«روزهای بیآینه» کتاب خاطرات منیژه لشگری همسر آزاده خلبان شهید حسین لشگریست که به تازگی به چاپ دوازدهم رسیده است.
خلبان شهید حسین لشگری لقبی دارد که مختص اوست، به او سیدالاسرا میگویند. او اولین کسی است که در دوران دفاع مقدس اسیر شده و آخرین کسی است که آزاد شده است. جنگنده او در روزهای پایانی شهریور ۱۳۵۹ در جریان شناسایی تحرکات مرزی ایران و عراق مورد اصابت قرار گرفت و لشگری ناچار با چتر نجات در خاک عراق فرود آمد. او حتی در سال ۱۳۶۹که اسرای ایرانی آزاد شدند و به کشور برگشتند نیز همچنان اسیر بود و تقریبا ۸ سال بعد از آزادی آخرین اسیر ایرانی و در سال ۱۳۷۷ به کشور بازگشت.
۱۸سال اسارت و ۱۵ سال مفقود الاثری فقط به این دلیل بود که صدام او را به عنوان سند و شناسنامه شروع جنگ نگهداشته بود. در همه این سالها یک مصاحبه میتوانست زندگی لشگری را عوض کند، او فقط کافی بود بگوید برای حمله به عراق از فرماندهانش دستور گرفته است تا ایران برای همیشه به عنوان شروع کننده جنگ محکوم شود و همه غرامتهای مادی و معنوی جنگ به گردن ایران بیفتد.صدام به امید این مصاحبه، لشگری را ۱۸ سال نگهداشت و تطمیع کرد و شکنجه کرد و روشهای مختلف را انتخاب کرد اما دریغ از یک نرمش از خلبان انقلابی ایران.
لشگری در طول دوره اسارتش، ۱۵ سال مفقود الاثر بود. دیدهبان ارتش او را دیده بود که با چتر نجات در خاک عراق فرود آمده اما این آخرین خبری بود که همه درباره شهید لشگری میدانستند. نیروی هوایی ارتش تاکید داشت که او زنده است اما از آن طرف بنیاد شهید به همسرش نامه میداد که منتظر نباش، برو و زندگی تازهای بساز!
منیژه لشگری قبل از اسارت همسرش کمتر از دو سال با او زندگی کرده بود و حاصل ازدواجشان پسری به نام علی اکبر بود. او ۱۸ سال منتظر ماند تا دوباره همسرش حسین را ببیند اما این خانواده بعد از ۱۸ سال با اوضاع سابقش کاملا متفاوت بود. حسین لشگری شکسته شده بود و انواع شکنجههای روحی و جسمی بعثیها را تحمل کرده بود، منیژه همسرش نیز ۱۸ سال از همه حرف شنید، صبوری کرد، شکسته شد اما در نهایت ایستاد و خانوادهاش را دوباره دورهم جمع کرد و صبرش تحسین همه را بر انگیخت حتی صلیب سرخ جهانی. علی اکبر نیز از آن نوزاد بی دست و پا تبدیل به دانشجوی دندانپزشکی شده بود که هیچ رابطهای با پدرش را به خاطر نمیآورد و به همینخاطر او را در ابتدای دوران آزادی، حسین صدا میکرد نه بابا. دیدار دوباره این خانواده ساده نبود، همه باید برای یک رابطه و زندگی تازه آماده میشدند، آنها باید یک شکاف ۱۸ ساله را جبران میکردند.
روزهای بیآینه روایتی زنانه و خانوادگی از این بحران بزرگ است. در این کتاب همه چیز از زبان همسر خلبان ایرانی روایت میشود. از دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و آشنایی او با حسین گرفته تا روز شهادت در سال ۱۳۸۸.
«روزهای بیآینه» اکنون پس از گذشت ۷ سال از اولین انتشارش، به تازگی به چاپ دوازدهم رسیده است. این کتاب در ۱۵۹صفحه به قلم گلستان جعفریان نوشته شده و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. کتاب در نوبت دوازدهم با شمارگان ۱۲۵۰نسخه چاپ شده و ۹۸ هزار تومان قیمت دارد.
نظر شما