پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۱
شعر و مکتب عرفانی حافظ، کیمیاست

سهیلا صلاحی‌مقدم، نویسنده و پژوهشگر ادبیات عرفانی گفت: شعر حافظ و مکتب عرفانی وی کیمیاست؛ شخصیت عجیبی داشته و پیر مغان را به عنوان راهنمای خود معرفی کرده است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) روز بیستم مهر به نام خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی نام‌گذاری شده است. به همین مناسبت گفت‌وگویی با سهیلا صلاحی مقدم، استاد زبان و ادبیات فارسی و نویسنده درباره مضامین و مکتب ادبی این شاعر بزرگ ترتیب داده‌ایم.

چه مضامینی از شعر حافظ مورد توجه شاعران بیرون از مرزهای کشور قرار گرفته است؟
اولین کسی که به ترجمه چند غزل حافظ به زبان فرانسوی پرداخت، آنکتیل دوپرون، خاورشناس فرانسوی بود. بعد از آن دوفرمری بود که وی هم خاورشناس بود. در سال ۱۹۲۷ هم شخصی به نام آرتور گی ۱۷۵ غزل حافظ را به فرانسه ترجمه کرد. هانری ماسه شرق شناس معروف فرانسوی هم اشعار حافظ را ترجمه کرد. اخیراً ون سان مونتی بعضی از غزلیات حافظ را ترجمه کرده است. ترجمه اشعار حافظ به زبان‌های دیگر به دلیل بار فرهنگی و آرایه‌های بلاغی به سختی انجام می‌شود ولی این شاعران فرانسوی این کار را کردند. چقدر اشعار حافظ عالی است که شاعران فرانسوی به ترجمه و اقتباس اشعار حافظ پرداختند و عاشقانه نگاه کردند که اشعار را بهتر بفهمند. ویلیام جونز نخستین کسی بود که غزل حافظ را به انگلیسی ترجمه کرد. ویکتور هوگو نیز از جوانی با شعر حافظ آشنا شد.او عاشق سه ادیب ایرانی یعنی فردوسی، عطار و حافظ بود و لقب شاعر دل‌ها را به حافظ داد. در یکی از کتاب‌هایش با نام «شرقیات» گفته است «ای کاش در سرزمین نور و آفتاب در میان عود و مشک چشم به جهان می‌گشودم» ژان لاهور در مجموعه اشعارش با نام پندار یا تخیل از حافظ الهام گرفته است. وی حافظ را شاعر عارف شوریده و سوخته در عشق الهی می‌داند و نمی‌پذیرد که حافظ شاعر عشق زمینی باشد. وی معتقد بود که حافظ تشنه عشق است و درد عشق را سرچشمه زندگی می‌دانسته است. آندره ژید در «مائده‌های زمینی» بسیار تحت تاثیر حافظ بود. وی از دوست‌داران ادبیات فارسی به‌ویژه شاعرانی چون خیام و حافظ بود.گوته آلمانی یکی از بزرگترین شاعران آلمان در قرن ۱۸ و ۱۹ بود که با همه بزرگی خود را در برابر حافظ تخته پاره‌ای بیش نمی‌دانست و آرزوی مریدی حافظ را داشت. گوته فارسی بلد نبود و از طریق ترجمه‌های اشعار، عاشق حافظ شده بود. اگر بر فارسی مسلط بود و نکته‌های ریز و ظرافت های شعر حافظ را درک می‌کرد، دیوانه می‌شد.هامر پورگشتال، ایران شناس اتریشی هم به حافظ عشق و ارادت داشت.

حافظ در کدام مکتب عرفانی جای دارد و راه سلوک را چه می‌داند؟
شعر حافظ و مکتب عرفانی وی کیمیاست. برای اینکه مکتب عرفانی کسی را بشناسیم باید بدانیم مرید و پیرو چه کسی است؟ در زندگی حافظ چیزی به نام پیرو نمی‌بینیم. حافظ شخصیت عجیبی داشته و به دنبال دلیل راه بوده است که به آن پیر مغان می‌گوید. پیر، پیر میکده و پیر ما را در اشعار حافظ مشاهده می‌کنیم. پارادوکس عمیقی در اشعار و تفکر حافظ دیده می‌شود که امثال این پارادوکس‌ها در کارهای ویلیام بلک، شاعر انگلیسی قرن ۱۸ و ۱۹ مشاهده می‌شود. آنچه در ظاهر منفی و منفور است در اشعار حافظ معنای مثبت دارد و برعکس آنچه مثبت است در اشعار او معنای منفی دارد. به عنوان مثال مست، شراب، میخانه و خرابات در شعر حافظ معنای مثبت دارد و به دلیل مبارزه با ریاکاری به کار برده شده است:
گر پیر مغان مرشد ما شد چه تفاوت
در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست
پیر مغان شخصیت عالی، اسطوره‌ای، آرمانی و الهی دارد. در مکتب عرفانی، صوفی و زاهد هم ممکن است به بیراهه کشیده شوند. حافظ معتقد به شریعت و طریقی می‌شود که خاص است. حافظ ملامتی است یعنی نیکنامی را می‌شکند و ملامت مردم را به جان می‌خرد. حافظ از طرفی قرآن را حفظ است و از طرف دیگر موسیقیدان است و بر پرده‌های موسیقی تسلط دارد.

چرا حافظ را رند می‌دانیم؟
حافظ گفته «همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود / دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم» در مکتب حافظ عشق‌ورزی و رندی کنار هم هستند. رند همیشه هوشمند و حیله‌گر معنی شده است ولی در اصطلاح صوفیان کسی است که از قیود ظاهری رها و محو است. رند حافظ نه ظاهربین است نه متظاهر و رند از موارد پارادوکس است که مفهوم عالی دارد و مثل شراب یک نشانه است. رند یعنی استفاده از فرصت و دوری از ریا و در مذهب رندی، خودرایی و خودخواهی جایی ندارد. ستایش زیبایی و استفاده از نعمت ها در مکتب رندی وجود دارد و دوری از غرور و خشم، اعتقاد به انسانیت و ارزش‌های والای انسانی جزو مکتب رندی است. حافظ به صوفیان ریایی می‌تازد، از زندگی خوب بهره می‌برد، نصیب خود را از دنیا فراموش نمی‌کند، به‌سختی کار می‌کند و در مسیر الهی قدم بر می‌دارد. رند حافظ سختی‌ها را در پیش دارد و باید در برابر سختی‌ها محکم بایستد. نازپرورد تنعم راهی به رندی ندارد. حافظ گفته «عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد» و تاکید دارد:
نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ
طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد

حافظ بیشتر درون‌گرا بود یا اجتماعی و چرا همیشه به دنبال یک محرم راز بوده است؟
شعر حافظ از زوایای مختلف قابل ارزیابی است چون حافظ چند بعدی است و شعرش هم چند بعدی است. حافظ از نظر عرفانی و سیر و سلوک شاعرانه درون‌گرا و در عین حال بسیار اجتماعی است. حافظ منتقد و مصلح اجتماعی است و اشعار نغز حافظ گویی برای همه زمان هاست نه یک مقطع زمانی؛ برخی اشعار حافظ انتقادی همراه با طنز نیشدار است:
حافظ امی خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر نکن چون دگران قرآن را
حافظ دنبال سرّ و راز و دلیل بوده است. او دنبال صاحبدلان بوده که محرم راز باشند و با آنها صحبت کند:
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
حافظ معتقد بود حتماً کسی باید باشد از او پیروی کنیم و بتوانیم مسیر الهی که خوشبختی دنیوی را نیز در بر دارد، طی کنیم.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها