نویسنده کتاب ستون 1453 در گفتوگو با ایبنا:
رمان نوشتن درباره اربعین نیاز به تامل دارد/ سفرنامهها مخاطب را با نگاههای متنوع آشنا میکند
قم- نویسنده کتاب ستون 1453 با بیان اینکه مسیر پیادهروی اربعین هر لحظهاش خاطره است، گفت: سفرنامههای اربعین مخاطب را با نگاههای متنوع آشنا میکند.
مسلم ناصری که سالها این رویداد را تجربه کرده و در این زمینه هم دست به قلم شده است، امسال در پیادهروی حضور داشته و تازه از سفر برگشته است. با او درباره تجربیات جدید، ظرفیت هنری اربعین و موارد دیگر گفتوگو کردیم.
-پیادهروی اربعین ظرفیت بزرگی برای خلق اثر ادبی دارد. ارزیابی شما چیست؟
هر سفری، هر مکانی و هر حادثهای ظرفیت داستانی دارد اما رنگارنگ بودن اربعین، تفاوت آن با دیگر موضوعات را مشخص میکند. اقوام، فضاها، نگرشها، انسانهای متفاوت همه در یک مسیر حرکت میکنند و از یک خلق پیروی میکنند این به داستان نویس کمک میکند تا داستانش را بنویسد.
-در این زمینه آثاری در قالب رمان کمتر نوشته شده است و عموما سفرنامه هستند، چرا این اتفاق نیفتاده است؟
رمان نوشتن درباره اربعین نیاز به دقت و تامل دارد، کار سریعی نیست. اگر سفرنامهها هم جزو اثر ادبی بدانیم، تاکنون سفرنامههای زیادی نوشته شده است. انسان در این آثار با نگاههای متفاوت آشنا میشود. این کارها میتواند مقدمهای برای نوشتن آثار بهتر باشد.
-به موضوعاتی از قبیل اربعین نگاه کنیم، میبینیم که در تولید آثار ادبی در ابتدای راه هستیم. دورنمای این مسیر از نظر شما چگونه است؟
ما در زمینه ادبیات با موضوع اربعین در ابتدای راه هستیم. اربعین یک ظرفیتی است، هر کس از نگاه خودش اثر مینویسد. امسال که من رفتم، نگاه و نگرشم با ۷ یا ۸ سال پیش تغییر کرد. امروز اگر بنویسم، حتماً نگاهم متفاوت خواهد بود. برای دیدن آثار قوی و خوب باید منتظر گذر زمان بود. زمان نشان میدهد که کدام آثار ماندگار خواهند بود.
-آیا خلائی در زمینه آثار مکتوب با محتوای مذهبی احساس کردید که در این حوزه فعالیتتان را ادامه دادید؟
من خلائی در آثار مکتوب ندیدم. دوست داشتم حس خودم را با مخاطب با توجه به داشتههای تاریخیم در میان بگذارم. اگر از منظر وسیعتر به موضوع نگاه کنیم هر کسی که پا در این مسیر میگذرد به نحوی در خودش خلائی را میبیند، میخواهد لحظاتی با خود و خدا تنها باشد و حس رسیدن به معشوق را تجربه کند. از این جهت همه ما یک خلع داریم.
-تفاوت نگاه یک نویسنده با دیگر زائرین چیست؟
یک نویسنده و داستاننویس شتابی در این مسیر ندارد. گامهای کوچک برمیدارد. به جای اینکه طولی به مسیر نگاه کند عرضی مینگرد. پیرامونش را میبیند رفتارها و گفتارها را مد نظر قرار میدهد. حتی اشیا، وسایل و رنگها را به گونهای میبیند که سعی میکند، مکتوب کند. من در اثرم خواستم رنگارنگی رنگینکمان اربعین را با تمام مواردی که خودم حس کرده بودم به مخاطب منتقل کنم.
-به اثرتان اشاره کردید. از «ستون 1453» برایمان بگوید؟ قضیه این ستون چیست؟ دربارهاش بیشتر توضیح دهید.
ستون ۱۴۵۳ یک لحظه نگاری بود که من آن را نوشتم و به همین قصد به سفر اربعین رفتم. البته این سفرنامهای است که در دل آن یک سفر متفاوت وجود دارد. ما از نجف تا کربلا ۱۴۵۲ عمود داریم اما من کلمه ستون را در عنوان سفرنامه آوردم، این خودش مسئلهای است. ما بعد از طی کردن عمودهای مسیر به تکیهگاه اصلی میرسیم، من آن بارگاه و حرم حضرت را ستون اصلی قرار دارم. در واقع عمود یا ستون ۱۴۵۳ حرم امام حسین(ع) است.
-این کار را از جایی سفارش گرفته بودید؟ نظرتان درباره کارهای سفارشی چیست؟
کار من یک کار دلی بود، سفارش نگرفته بودم و در مجموع هیچ وقت اثر سفارشی نمیپذیرم. سعی کردم یادداشتهای خودم را به گونهای بنویسم که مورد پسند مخاطب باشد و الحمدالله به اولین ناشر که سپردم استقبال کرد و تاکنون مخاطب کتاب را خوانده و کتاب توانسته است جایگاه خودش را پیدا کند.
-از میان وقایع متعدد مذهبی چرا مسئله پیادهروی اربعین را انتخاب کردید؟
داغ بودن سوژه باعث نشد که من این کتاب را بنویسم. اتفاقاً وقتی من کتاب را نوشتم، تازه نوشتن درباره اربعین شروع شده بود و بعدها نویسندهها سعی کردن اربعینی بنویسند. من به هر سفری حتی یک روزه به شهری میروم سعی میکنم لحظه نگاری کنم و یادداشتهای روزانه را بنویسم. اربعین هم یکی از همین سفرها بود که لحظاتش را نوشتم و آن را چاپ کردم.
-مجدد اگر بخواهید درباره این موضوع دست به قلم شوید از چه منظری خواهید نوشت؟
سفر اخیری که رفتم، قصد نوشتن نداشتم اما چیزهای زیادی دیدم و ممکن است یک سفرنامه دیگر هم بنویسم اما حتماً با آن نگاه قبلی نخواهم نوشت چون برداشتی که این بار داشتم نگاه متفاوتی بود. نویسنده دوست دارد تجربههای تازه داشته باشد. مسیری که این بار انتخاب کردم از شهر کاظمیه به سمت کربلا همراه با اهالی بغداد بود. مردمانی بودند که همه عرب بودند و کمتر غیر عرب در بین آنها بود.
از منظر بنده یک مسیر بکر و تازه بود. محیط متفاوتی که نوع رفتارها و گفتارها تازه بود. شکر را خدا چون من عربی بلد بودم، توانستم به آنها ارتباط برقرار کنم. این هم میتواند یک نگاه تازهای باشد و اگر مطلبی نوشتم شاید بنویسم که این مسیر چگونه شکل گرفته است و این ممکن است برای مخاطب جالب باشد چون که در مسیر نجف به کربلا طوفانی برپا است اما در این مسیر من با آرامش مواجه بودم.
-اگر خاطره خاصی از ایام پیادهروی اربعین در سالهای گذشته دارید، برایمان بگویید.
تمام سفر اربعین خاطره است. از رفتن تا برگشتن و حتی بعد از آنکه برمیگردید دوست دارید آن لحظات نابی که آهسته گام زدهاید، زیر نخلها ایستادهاید، گاهی به فرات چشم دوختهاید یا صدای شنیدهاید و لبخند کودکی را دیدهاید همه آن را مرور کنید. این خاطرات کمتر در جای دیگر میتوان دید و این میتواند خیلی مهم باشد. به نظرم مسیر پیادهروی هر لحظهاش یک خاطره است.
-این روزها مشغول کار جدیدی هستید؟
فعلا مشغول استراحت هستم و کاری شروع نکردهام. برخی کارهای پژوهشی دارم که مشغول گردآوری و فیشبرداری هستم. برای کار داستانی دست نگه داشتهام تا ببینم انشالله بعد چه میشود.
نظر شما