«خفاش دیوانه» را جین ویلیس نوشته، تونی راس تصویرگری کرده، معصومه انصاریان برای کودکان ایرانی ترجمه کرده و انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسانده است. داستان با روزی روزگاری شروع میشود و نویسنده، قصهای برایمان تعریف میکند که پر از کنش و واکنش است؛ چرا که حیوانات جنگل از کارهای خفاش و حرفهایش حیرت کردهاند و مدام به او «دیوانه» میگویند و میخواهند کاری برایش کنند؛ مثلا او را به دکتر ببرند. اما چرا به او دیوانه میگویند؟
از زمانی که خفاش برای اولینبار وارد جنگل شد، ماجراهای حیوانات جنگل هم شروع شد. جغد دانا از حیوانات جوان جنگل خواست که برای خوشامدگویی به خفاش، هدیهای برایش تهیه کنند. آنها از خفاش پرسیدند و او هم گفت که «من دوست دارم یک چتر داشته باشم تا وقتی باران میآید، پاهایم خیس نشوند.».
شاید شما هم تعجب کردهاید! چتر برای سر است نه پا. وقتی باران میبارد ابتدا سر خیس میشود نه پا. پس خفاش چه میگوید؟ اشتباه فکر میکند، اشتباه میگوید. هر یک از حیوانات جوان جنگل همینطور فکر میکردند و با همدیگر در اینباره حرف میزدند که خفاش پیر و دیوانه است و اشتباه میکند؛ اما با این وجود چتری را که میخواست به او هدیه دادند.
این هدیه باعث شد که حرفهای بیشتری هم از خفاش بشنوند؛ مثلا در آسمان زیر پایش ابر سیاهی میبیند که میخواهد ببارد. مگر آسمان زیر پایمان است؟ یا اگر باران شدید شود و آب رودخانه بالا بیاید اول گوشهایش خیس میشود. بچه فیل، بچه شیر، بچه زرافه و کرگدن جوان همه متعجب بودند و دلشان برای این خفاش دیوانه میسوخت که اشتباه فکر میکرد و طبیعت اطرافش را درست نمیشناسد. آنها ماجرا را برای جغد دانا تعریف کردند. جغد هوهوکنان گفت: «چرا شما فکر میکنید خفاش دیوانه شده است؟»
کرگدن جوان گفت: «خفاش چیزها را آنطور که ما میبینیم، نمیبیند.»
جغد دانا پیشنهادی داد و خواست آنها و خفاش را آزمایش کند. فکر میکنید نتیجه آزمایش چه شد؟ ۱۰ صفحه پایانی کتاب به شما میگوید. این اثر جالب توجه ۲۸صفحهای، قطعا ارزش یک بار خواندن را دارد.
نویسنده، داستان سرراستی را برای ایدهاش در نظر گرفته و نوشته است. او این موضوع مهم و مفهوم پیچیده را خیلی ساده و با کلمات آشنا به کودک ارائه داده است. همچنین در فرم کتاب خلاقیتهایی به کار برده است؛ بویژه زمانی که بر اساس پیشنهاد جغد دانا، همه حیوانات باید وارونه شوند و مثل او اطرافشان را ببینند. این وارونهشدن در نوشتههای کتاب هم لحاظ شده است و مخاطب کتاب را درگیر خود میکند یا بهتر بخواهیم بگوییم، درگیر آزمایش جغد میکند و به این صورت کتاب از حالت منفعل خارج و به کتابی تعاملی تبدیل میشود.
تعامل درباره چه موضوعی؟ درونمایه این کتاب کودک و درسی که خفاش به ما میدهد چیست؟ مسئله تفاوت در طبیعت هر موجود زنده و سبک زندگی و قوانینی که باید برای بقای خود از آن پیروی کند، مهم و ارزشمند است و برای آگاهی از آن باید تلاش کرد. آگاهی از شناخت میآید و برای اینکه بدانیم تفاوتمان با بقیه در چیست و این تفاوتها را آزاردهنده و مخرب تصور نکنیم، باید درباره آن سوژه یا فرد بیشتر بدانیم و بهتر بشناسیمش.
اگر کودکمان فکر میکند او زیباتر از دوستش است باید برایش مسئله تفاوت اجزای صورت و متفاوتبودن چهره هر دختر و پسری را توضیح داد تا بداند تفاوت در رنگ پوست یا رنگ چشم، به نوبه خود معیار زیبایی نیست و زیبایی یک مشخصه ندارد یا اگر خود شما به عنوان والدین فکر میکنید کودک باهوش، بهترین کودک است و برای فرزندتان باید همه امکانات رفاهی تحصیلی را فراهم کنید تا او فقط درس بخواند و نابغه شود و بچهای که درسخوان نیست دارد اشتباه میکند و پدرومادرش و خودش مقصر هستند، باید همین لحظه بایستید، توقف کنید و کمی فکر!
این تفاوت در دیدگاهها، داشتههای مادی و معنوی و عملکردمان در زندگی صرفا به معنای این نیست که ما درست میگوییم و دیگری اشتباه فکر میکند. این مسئله در تربیت و پرورش جسمی، روانی، ذهنی و عاطفی کودکان بسیار اثرگذار است و وظیفه والدین را سنگینتر میکند. آنها باید درصورت بروز چنین تفکرات یکجانبهگرایانهای، فوری دست به کار شوند و از مربیان، مشاوران و فعالان حوزه کودک کمک بگیرند. البته ما پیشنهاد میکنیم در کنار اینها، از کتابهای کودک هم کمک بگیرید: مثل کتاب «خفاش دیوانه».
امروز ۲۷ آگوست است و روز جهانی خفاشها؛ نه، اشتباه شد، شب جهانی خفاشها؛ چرا که زندگی اصلی خفاشها بیشتر در شب انجام میشود تا روز. پس به مناسب شب جهانی خفاشها، کتاب «خفاش دیوانه» را بخوانید. اگر کودکتان از شنیدن قصه حیوانات در شب نمیترسد، خوب است که این داستان را امشب بخوانید.
نظر شما