چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۷
صاحب‌نظران علوم انسانی از فرهنگ و دانشگاه در ایران می‌گویند

مجموعه پیش رو بخش عمده‌ای از گفتارها و نوشتارهای تکمیل شده سخنرانی‌های اولین همایش ملی «فرهنگ و دانشگاه در ایران» است که به همت مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در اسفند ماه 1400 در محل همین مؤسسه به مدت سه روز و در یازده کارگروه برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «از فرهنگ تا دانشگاه در ایران؛ مجموعه گفتارها و نوشته‌های اولین همایش ملی فرهنگ و دانشگاه در ایران» به کوشش رضا ماحوزی از سوی انتشارات پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (پمفات) منتشر شده است.

رضا ماحوزی در مقام دبیر علمی همایش در مقدمه این کتاب می‌نویسد: « تا کنون نظریه‌های متعددی دربارة نسبت فرهنگ و دانشگاه ارائه شده است؛ نظریه‌هایی که دانشگاه را متعهد به داشتن فرهنگی متمایز از فرهنگ عمومی و حتی راهبر فرهنگ عمومی متصور شده‌اند چنانکه مدرن‌های قرن نوزدهم و بیستم چنین انتظاری از دانشگاه ‌داشتند، و نظریه‌هایی که فرهنگ دانشگاهی را نه امری متمایز و تافته‌ای جدا بافته، بلکه پژواک شفاف و صورتبندی شدة جامعه می‌دانند. همچنین نظریه‌هایی که راه دانشگاه و فرهنگ عمومی جامعه را از هم جدا متصور شده و بنا به مأموریت‌های مشخص و متمایز، در نهایت قائل به سنخ‌های محدود و معینی از فرهنگ سازمانی برای واحدهای دانشگاهی هستند بی‌آنکه از این فرهنگ انتظار مأموریت‌های بزرگتر داشت. به احتمال بسیار قوی، در آینده‌ای نزدیک باید حسب پیشرفت‌های سریع حوزه دیجیتال و سایبر، رویکرد چهارمی را هم متصور شد؛ رویکردی که ممکن است از یکسو نوعی یکسانی فرهنگ برای تمامی عرصه‌ها در عین لایه به لایه بودن آن را پیش چشم آورد و از سوی دیگر این یکسانی را بی‌آنکه آن را بر هیچ زمین سفتی قرار دهد، فراتر از هویت‌های کلاسیک سرزمینی و دینی و زبانی و نژادی در وضعیتی ژله‌ای و سیال‌وار متصور دارد.

در کنار این نظریه‌های متعدد که حسب اقتضائات حوزه دانشگاه و آموزش عالی شئون متعددی را به خود می‌گیرند، بازیگران متعدد دانشگاه چه آن‌ها که در دانشگاه مقیم هستند و چه آن‌ها که از بیرون با دانشگاه ارتباط دارند اعم از دولت و جامعه و اقتصاد و نهادهای مدنی و محیط زیست و نهادهای سیاستگذار و جامعه جهانی و غیره، همگی با همدیگر هویتی را به نام دانشگاه و ارکان تشکیل دهندة آن می‌سازند. بدین معنا، دانشگاه نه جمعی از چند ساختمان و چند انسان فعال در آن‌ها با مجموعه‌ای از قوانین و مقررات نظم دهنده است، بلکه هویتی برساخته در میدان بزرگی از تعاملات و کنش‌ها و هویت‌های خرد و کلان است که همه آن‌ها با همدیگر چیزی به نام دانشگاه را می‌سازند؛ این میدان بزرگ، تعیین کننده نظام انتظارات، تسهیل کنندة برنامه‌ها و تصمیم‌های اخذ شدة درون و بیرون دانشگاه و حافظ منافع کلیت میدان بطور عام و دانشگاه بطور خاص است. خواه این میدان را در فضای کلاسیک فیزیکی پیشین متصور داریم و خواه در فضای ترکیبی فیزیکی- سایبری فعلی و احتمالاً فضای ترکیبی سایبری- فیزیکی آتی، در هر صورت، دانشگاه هستی‌ای افتاده در میان دیگر هستی‌ها و هبوط کرده در میدان بزرگ تعاملات انسانی و نهادی و طبیعی و فکری است.

بر این اساس، مناسبات فرهنگ و دانشگاه نیز همواره در همین میدان‌گاه بزرگ تعریف می‌شود. تاریخ دانشگاه و تاریخ فرهنگ دانشگاهی گویای این نسبت درونی- بیرونی است. دانشگاه هیچگاه متمایز از بیرون خود نبوده است هرچند در خود، میزبان دانشمندان و استعدادها و مغزهای متفکری است که گرد آمدن آن‌ها با یکدیگر در کمتر جایی همچون دانشگاه متصور بوده است. اما همین مغزهای متفکر بیش از آن که در جزیرة دورافتاده‌ای بنام دانشگاه موطن کرده باشند، عضوی از جامعه‌ای هستند که نیازهای آن‌ها را تأمین می‌کند، دغدغه‌های آن‌ها را شکل می‌دهد، دستاوردهای آن‌ها را استفاده می‌کند و زمینه رشد استعدادهای آن‌ها را فراهم می‌آورد. همین جامعه است که در هر صورت نظریه‌ها و فناوری‌های ساخته شده توسط آن مغزها و استعدادها را به محک استفاده و آزمون قرار می‌دهد و همین جامعه است که نام آن‌ها را بلندآوازه و جاودان می‌کند. از این‌ها که بگذریم، آن‌گونه که فیشته در رسالت دانشمند بیان داشته است، هویت هر یک از شاخه‌های علمی که دانشمندان هویت خود را از آنجا به دست می‌آورند، دقیقاً بر اساس نیازهای طبیعی آدمیان و جوامع تعریف و تعیین می‌شود. لذا در نهایت، تمامی دپارتمان‌ها و دانشکده‌ها و دانشگاه‌ها و دانشمندان هویت خود را از جامعه‌ای به دست می‌آورند که برای حل و فهم مسائل و مشکلات آن‌ها به وجود آمده‌اند. طبیعی است در چنین کلیت دور و نزدیکی، هرگونه تحلیلی از هویت دانشگاه و فرهنگ دانشگاهی نیز نیازمند فهم و تحلیلی از کلیتی است که دانشگاه‌ها در ادوار مختلف در آن زیست کرده و می‌کنند.

بااین همه، اگرچه دانشگاه هستی‌ای هبوط کرده در میان هستی‌های دیگر است و برآیند کوشش‌ها و ارتباط‌های متعدد را در راه‌اندازی و فعالیت آن می‌توان مشاهده کرد، اما دانشگاه به‌مثابه یک نهاد، از منطق فعالیت مستقل نیز بهره‌مند است یا لااقل باید بهره‌مند باشد. این ارتباط و درهم‌بودگی در عین تمایز به دانشگاه خصلتی آشنا و غریبه می‌بخشد؛ خصلتی که فهم دانشگاه را سخت می‌کند. از یکسو دانشگاه از سیستم‌های عمومی و رسمی دولتی و جامعه استفاده می‌کند و در همان حال تلاش دارد برای خود همین شئون استفاده شده را هویتی متمایز ببخشد. از قضا، داوری دربارة اعتبار و توفیق مراکز دانشگاهی نیز کم و بیش بر اساس موفقیت در نیل به چنین مطلوبی انجام می‌گیرد؛ اینکه آیا آن دانشگاه از استقلال نهادی لازم برخوردار است، آیا آن دانشگاه توانسته مناسبات خود با دولت و جامعه و محیط زیست و نهادهای مدنی و غیره را بر اساس منطقی درونی سازمان دهد و آیا دانشگاه و دانشگاهیان توانسه‌اند در طرح مسئولیت اجتماعی دانشگاه توفیقاتی به دست آورند و غیره. این شاخص‌ها در کنار شاخص‌های درونی‌ای همچون کیفیت آموزش و پژوهش، تعاملات علمی بین‌المللی، نشاط و شادی و امیدواری کنشگران دانشگاهی، میزان جذب اعتبارهای مالی و غیره مجموعاً سطح و رتبه دانشگاه‌ها را در سطوح ملی و بین المللی تعیین می‌دارند.

با این ملاحظه، فهم مناسبات فرهنگ و دانشگاه مقتضی فهمی توأمان از میدان دانشگاهی به‌مثابه میدانی متمایز از میدان‌های سیاست و دین و اقتصاد و ارتش و جامعه و غیره از یک‌سو و میدان بزرگتر بشری- طبیعی‌ای است که دانشگاه در آن هبوط کرده است. بدون چنین رفت و برگشتی و بدون درآوردن منطق تعامل این دو حوزه، نه می‌توان از پدیدة درونی فرهنگ دانشگاهی سخن گفت و نه از مناسبات فرهنگ و دانشگاه. از آن‌رو که خود فرهنگ نیز پدیده‌ای سیال و شناور است که یک سر طیف آن دست نظریه‌پردازان فیلسوف و جامعه‌شناس و الهی‌دان و روان‌شناس است و سر دیگر طیف آن دست مردم عادی و سر دیگر دست نهادهای اجتماعی و دولت و سر دیگر آن دست بازار و اقتصاد و جامعه مالی جهانی و در وضعیت حاضر، سر دیگر طیف آن دست عرصه‌ای که بارزترین مشخصه آن، سیالیت و شناور بودن است؛ فضای سایبری.

عرصه سایبر روز به روز قدرتمندتر و مجهزتر می‌شود و ساحت‌های بیشتری را در خود هضم می‌کند. این عرصة مجهز شده به هوش مصنوعی و کلان داده‌ها در نسل سوم خود، دیگر نه نه از منطق رفتاری کدها و برندینگ‌های شناخته شدة معتبر پیروی می‌کند و نه وقعی به وضعیت کلاسیک می‌گذارد. این عرصه از هر جا که بشود هویت‌های مورد استفاده را در خود جذب می‌کند و آن‌ها را در صورت‌هایی نوین برای مدی کوتاه عرضه می‌دارد. این عرصه نو به نو و به نحو مداوم و پایان ناپذیر این کار را انجام می‌دهد و در این راه حد پایانی برای خود متصور نیست. روز به روز بر پیچیدگی خود می‌افزاید و لحظه به لحظه از پیشرفت‌های جدیدی رونمایی می‌کند بی‌آنکه در این راه دغدغه نمایش قوانین و منطق رفتاری خود را داشته باشد. منطق‌ها نو به نو ساخته می‌شوند و جای خود را به منطق‌های جدید می‌دهند و دوباره در فراگشتی سیاه‌چاله‌وار در هیئتی جدید برمی‌آیند.

این هویت‌های نو به نو در عرصه سایبر آدمیان و نهادها و دولت‌ها و افکار و اندیشه‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و زمین زیر پای هرگونه اعتبار و اتوریته‌ای را از استحکام ساقط می‌کند. این عرصه، هویت‌های جدیدی را تعریف می‌کند و متعاملان با خود را به عدم ثبات خو می‌دهد. آن‌ها درون چنین عرصه‌ای تولید و مصرف فرهنگی و غیرفرهنگی متنوعی را تجربه می‌کنند و از میزان آزادی موجود در این فضا برای طراحی و ساخت هویت‌ها و محصولات مختلف بهره می‌گیرند. طبیعی است که آن‌ها این فضای گستردة فرامرزی و فرازبانی و فراعقیدتی را با بخش‌های از آرمان‌ها و آرزوهای تاریخی بشر مبنی‌بر داشتن آزادی‌ای بسیار گسترده برای ساختن شبکه تعاملی‌ای قدرتمند سازگار ببینند.

همچون دیگر عرصه‌ها، دانشگاه و دانشگاهیان نیز از هویت‌های متغیر جهانی متأثر شده و بیش از آن خواهند شد. در تصویر آیندة نه چندان دوری که پیش‌روی ما است، هرگونه اصراری برای بازگشت به گذشته و استفاده از سیستم‌های مراقبت و پرورشِ معین و رسمی به احتمال بسیار زیاد راه به جایی نخواهد برد. در بحث خاص نسبت فرهنگ و دانشگاه نیز همین وضعیت متصور خواهد بود و سیاستگذاران این عرصه به زودی یا به اقتضائات این تغییرات تن خواهند داد و عرصه را واگذار خواهند کرد و یا خود را با آن همراه کرده و سعی خواهند کرد تا حدی در مسیر این رودخانه شنا کنند.»

مجموعه پیش رو بخش عمده‌ای از گفتارها و نوشتارهای تکمیل شده سخنرانی‌های اولین همایش ملی «فرهنگ و دانشگاه در ایران» است که به همت مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در اسفند ماه 1400 در محل همین مؤسسه به مدت سه روز و در یازده کارگروه برگزار شد. در این همایش حدود 60 استاد و محقق دانشگاه‌شناس دیدگاه‌های خود را در خصوص این نسبت بیان داشته‌اند. طبیعی است که نمی‌توان در یک همایش حتی با روزها و کارگروه‌های بیشتر تمامی ابعاد معطوف به مناسبات فرهنگ و دانشگاه بطور کلی و نسبت این دو در ایران بطور خاص را شناسایی و تحلیل کرد. خاصه آنکه در نیمه دوم سال جاری (1401) در ایران تحولات بزرگی در تمامی شئون اجتماعی و دانشگاهی و بین المللی و فنی و ابزاری پیش آمده است که بخش قابل توجهی از سیاست‌ها و برنامه‌‌های پیشین- که بخشی از آن‌ها در همین مکتوب آمده است- چه بسا در مورد آن‌ها چندان موضوعیت نداشته باشد. شناسایی تأثیرات متعدد ورود نسل‌های جدید دانشجویی به میدان دانشگاه که هم بلحاظ ذهنیت و هم بلحاظ کنشگری در میدان سایبر متفاوت از نسل‌های قبل می‌اندیشند و عمل می‌کنند، یکی از موضوعات بسیار مهم پژوهش‌های دانشگاهی است که باید پیرامون آن بسیار اندیشید و تحقیق کرد. آنچه بدیهی است آن است که نمی‌توان با ابزارهای مفهومی پیشین درباره کنشگران دانشگاهی فعلی و آتی سخن گفت. انتشار مجموعه گفتارها و نوشتارهای همایش فرهنگ و دانشگاه در ایران هم از آن‌رو توجیه‌پذیر است که می‌تواند تلقی‌های کلاسیک و تلقی‌های خواهان تغییر را تا قبل از تحولات فکری و رفتاری نیمه دوم سال 1401 را پیش روی ما بیاورد تا مسیری که در حال طی کردن آن هستیم را بهتر بشناسیم.

این تلاش در سال‌های 1398 و 1399 نیز ذیل دو همایش ملی با عناوین «مطالعات فرهنگی و اجتماعی آموزش عالی، علم و فناوری» و «مطالعات فرهنگی و اجتماعی آموزش عالی، علم و فناوری و فضای سایبر» و همایشی دیگر که با همکاری دانشگاه بیرجند در سال 1398 انجام گرفت، ثبت و ضبط شده است. می‌توان با مرور و فراتحلیل اندیشه‌ها و تحلیل‌های محققان این حوزه در سه مجلد پیش‌گفته و مجلد اخیر، سیر تدریجی تحولاتی که در خصوص فرهنگ دانشگاهی در ایران در حال وقوع است را شناسایی کرد. گزارش سیاستی مستخرج از مجلد اخیر- که همزمان با این مجلد منتشر خواهد شد- به خواننده کمک می‌کند تا راحت‌تر و سریع‌تر موضوعات و مسائل و تحلیل‌ها و راه‌حل‌های پیشنهادی حوزه فرهنگ دانشگاهی و مناسبات فرهنگ عمومی و دانشگاه را بیابد و مورد تأمل قرار دهد. امید است خوانندگان محترم این مجموعه ما را از طریق نقدها و پیشنهادهای خود نسبت به سویه‌های جدید و یا مغفول مطالعات دانشگاهی خاصه فرهنگ دانشگاهی بهره‌مند کنند.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها