یکشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۲
رونق اقتباس ادبی در فیلم‌های کودک؛ فقط تا دهه ۸۰!

در ایران مخصوصا در اواخر دهه هفتاد و در دهه هشتاد اقتباس در سینمای کودک و نوجوان رونق داشت که شاید برگزاری پررونق جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان اصفهان هم در این امر بی‌تأثیر نبوده باشد. اینکه چرا در سال‌های بعدی این جشنواره از غنای ادبی خالی شده؛ خود جای بحثی دیگر است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی: تعداد اقتباس‌های سینمایی در بخش فیلم‌های کودک و نوجوان هرچند کم هستند ولی به لحاظ کیفی حرفی برای گفتن دارند.
در ایران مخصوصا در اواخر دهه هفتاد و در دهه هشتاد اقتباس در سینمای کودک و نوجوان رونق داشت که شاید برگزاری پررونق جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان اصفهان هم در این امر بی‌تأثیر نبوده باشد.
ساخت فیلم‌های اقتباسی چکمه ، تیک تاک، خمره، خواهران غریب، قصه‌های بازار، مربای شیرین، پدر آن دیگری، دهقان فداکار، شرم، صبح روز بعد و رستم و سهراب....  هرچند سینمای کودک و نوجوان را به لحاظ تعداد و کمیت راضی نکرده است اما به لحاظ کیفیت روسفید از کار درآمده است.

در میان داستان‌های کودک و نوجوان اقتباسی که از روی آن‌ها فیلم ساخته شده است داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی بیشتر از همه مورد اقتباس قرارگرفته‌اند و همین امر باعث شده نام او برسرزبان‌ها بیفتد. به نظر می‌رسد او توانایی ویژه‌ای در خلق حال و هوای فضای زندگی ایرانی دارد و دلیل توجه کارگردانان ایرانی برای ساخت اقتباس از روی داستان‌های او هم همین امر است. در آن‌طرف مرزها نیز این توانایی و نشان دادن زندگی و رفتار بومی ایرانیان است که او را به شهرت رسانده است.

در میان کارگردانان این عرصه نیز مرحوم کیومرث پوراحمد با ساخت فیلم‌های «شرم» و «صبح روزبعد» و محمد علی طالبی با ساخت فیلم‌های «چکمه» و «تیک تاک» هرکدام بیشترین اقتباس را از روی آثار هوشنگ مرادی کرمانی دارند.
به نظر می رسد سینمای کودک و نوجوان با گذر از سال‌های دهه 60 گویی بیشتر به ادبیات رو آورده است و با رسیدن به دهه 70 و 80 این علاقه به ادبیات در بین کارگردانان بیشتر هم شده است. از طرفی دیگر سینمای کودک و نوجوان با خروج از دهه 60 از فانتزی و خیال در فیلم‌ها دور شده است.

به جز فیلم خواهران غریب که از داستان خواهران غریب اریش کستنر ساخته شده بود بیشتر فیلم‌های کودک و نوجوان ایران با اقتباس از داستان‌های ایرانی ساخته شده‌اند. شاید در این سال‌ها کارگردانان ایرانی رغبت بیشتری به نشان دادن فضاهای ایرانی و داستان های ایرانی چه کهن و چه مدرن داشته‌اند. در این میان «خواهران غریب» استثنا بود.
این فیلم با اینکه از داستان «خواهران غريب» کستنر نویسنده‌ای آلمانی ساخته شده بود اما با کارگردانی قابل توجه کيومرث پوراحمد کاملا ایرانی شده‌بود. فيلم با توسل به موزيک سعي در ارائه تصويري شاد داشت. فيلم پوراحمد داستان دو خواهر کودک بود که با پدر آهنگ ساز و مادربزرگشان زندگي می‌کردند. در نهايت هم مادرشان به زندگي آن‌ها بر می‌گشت.
در بین آثاری که از داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی اقتباس شده بود فیلم‌های «چکمه» ،«خمره» و «تیک تاک» از پرافتخارترین فیلم‌های کودک و نوجوان در آن سال‌هاست که جوایز بسیاری را از جشنواره‌های داخلی و خارجی به دست آورده است.
«خمره» به کارگردانیِ ابراهیم فروزش در سال 1994، برنده جایزه یوزپلنگ طلایی از جشنواره فیلم لوکارنو شد و فیلمنامه آن نیز بر اساسِ کتابِ «خمره»، اثرِ هوشنگ مرادی کرمانی، نوشته شده‌است.
فیلم «تیک تاک» نیز برنده دو سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیئت داوران و بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم فجر شده است.
در این میان فیلم «چکمه» موفق به کسب جوایز متعددی شده است. برنده‌ جایزه‌ی «گلدن گیت» به عنوان بهترین فیلم از ۳۷ دوره‌ی فستیوال سانفرانسیسکو آمریکا، برنده‌ جایزه‌ی فیل نقره‌ای برای بهترین کارگردانی از فستیوال هندوستان، برنده‌ جایزه‌ی تماشاگران جشنواره‌ی اتریش، برنده‌ سه پروانه‌ی زرین از جشنواره‌ بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان ایران، برنده‌ جایزه‌ کتاب زرین از جشنواره فیلم رشد است.
همه ساخته‌های سینمایی محمدعلی طالبی در حدود 15 پروانه زرین در سال‌های مختلف جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان را کسب کرده‌اند.

فیلم « پدر آن دیگری» آخرین ساخته  یدالله صمدی نیز در دهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودک هند در دو بخش بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر کودک ، برنده جایزه شده است.
با دیدن موفقیت این فیلم‌ها این سوال برای ما پیش می‌آید که چرا با وجود این موفقیت ها روند اقتباس در سینمای کودک و نوجوان ایران رو به افول رفت؟ آیا علت رو به افول رفتن خود جشنواره کودک و نوجوان و از رونق افتادن تولید فیلم‌های کودک و نوجوان بود؟ آیا تهیه‌کنندگانی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در این افول نقشی داشتند؟
چرا با اینکه فرمول بارها امتحان شده اقتباس از روی رمان‌های پرمخاطب و پرفروش همیشه دردسترس کارگردانان ایرانی بوده است؛ اما امروز از آن کمتر استفاده می‌شود. مگر نه اینکه در سینمای تمام دنیا و همچنین در هالیوود اکثرفیلم‌های اقتباسی کودک و نوجوان از روی رمان‌های پرفروش این حوزه ساخته می‌شود؟ مگر فروش «هری‌پاتر» و «ارباب حلقه‌ها» یا حتی انیمیشن‌های اقتباسی چون «صد و یک سگ خالدار» و «قلعه متحرک هاول» کم بودند؟ پس چرا این فرمول همیشه استفاده شده و پر سود در ایران کاربردی ندارد؟ آیا سینمای کودک و نوجوان ایران از نداشتن سواد ادبی کارگردانان رنج می‌برد؟ هرچند وظیفه بازاریابی و پیشنهاد و خرید آثار ادبی و ساخت فیلم از روی آنها به عهده کمپانی های فیلمسازی است و نه کارگردانان هالیوودی اما در ایران که چیزی به نام کمپانی وجود ندارد آیا ارگان‌ها و سازمان‌های مربوطه نباید اقدامی برای نجات گیشه سینمای کودک و نوجوان و همین‌طور نجات هست و نیست سینمای کودک و نوجوان بکنند و از فرمول بارها استفاده شده این سینما در زمینه اقتباس کمک بگیرند؟
به نظر می‌رسد هرچه به دهه 90 نزدیک‌تر می‌شویم از تعداد آثار اقتباسی سینمای کودک و نوجوان کم شده و در سال‌های اخیر این میزان به حد انقراض رسیده است.

در طول همه سال‌هایی که در سینمای ایران فیلم‌های اقتباسی کودک و نوجوان هرچند انگشت شمار ساخته شده است ما همیشه به ادبیات غنی ایران زمین بالیده‌ایم  اما اوضاع در اقتباس از روی داستان‌های کهن ایرانی اسفناک است.  سه فیلم «قصه‌های بازار» اثر عبدالله علیمراد و «جمشید و خورشید» ساخته بهروز یغماییان و «رستم و سهراب» ساخته کیانوش دالوند تنها فیلم‌هایی هستند که با اقتباس از روی متون کهن ایرانی ساخته شده‌اند.
«قصه‌های بازار» فیلم عروسکی سه قسمتی است که به نویسندگی عبداله علیمراد، ابراهیم فروزش، وجیه اله مقدم در سال 1374 ساخته شده‌است. اولین قسمت با نام طوطی و بقال الهام‌گرفته از بخشی از ابیات کتاب شعر مثنوی معنوی اثر جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولانا است.
فیلم «جمشید و خورشید» انیمیشنی  محصول سال 1384 است که ساخت این انیمیشن 4 سال طول کشید. پس از آن متاسفانه به مدت 10 سال اجازه اکران نداشت.
جمشید و خورشید ، داستان‌ عاشقانه کهنی است که‌ چند شاعر ایرانی و ترک‌ آن‌ را در قالب‌ مثنوی سروده‌اند. نام‌ جمشید و خورشید در آثار قدیم‌تری چون‌ دیوان‌ منوچهری یا مرزبان‌نامه‌ نیز به‌ عنوان‌ عاشق‌ و معشوق‌ آمده‌ است‌ .جمشید و خورشید یا شبستان وصال که در پیروی از خسرو و شیرین به نظم کشیده شده‌است، تنها اثر مستور بیگدلی می‌باشد که به صورت شعر نگاشته شده‌است.

«رستم و سهراب» ساخته کیانوش دالوند برگرفته از افسانه رستم و سهراب در شاهنامه فردوسی در سال 1392 ساخته شد.در این انیمیشن برای اینکه داستان بتواند با مخاطب نوجوان ارتباط برقرار کند و از تلخی آن کاسته شود پایانش تغییر پیدا کرده‌بود.
هرچند تعداد تولیدات فیلم‌های اقتباسی سینمای کودک و نوجوان ایران به سختی از تعداد انگشتان دو دست بیشتر می‌شود اما وضعیت در بخش اکران این فیلم‌ها تأسف‌برانگیزتر است.
درباره اکران این فیلم‌ها باید چاره‌ای اندیشید چرا که جشنواره کودک و نوجوان یک بار یا نهایتا دوبار فیلم را به نمایش می‌گذارد، بعد از پایان جشنواره چه خواهد شد؟ تلویزیون، سالن‌های سینما و تمام مکان‌های نمایش فیلم از جمله پلتفرم‌های نمایش فیلم، همه و همه جایگاه نمایش این فیلم‌ها هستند که هریک با بودجه‌ای اکثرا دولتی و با زحمت عوامل به سرانجام رسیده‌اند. اما متأسفانه کمتر این فیلم‌ها را می توان در رسانه‌های مختلف دید. با اینکه خیلی از خانواده‌هایی که فرزندان کوچک دارند به دنبال این‌گونه فیلم‌ها هستند. شاید همه این‌ها به چرخه معیوب اکران فیلم‌های کودک و نوجوان در ایران‌ برمی‌گردد.

امید است در جشنواره سی و پنجم کودک و نوجوان که این روزها درحال برگزاری است شاهد تعداد زیادی آثار اقتباسی کودک و نوجوان باشیم و به دنبال آن این فیلم‌ها جایگاهی برای نمایش خود داشته باشند. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها