اعظم بهادر، دبیر و پژوهشگر ادبیات فارسی یادداشتی را به مناسبت برگزاری همایش پروین اعتصامی نوشته و در اختیار ایبنا قرارداده است.
در دیوان اشعار پروین آرایههای متنوعی همچون تشبیه، انواع استعاره و کنایه به چشم میخورد و بارزترین آرایه، صنعت تشخیص است که در مناظرههای پروین بهوضوح دیده میشود.
صنعت تشخیص که از وجوه بسیار جالب و دلپذیر هنر خیالپردازی است و نمونههای فراوان آن را در شعر این شاعر گرانقدر میبینیم، همواره مطمع نظر شاعر بوده است؛ از جمله «خنده صبح» در این بیت:
آن روز تو داشتی سه فرزند
از خنده صبحگاه خوشتر
این آرایه زیبای جانبخش ادبی از بارزترین آرایههاست که در اشعار پروین به چشم میخورد. او از این طریق به صورت بسیار ملموس و زیبا به اشیای پیرامون خود روح میبخشد به گونهای که خواننده احساس میکند همدرد و همفکر آن اشیاء است. در این قبیل اشعار پروین از کوچکترین موجودات گرفته تا عظیمترین آنها لب به سخن اسرارآمیز میگشاید و از زیباییها و اسرار آنها سخن میگوید. در این سخنان خار با همه خواریش به گفتوگو با گل میپردازد و کوه عظمتش را به رخ کاه میکشد که: «روی تو زرد است و روزگار سیاه» و کاه خوش است که هیچ است و همچون کوه خودخواه نیست، چون که از فضل و هنر مردم خودخواه – اگر داشته باشند- حاصلی به دست نمیآید و «چون تند باد حوادث وزد چه کوه و چه کاه».
این قبیل شخصیتآفرینیها که در شعر پروین زیاد است، تنها از این جهت نیست که او صرفاً به هنرنمایی بپردازد، بیشتر از این روست که او خوب دریافته بود که همه این ترفندها اگر در خدمت پیام و تعهد و یادآوری کمال و تعالی آدمی نباشد، آن چنان ارزشی نخواهد داشت، از این رو اگر کعبه در روز عید قربان چون انسانی هوشمند با خود سخن میگوید «که من مرآت نور ذوالجلالم»، یا زاغ در باغ، به طاووس طعنه میزند و از خودخواهی و زشتی او سخن میگوید، در اصل برای این است که خوبیها و بدیها را در زبانی هنری، جذاب و شگفتانگیز فراروی مخاطبان خود قرار دهد:
زاغی به طرف باغ به طاووس طعنه میزد
کاین مرغ زشتروی چه خودخواه و خودنماست
پایش کج است و زشت از آن کج رود به راه
دمش چو دم روبه و رنگش چو کهرباست
همچنین در ابیات ذیل شاعر با هنرمندی تمام ضمن تصویرسازی فوقالعاده با لطافت خاصی تشخیصهای دلانگیز را در برابر دیدگان خواننده میگذارد، تا طراوت و تازگی و پاکی را مجسم کند:
بارید ابر بر گل پژمردهای و گفت
کز قطره بهر گوش تو آویزه ساختم
از بهرشستن رخ پاکیزهات ز گرد
بگرفتم آب پاک ز دریا و تاختم
در این ابیات ابر چون انسانی هوشمند، گل را به مثابه همنوعی زیبا، مورد خطاب قرار میدهد تا با مروارید قطرات باران خود، برزیبایی و طراوت گوش و رخ او بیفزاید.
مناظرههای معروف شعر پروین را که در آنها گفتوگوی پدیدههای بیجان امثال عدس و ماش، نخ و سوزن، ابر و گل مطرح است، باید از مقوله تشخیص برشمرد.
نکته مهم در این قبیل موارد این است که سادگی فوقالعاده شعر پروین و شفافیت زیاد آن در بیشتر موارد، خیالپردازیها را تحت شعاع قرار میدهد و البته این ویژگی خاص شعر پروین است که در سراسر دیوان اشعار او به چشم میخورد.
نظر شما