چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۴
زبانِ تصویری پروین اعتصامی

تصاویری که پروین برای بیان مقاصد خویش به کار می‌برد غامض و پیچیده نیستند اما آنچه بر اهمیت این ایماژهای ساده می‌افزاید، کشف ابعاد ناپیدا و جدید از تصاویر است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- مریم حق‌شناس، پژوهشگر ادبی: زبان با دو کارکرد منطقی و غیرمنطقی یا به اصطلاح ادبی نمود می‌ِیابد. از یک سو، استدلال و منطق و از سوی دگر تخیل به عنوان پشتوانه‌های فراگرد زبان به شمار می‌روند. به بیان دقیق‌تر می‌توان گفت ذهن به دو صورت خود را بیان می‌کند؛ یکی به صورت منطق استدلالی و دیگری به صورت تخیل آفریننده؛ بنابراین تصویرگری به عنوان یکی از وجوه عمده زبان ادبی یا بهتر است بگویم مهمترین و تأثیرگذارترین وجه زبان ادبی از عنصر تخیل نشئت می‌گیرد.

 به همین خاطر شاعر بیشتر به دنبال واژه‌های عینی و تصویرمند است تا واژه‌های بدون تصویر و انتزاعی؛ آنچه اشعار پروین اعتصامی را متمایز می‌کند، کاربرد ایماژهایی است که از بستر زندگی روزمره سربرمی‌آورند. او به عنوان یکی از شاعران مطرح در حوزۀ اجتماع از تصاویری بهره برده است که در عین سادگی، شایسته‌ترین انتخاب برای بیان مفاهیم مورد نظر شاعراند.

تصاویری که پروین برای بیان مقاصد خویش به کار می‌برد غامض و پیچیده نیستند اما آنچه بر اهمیت ‌این ایماژهای ساده می‌افزاید، کشف ابعاد ناپیدا و جدید از تصاویری است که بارها با آنان مواجه شده‌ایم اما شاعر یا بهتر است بگوییم تخیل شاعر به آفرینشی همت می‌گمارد که از درون تصاویر تکراری و روزمره، ایماژهایی بدیع و متناسب با مقصود پدیدار شد.

 تخیل شاعر را میتوان به عنوان استعداد یا توان ذهنی برای انتقال ناگهانی از یک نقطه به نقطه دیگر توصیف کرد. انتقالی که در آن، حرکت به جای آنکه به صورت پیمودن پله پلۀ فاصله باشد، با جهش‌های ناگهانی از پایین به بالا صورت می‌گیرد. ذهن در این جهش‌های ناگهانی از مشاهده شباهت بین چیزهایی که در واقع شبیه هم نیستند، لذت می‌برد.

در ایماژی که شاعر با مناظره بین تیر و کمان می‌آفریند، این جهش قابل مشاهده است. ذهن به‌ناگاه و با اشاره شاعر به شباهت مابین «تیر و کمان با انسان و روزگار»ی پی می‌برد که درظاهر هیچ شباهتی با یکدیگر ندارند.

گفت تیری با کمان روز نبرد
 کاین ستمکاری تو کردی، کس نکرد...
از تو می‌خواهم که با من خو کنی
 بعد از این کردار خود نیکو کنی
زان گروه رفته نشماری مرا
 مهربان باشی، نگهداری مرا ...
گفت با تیر از سر مهر آن کمان
 در کمان، کی تیر ماند جاودان...
از من آن تیری که می‌گردد جدا
من چه میدانم که رقصد در هوا...
این کمان را تیر، مردم گشته‌اند
 سّر کار این است زان سرگشته‌اند
چرخ و انجم هستی ما می‌برند
ما نمی‌بینیم و ما را می‌برند

ایماژهایی چون «عدس و ماش»، «پیرزن و دوک»، «سر و سنگ» و«دیوانه و زنجیر» نیز از این گونه‌اند. در واقع شاعر از ساده‌ترین تصاویر برای بیان ضروری‌ترین مسائل اجتماعی بهره برده است؛ این امر زمانی جلوه می‌کند که اعتصامی در بیان مراد خویش از تمام ظرفیت تصویر استفاده می‌کند و حتی وجوه جدیدی از تصاویر را کشف می‌کند.

کشف ابعاد ناپیدا و پنهانِ تصاویر ساده، هنری است که شاعرِ دغدغه‌مند اجتماع برای بیان دقیق مقصود و رسایی کلام خویش در بیان اعتراض به وضعیت موجود استفاده کرده است. توان ذهنی شاعر در کشف این مراودات تازه به واسطه دخل و تصرفات خیال او در جهان پیرامون است. گفت‌وگوی کبوتر بچه با مادر در بیان کسب تجربیات بیشتر برای ورود به اجتماع خود نمونه‌ای از این امر است.

کبوتر بچه‌ای با شوق پرواز
 به جرأت کرد روزی بال و پر باز...
فتاد از پای کرد از عجز فریاد
ز شاخی مادرش آواز درداد
بدین خُردی نیاید از تو کاری
 به پشت عقل باید بردباری
نگردد پخته کس با فکر خامی
 نپوید راه هستی را به گامی

به طور کلی می‌توان گفت نوآوری پروین اعتصامی صرفاَ در انتخاب مفاهیم نیست، بلکه در گزینش تصاویری است که بر پیکر مضامین پوشانده است. هنر شاعری او در استفاده از تصاویری است که درراستای پرورش و چه بسا خلق معنی و مضمون‌اند و شایان یادآوری است که شاعر در این مسیر به بیراهه نرفته است؛ به بیان دیگر، تخیل شاعری پروین اعتصامی در آفرینش گفت‌وگوهای سمبلیک برغنای مضامین و معانی اعتراضی و اجتماعی افزوده است.

شاعر قادر است با تصاویری که می‌آفریند امور انتزاعی یا به بیان دیگر مسائل اجتماعی را به امور محسوس تبدیل کند و از این طریق توانسته است تخیل بیشتری را وارد شعر کند و بر بُعد ادبی متن بیفزاید. چنان‌که در مناظره «بنفشه و باغبان»، شاعر با خلق گفت‌وگو بین گل بنفشه و باغبان، مفهوم «سازگار نبودن روزگار با میل و خواسته آدمی» را در قالب دو تصویر «فسردن گل بلافاصله پس از شکفتن» و «بازی نرد» نشان می‌دهد.

بنفشه صبح دم افسرد و باغبان گفتش
 که بیگه از چمن آزرد و زود روی نهفت
جواب داد که ما زود رفتنی بودیم
چرا که زود فسرد آن گُلی که زود شکفت
غم شکستگیم نیست، زانکه دایه دهر
به روز طفلیم از روزگار پیری گفت
ز نرد زندگی ایمن مشو که طاسَک دهر
 هزار طاق پدید آرد از پی یک جفت

در واقع شاعر با انتخاب زبان تمثیلی ـ به عنوان یک ابزار بلاغی ـ برای بیان مضامین اجتماعی درصدد بوده تا میزان تأثیرپذیری را افزایش دهد. ابزارهای بلاغی (استعاره، مجاز، نماد، تمثیل و رمز)، عوامل تصویرسازی و تصویرگری هستند که هرکدام بسته به تازگی و بدیع بودنِ تصویری که می‌آفرینند و چندلایگی و چندگانگی معنا، تخیل را وارد متن می‌کنند. پروین اعتصامی برآن است تا رنج طبقه ضعیف و متوسط جامعه را با ابزار تمثیل نشان دهد و با به کارگیری تصاویری که از درون زندگی روزمره برمی‌آیند، آسیب‌های اجتماعی و رنجی را که مردم عادی متحمل می‌شوند، ملموس‌تر و عینی‌تر جلوه دهد.

پروین چگونه جامه تواند برید و دوخت
 آنکس که نخ نکرده به یک عمر سوزنی

در ادوار گوناگون به طور معمول، مضامین تکرار می‌شوند اما آنچه آنها را از یکدیگر متمایز می‌سازد، تصویر و ایماژ است. پوشاندن ایماژی بدیع بر قامت مضامین کهن و تکراری نشان از هنر شاعری و تخیل پویای شاعر دارد. پروین اعتصامی با خلق تصاویری نو و همچنین کشف ابعاد مکتومِ ایماژها، نشان داده که دریافت‌های ذهنی او با تجربیات روزمرهاش پیوندی ژرف دارد و به واسطۀ این تصاویر با جهان به تعامل می‌پردازد. به بیان دیگر می‌توان گفت تصویر در تمثیلات پروین اعتصامی حاصل دخل و تصرف خیال شاعر در جهان پیرامون است؛ جهانی که در آن هر پدیده در هیئتی نو بر شاعر ممثل می‌شود و این، پیامد مشاهده و دریافت جهان اطراف است.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها