گفتوگو با سعید میرزایی درباره واقعه تاریخی هفده شهریور و اهمیت آن در روند انقلاب اسلامی؛
اولین آمار کشتهشدگان واقعه 17 شهریور را فرماندار نظامی اعلام کرد/ رژیم پهلوی از قدرت ایمان مردم غافل شده بود
سعید میرزایی، پژوهشگر تاریخ معاصر میگوید: کارشناس سیاسی خارجی و مفسران داخلی به این جمعبندی رسیده بودند که شاه پس از این سرکوب خونین، اکنون ابتکار عمل را به دست گرفته و کاملا بر اوضاع مسلط است و اکنون هیچ خطر جدی رژیم را تهدید نمیکند. شاه در این دوران در یک مصاحبه که نشان غرور او داشت تأکید کرد که هیچ قدرتی توان کنار نهادن مرا نخواهد داشت. اما شهریور ماه سال 1357 صحنه را طور دیگری رقم زد. در واقع میتوانیم بگوییم که شاه از قدرت ایمان مردم غافل شده بود.
پیشزمینههای اجتماعی این واقعه چه بود؟ چه عواملی باعث ایجاد این تظاهرات شدند؟
اگر بخواهیم درباره زمینههای اجتماعی این واقعه سخنی گفته باشیم باید عرض کنم که به واسطه سیاست سرکوب خونین رژیم پهلوی که در اواخر بهار تا اواسط تابستان سال 1357 در پیش گرفته بود از شدت و گستره اعتراضات و فعالیت های مخالفان رژیم تا حد زیادی کاسته شد. به طوری که در تیر ماه همان سال، اوضاع کشور کاملا رو به آرامش گذاشته بود. کارشناس سیاسی خارجی و مفسران داخلی به این جمعبندی رسیده بودند که شاه پس از این سرکوب خونین، اکنون ابتکار عمل را به دست گرفته و کاملا بر اوضاع مسلط است و اکنون هیچ خطر جدی رژیم را تهدید نمیکند. شاه در این دوران در یک مصاحبه که نشان غرور او داشت تأکید کرد که هیچ قدرتی توان کنار نهادن مرا نخواهد داشت. اما شهریور ماه سال 1357 صحنه را طور دیگری رقم زد. در واقع میتوانیم بگوییم که شاه از قدرت ایمان مردم غافل شده بود.
شهریور ۵۷ با ماه مبارک رمضان همراه شده بود، در اکثر مجالس مذهبی و مساجد از اسارت و خفقان و نبود آزادی و توهین رژیم به مقدسات ملت ایران صحبت میشد و مردم اعتراض خود را در قالب راهپیمایی نشان میدادند. در شبهای هفتم، هشتم و نهم شهریورماه به هنگام تظاهرات بین مردم و عوامل رژیم درگیری به وجود آمد. این درگیری منجر به کشته و زخمیشدن تعدادی از هموطنان در میدان ژاله شد. لذا میتوان گفت که نطفه روز خونین 17شهریور ۵۷ در شبهای ماه رمضان و بعد از روی کار آمدن دولت به اصطلاح آشتی ملی شریف امامی ـ در پنجم شهریور ـ بسته شد.
مردم چه خواستههایی داشتند؟ دولت و ارتش چه نقشی در این اتفاق داشتند؟
در این راهپیماییها مردم خواستار برکناری رژیم پهلوی بودند و از خواسته خودشان کوتاه هم نیامدند. روزهای چهاردهم و پانزدهم نیز تهران شاهد راهپیمایی و تظاهرات مردم علیه رژیم بود. روز پانزدهم دو اقدام مهم از سوی دولت و ارتش صورت پذیرفت که نقش بسیار مهمی در تشدید اوضاع داشت. یکی منع تشکیل اجتماعات و غیرقانونی اعلام شدن راهپیماییها از سوی دولت و دیگری، طرح مذهبی جلوهدادن رژیم و ایجاد اختلاف میان روحانیون بود که از سوی ساواک به شاه پیشنهاد شد. لیکن در روز شانزدهم شهریورماه به رغم تلاش ساواک و ممنوعیت راهییمایی از جانب دولت، مردم تظاهرات با شکوهی برگزار کردند. راهپیمایی و تعطیلی عمومی روز شانزده شهریور همانطور که شهید باهنر در خطبههای نماز عید در قیطریه بیان داشته بود به علت گرامیداشت یاد شهدای خیابان ژاله تهران که در درگیریهای شبهای ماه رمضان به شهادت رسیده بودند، انجام پذیرفت. در طول مسیر راهپیمایی که از قیطریه شروع و به میدان آزادی ختم شد مردم شعارهایی همچون «مرگ بر این سلطنت پهلوی»، «ما پیرو قرآنیم، ما شاه نمیخواهیم»، «سکوت هر مسلمان، خیانت است به قرآن» بر زبانها جاری بود.
به دنبال تظاهرات گسترده روز پنجشنبه شانزدهم شهریورماه و دعوت مردم به برگزاری تظاهرات در روز جمعه هفدهم شهریورماه، انقلاب وارد یکی دیگر از برهههای حساس خود شد. پایداری و استقامت ملت ایران به خصوص در راه پیمایی روز شانزدهم شهریورماه رژیم را با چالشی جدی مواجه ساخت؛ به طوری که در اولین ساعات روز جمعه هفدهم شهریور ماه ارتشبد غلامعلی اویسی از رادیوی تهران و حومه اعلام حکومت نظامی کرد. به موجب این اعلامیه علاوه بر تهران در یازده شهر دیگر کشور به مدت شش ماه حکومت نظامی اعلام شد. مردم تهران که از حکومت نظامی اطلاعی نداشتند پیش از ساعت شش صبح، سیلآسا روی به خیابانها و میدان ژاله آوردند. همین که مردم به خیابانهای اطراف میدان رسیدند ناگهان با دیدن تانکها و زرهپوشهای نظامی رژیم غافلگیر شدند. دست آخر هم ماموران رژیم پس از چند بار اخطار به متظاهرین حدود ساعت 9 صبح از زمین و هوا به قتل عام مردم پرداختند که یکی از تلخترین روزهای مبارزه مردم علیه رژیم ستمشاهی رقم خورد.
در خاطرات حسین علایی اشاره شده فردی به نام علامه یحیی نوری نام میدان ژاله را به میدان شهدا تغییر داد دیدگاه شما در این زمینه چیست؟ و چه سند تاریخی در این زمینه وجود دارد؟
بنده خاطرات ایشان را مطالعه نکردم. اما آنچه مسلم است این است که روز سیزدهم شهریورماه که مصادف با عید فطر بود دولت اجازه داد، مردم در سراسر کشور برای برپایی نماز عید فطر گرد هم آیند. نماز عید در چند نقطه تهران از جمله در میدان ژاله به امامت علامه یحیی نوری که امام جماعت یک مسجد در حوالی خیابان مجاهدین اسلام امروزی قرار دارد خوانده شد. بعد از اتمام نماز، مردم در حالی که پیراهنهای خونین شهدای شبهای قبل را بر سر چوب زده بودند در مسیر خیابان شهباز سابق به راهپیمایی پرداختند. با برگزاری نماز عید فطر در سایر مناطق تهران، راهپیمایی عظیمی انجام گرفت. مسجدی که علامه نوری امام جماعتش بود در رمضان ۵۷ بسیار فعال بود و جوانهای حوزوی و دانشگاهی و مردم در آنجا بطور منسجم حضور داشتند. مرحوم علامه نوری پیش از پیروزی انقلاب در میدان ژاله کتابخانه و حسینیهای داشته و در آنجا برای مردم سخنرانی میکرده و به واسطه همین سخنرانیها بین مردم علاقهمندان زیادی داشته و خیلیها پای منبر او مینشستهاند.
قبل از واقعه هفده شهریور آنطور که خود علامه در گفتوگویی عنوان کرده، نیروهای نظامی و ساواکیها در محل سخنرانیهای او، با مردم برخورد میکردند و در یکی از این درگیریها چند نفری هم به شهادت میرسند. روز بعدش شریف امامی، نخستوزیر وقت، با علامه نوری تماس میگیرد و توضیحاتی میدهد که علامه نمیپذیرد و به سخنرانیهای خود علیه رژیم ادامه میدهد. در تاریخ شفاهی گفته شده در سخنرانیای که وی شب عید فطر (چند روز مانده به هفده شهریور) انجام میدهد میگوید: «من نام این میدان (ژاله) را میدان شهدا میگذارم چه دستگاه حاکمه و شهرداری بپذیرد چه نپذیرد. همین که مردم قبول کنند کافی است.» همان شب مردم حدود ۱۰۰ مقوا تهیه کرده و روی آنها مینویسند میدان شهدا و در میدان ژاله نصب میکنند. بعد از واقعه ۱۷ شهریور هم برای همیشه میدان ژاله به میدان شهدا تغییر نام میدهد. البته این موضوع در کتابهای مرکز اسناد انقلاب اسلامی هم پیرامون واقعه هفده شهریور ذکر شده، اما بیشتر تاریخ شفاهی است.
پس از گذشت 45 سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز بر سر آمار کشتهشدگان و زخمیها چالش وجود دارد. چرا هنوز بر سر این مساله اطلاع دقیقی در دسترس نیست؟
در اینباره واقعاً هیچ سند و اطلاعات دقیقی وجود ندارد چرا که هرکدام از ناقلان این آمار از دید خود آن را بیان کردند که انگیزههای متفاوتی در پی آن بوده است. اما آنچه بر اساس اسناد تاریخی میتوان به آن استناد کرد آن است که این تنوع آمار از کجا شکل گرفت که هنوز که هنوز است آمار دقیقی را نمیتوان استناد کرد. اولین آمار را فرماندار نظامی در اطلاعیه شماره 4 خود اعلام کرد و گفت: «در واقعه هفده شهریور 58 نفر كشته و 205 نفر مجروح شدهاند.» دو روز بعد دادگستری اعلام كرد تعداد كشتهشدگان به 95 نفر رسید. چند مدت بعد پارسونز سفیر انگلیس تعداد شهدا را «صدها نفر» ذكر كرد. بر اساس اسناد موجود، سولیوان سفیر آمریكا، گزارش میكند كه در میدان ژاله «بیش از 200 نفر از تظاهركنندگان كشته شده بودند.» جان استمپل یكی از اعضای سفارت آمریكا در ایران از قول منابع پزشكی تعداد شهدا را «بین 200 تا 400 نفر» برآورد كرده است. شاپور بختیار ادّعا میكند كه «میتوانم به یقین بگویم تعداد كشتهشدگان حداكثر از 700 یا 800 نفر متجاوز نبوده است.» مردم هم مدعی بودند چند هزار نفر كشته شدهاند.
البته باید توجه داشت با وجود اینکه برخی سربازان از فرماندهان خود سرپیچی کردند، مکاتبات بین سفارت آمریکا در تهران و وزارت امور خارجه این کشور حکایت از آن دارد که در روز هفده شهریور «سربازان مجهز به کلیه وسایل جنگی بودند و به جای سلاحهای کنترلکننده جمعیت از سلاحهای جنگی استفاده میکردند.» که همین عامل موجب کشتار زیاد در این روز شده است. البته اسناد دیگری درباره تعداد شهدای هفده شهریور وجود دارد که میگوید: «در ساعت ۱۹ و ۲۵ دقیقه جری والاس، نماینده امنیتی بل بینالمللی گفت که اطلاعات زیر را از یک نماینده امنیتی ایرانی بل بینالمللی دریافت داشته است. این شخص از دفتر رئیس پلیس تهران به والاس تلفن زده بود. برادر نماینده امنیتی (ایرانی) یک سپهبد ارتش است که معاون ژنرال اویسی فرماندار نظامی تهران میباشد. نماینده امنیتی گفت که تظاهرات و برخوردهای عظیمی در منطقه میدان ژاله وجود داشته و بیش از ۴۰۰۰ یا احتمالاً نزدیک به ۴۵۰۰ نفر کشته شدهاند. علاوه بر این چند صد نفر در دیگر مناطق پایین شهر کشته شدهاند.» با این حال حتی اگر ادّعای مردم را مبنی بر شهادت هزاران تن نپذیریم كشتن دهها یا صدها نفر انسان، آمار وحشتناكی است که نشان از ددمنشی رژیم پهلوی داشت.
این واقعه چه تاثیراتی بر روند انقلاب و فعالیتهای انقلابیون داشت؟ اهمیت این واقعه در تاریخ معاصر چیست؟
قیام خونین هفده شهریور سال 1357 و قتلعام مردم تهران در این روز از جمله روزهای مهم انقلاب اسلامی است که به باور بسیاری از کارشناسان و تاریخپژوهان، مقدمهای بر آغاز مرحله نهایی قیام ملت ایران و سقوط رژیم ستم شاهی بود. کشتار بیرحمانه مردم در آن روز تجلی واقعی رژیمی بود که سعی میکرد با فریبکاری از خود چهرهای صلحدوست، آزادیخواه و مخالف با فاسد نشان دهد. کارشناسان معتقدند این واقعه نظریه امام خمینی را در دروغگویی و فریبکاری رژیم به اثبات رساند و مردم را برای سرنگونی رژیم مصممتر کرد. خصوصاً اینکه به دنبال کشتار بهار و اوایل تابستان همان سال نوعی کم تحرکی را در بین نیروهای مبارز انقلابی ایجاد کرده بود. اما وقوع این واقعه مهم در تاریخ معاصر موجب برانگیختن احساسات و عواطف مردم ایران و افتادن تمامی پردهها از رخ خونآشام رژیم پهلوی بود. برای همین به نظر من این واقعه توانست سقوط رژیم پهلوی را جلو بیندازد و مردم را به پیروزی امیدوارتر کند.
نظر شما