجینیا وولف» و «یادداشتهای ونسن ونگوگ» اشاره کرد.
اين نمايشنامه با پيشگفتاري از «تينوش نظمجو» در شمارگان 2200 نسخه و با قيمت 2000 تومان از سوي انتشارات ني منتشر شده است.
«نظمجو» در پايان اين نمايشنامه با چرمشير به گفتوگو پرداخته. اين نويسنده درباره بازخواني «لوركا» ميگويد: «قصهاي شروع كرد به شكل گرفتن كه در بطن خود ميتوانست گسترده شده «یرما»ي لوركا باشد».
«بعد از اين كه اين فرم قصه سازی به وجود آمد من شروع کردم به فکر کردن در مورد فرم زيباييشناسي، فرم بيروني، استفاده از تكنيكها براي اجرا؛ و ديدم كه شايد اين پاره پاره بودن بهترين شكل براي اين قصه باشد».
وی گفته است: «من خيلي راجع به فرهنگ اسپانيايي و فرهنگ آن بخش از اروپا مطالعه كردم. بخشي از اين مطالعات را هم مي توانستم به صورت مستند مورد استفاده قرار بدهم. ولي سعي كردم كه فقط كل را بگيرم و چيزهايي به آن اضافه كنم كه اتفاقا اصلا متعلق به آن سنت و روايت هم نباشد. من زبان شاعرانه خشن را – که بیشتر از شعرهای لورکا استخراج کردهام – تجربه کرده بودم».
چرمشیر ادامه میدهد: «سعی داشتم که هم خود جنس را تجربه کنم و هم عوض شده این ساختار را از آن زبان به زبان کاملا شاعرانه خشن ایرانی. یعنی من با این زبان، نمایشنامهای کاملا ایرانی نوشته بودم. این تمرین را کرده بودم و آماده بودم».
وی در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به زبان عامیانه این نمایشنامه، میگوید: ««نمايشنامه روزگار نازنین طلعت مهربان»، در واقع همین زبان را دارد. پر از متل است. آنجا شعرهای عامیانه ساخته بودم. شعرهایی که مثلا از زبان ابر یا باران گفته میشد. من آنجا اینها را تمرین کرده بودم. احساس میکردم که حالا توانایی دخل و تصرف در آن کار را دارم. در واقع حافظه ویرانسازی را دارم. برای همین خیلی سخت نبود که ویرایش کنم».
به اعتقاد چرمشیر، قبل از خواندن یرما مخاطب باید اسپانیا را بشناسد: «اگر اسپانیا را نشانسی، یرما را خیلی نمیفهمی. من دلم میخواست که احتیاج به آن پیشدرآمد نداشته باشم. از لحظهای که نمایش باز میشود من در داخل نمایش باشم. برای من نمایشنامه لورکا با وجود این که در جغرافیای اسپانیا میگذرد، به شدت ایرانی است».
نظر شما