اصفهان- رئیس مؤسسه آموزشهای تخصصی حوزه علمیه اصفهان گفت: علامه مجلسی نهتنها از نظر علمی، بلکه از نظر اجتماعی و برخورد عملی نیز به اصولیون نزدیکتر و با اخباریون فاصله داشت.
آنچه در نگاه اول از شخصیت علمی علامه مجلسی به ذهن متبادر میشود، شخصیت اخباریگری معتدل اوست. اما آنچه واکاوی آن ضروری به نظر میرسد، این است که آیا قرار گرفتن هویت علمی علامه مجلسی ذیل عنوان اخباری معتدل، نشاندهنده تمام وجوه شخصیت علمی اوست؟ علامه مجلسی قائل به چه نسبتی بین اخباریگری و فلسفه و اصول بودهاست؟ ایشان در پذیرش یا رد تفکرات فلسفی و یا تفکرات اخباریگری دارای شخصیتی پیرو یا محققی پیشرو و آزاداندیش بوده است؟
بهمنظور یافتن پاسخ این پرسشها و در روز بزرگداشت علامه مجلسی(ره)، ایبنا مصاحبهای را با حجتالاسلام مجید هادیزاده، رئیس مؤسسه آموزشهای تخصصی حوزه علمیه اصفهان، ترتیب داده است.
-کشمکش و نزاع بین اصولیون و اخباریون در زمانه علامه مجلسی در چه شرایط و پارادایمی واقع بوده و میزان آن در چه حدی بوده است؟
در آغاز قرن یازدهم و در زمانه علامه مجلسی، نزاع بین اصولیون و اخباریون بسیار شدت گرفت. این اختلاف بهحدی بود که گاهی یکی از دانشمند وابسته به یکی از این تفکر از سوی گروه مقابل برای مدت زمان طولانی از صحنههای علمی محو میشد و گاه از سمت گروه موافق به جایگاه بسیار رفیعی برای مدت طولانی دست مییافت و صدارت علمی خاصی پیدا میکرد.
این دو گروه فکری بر سر مؤلفههای زیادی اختلافنظر داشتهاند. شیخ جعفر کبیر در کتاب «الحق المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئه الاخباریین» به ۳۰۰ مؤلف بهعنوان مؤلفههای تفاوت میان اخباریون و اصولیون اشاره کرده است. اما برخی از دانشمندان دیگر این تعداد تفاوت را بسیار زیاد دانسته و آن را در ۵۴ مؤلفه خلاصه کردهاند.
-ضرورت تعیین و تشخیص تعلق فکری علامه مجلسی به یکی از گروههای اخباری و اصولی چیست و چه نتایجی را در پی دارد؟
علامه مجلسی(ره) بهعنوان یک شخصیت عظیم علمی که هیچگاه مشی تابع و دنبالهروی بودن نداشته و همواره بر مبنای تعقل و تأمل شخصی خود عمل میکرده، از جایگاه و ساحت خاصی برخوردار است. دراینصورت انتخاب علامه مجلسی در قبول یا رد یکی از دو گروه اخباریون یا اصولیون برای این گروههای فکری، ذیقیمت و مغتنم بوده و امتیازی برای اثبات مبانی آنها محسوب میشود.
بر این اساس با اظهارنظرهای کلی صورت گرفته و بدون بررسی و بیان دقیق مفاهیم، عناوینی به علامه مجلسی نسبت داده شده است. مثلاً در جلد اول کتاب زندگینامه علامه مجلسی، نوشته مرحوم مصلحالدین مهدوی که به تصحیح محمدعلی روضاتی نیز رسیده، در صفحه ۲۳۶ چنین درج شدهاست که علامه مجلسی اخباری یا مجتهد خالص نیست. همچنین در جلد دوم «دایرةالمعارف تشیع»، در صفحه ۱۱ ایشان بهعنوان اخباری معتدل معرفی میشود. اما این موضوعات که دقیقاً منظور از عنوان اخباری معتدل چیست و به چه کسی اخباری معتدل میگویند، هیچگاه بهصورت مبسوط و دقیق بررسی نشده است.
-شیوه پیشنهادی شما برای تشخیص صحیح سمتوسوی تفکرات علامه مجلسی چیست؟
در میان نزاعهای موجود بین اخباریون و اصولیون، پنج مؤلفه بهعنوان اصلیترین اختلافات مبنایی میان این دو تفکر محسوب میشود. لذا اگر آرای علامه مجلسی در خصوص این پنج مؤلفه بهصورت دقیق استقصا شود، میتوان نتیجه گرفت که علامه با روحیه آزاداندیشی خود، کدام یک از طرفین نزاع را انتخاب کرده و مبانی آنها را پذیرفته است.
اولین مورد اختلافی این دو تفکر میزان حجیت عقل در مسائل دینی است. گروهی بر این قائلاند که عقل در ادراک ما از عالم خارج، واقع نمایی دارد و گروهی، عقل را صرفاً وسیلهای میدانند که میتواند ما را صرفا به عالم خارج مرتبط کند و واقعنمایی ندارد.
علامه مجلسی در جلد دوم کتاب «بحارالانوار» در صفحه ۳۱۴ چنین مینویسد: ائمه علیهمالسلام باب عقل را بعد از معرفت امام مسدود کردهاند. عقل ما در معارف دینی فقط در شناخت امام بکار میآید؛ اگر عقل، امام را شناخت، باب بر آن مسدود است. از اینجا به بعد، فقط باید از امام تبعیت و عزمش را جزم کند تا در همه امور از ایشان تبعیت شود.
همچنین ایشان از تکیه و اعتماد کردن بر عقول ناقص در هر بابی نهی کرده و این مطلب را برای اصول عقاید نیز قائل است. بهطوریکه ادله عقلی فقط در جایی حجیت دارد که متخذ از نصوص مقدس باشد. این موضوع در صفحه ۹۳ جلد اول کتاب «بحارالانوار» و صفحه ۲۶۸ جلد دوم کتاب «مرآت العقول» نیز بیانشده و در ابتدای رساله اعتقادات نسبتبه عقل چنین موضعی مطرح شده که عقلی حجیت دارد که صریحاً متخذ از کتاب و سنت باشد.
دومین مطلب مورد اختلاف بین اصولیون و اخباریون، موضوع حجیت ظواهر القرآن بدون مراجعه به حوزه احادیث است. اخباریهای معتدلتر معتقدند اگر منظور آیهای را ندانسته و مفسر روایی نیز برای آن وجود نداشته باشد، باید بر شرح آن آیه توقف کرد.
اما دستهای دیگر که اخباریون افراطیتر هستند، چنین معتقدند که اگر روایتی در تفسیر آیه وارد نشده، نهتنها نباید توقف کرد، بلکه باید آن را بهگونهای از حوزه معارف حذف کرد و این آیه هیچگونه حجتی برای ما پیدا نمیکند. مبانی این عقیده را ملا امین در صفحه ۴۷ کتاب «الفوائد المدینه» و مرحوم شیخ یوسف در صفحه ۳۷ «الحدائق الناضره» کاملا توضیح دادهاند.
اما علامه مجلسی در این مبحث با اخباریها مخالف است و منطق اصولیها را میپذیرد. علامه مجلسی خود در شرح آیات، شیوهای کاملاً متفاوت با اخباریون در پیش گرفته و در جلد اول «ملاذ الاخیار» از صفحه ۱۹ تا ۲۴ روش خود را کاملاً تشریح کردهاست.
ایشان در ابتدای هر باب کتاب «بحار الانوار» که مشتمل بر آیات قرآن بوده، ابتدا آیات قرآن را ذکر کرده و بعد برداشتی را که خود از این آیه داشته بیان کرده است و سپس وارد حوزه روایات میشود. این شیوه کاملاً از سمت اخباریون محکوم است. چراکه اخباریون بهویژه قشر تندرو آنها، حتی کتبی همچون تفسیر صافی ملا محسن فیض کاشانی را از کتب ضلال میدانند.
آنها معتقدند که اگرچه این کتاب، تفسیری روایی است، فیض نباید مطالبی را از جانب خود بیان میکرده است. زیرا این مطالب، فرمایشهای خود مرحوم فیض بوده و روایت مستقیم نداشته است.
سومین مورد اختلافی در بین اخباریون و اعتدالیون مبحث شبهات تحریمیه است. همه اخباریها بین حرام و غیر واجب، احتیاطی و همه اصولیها، برائتی هستند. علامه مجلسی در مواضع اینچنین، صریحاً موضع برائتی دارد و با مبانی اخباریون مخالف است.
نمونهای که علامه مجلسی صراحتاً موضع خود را در این مبحث بیان کرده، میتوان به پدیده ورود توتون به ایران و صدور حکم مجوز استعمال آن اشاره کرد. در سال ۹۹۹ ش، توتون وارد شام شده و بعد به جنوب خلیجفارس رسید و سپس در سال ۱۰۳۰ ش، وارد ایران شد. در این زمان اخباریون معتقد بودند که یک طرف این پدیده، حرمت و طرف دیگر آن، قباحت است. بنابراین جزو شبهات تحریمی به حساب میآید و باید قائل به حرمت آن بود. ولی اصولیون معتقد بودند که این موضوع، شبهه تحریمیه است و ما قائل به برائت بوده و در نتیجه میتوان توتون را استعمال کرد.
علامه مجلسی در اعلام موضع صریح خود در این واقعه تا آنجا پیش رفت که امر کرد بر بالای منبر قلیانی بیاورند و ایشان از آن استفاده نمود و با این حرکت با قاطعیت تمام در مقابل اخباریون ایستادگی کرد. علامه مجلسی نهتنها از نظر علمی، بلکه از نظر اجتماعی و برخورد عملی نیز به اصولیون نزدیکتر و با اخباریون فاصله داشت.
چهارمین زمینه اختلاف بین اصولیون و اخباریون این است که اخباریون معتقدند در صورت عدم علم به وجوب یا حرمت مسئلهای، صدور فتوای برای آن، فتوی به «غیر ما انزلالله» است. چراکه علم لازم بوده و گمان کافی نیست.
بهطورکلی اخباریها با قضیه ظن خاصه و عامه موافق نیستند. مثلاً ملا امین در کتاب «الفوائد المدانیه» در صفحه ۴۷، شیخ حر عاملی در کتاب «الفوائد الطوسیه» در صفحه ۳۲۴ و شیخ یوسف در کتاب «الدرر النجفیه» جلد سوم صفحه ۲۹۴ بهطور مبسوط به این موضوع اشاره کردهاند که اگر علم به موضوعی نباشد، نمیتوان به ظنون متمسک شد و لذا باید توقف کرد. علامه مجلسی دراینباره با اخباریون مخالف و بهطور کامل با نظر اصولیون موافق است. زیرا در اصول و فروع، ظن شرعی را حجت میداند و به ظنون شرعی عمل میکند.
البته علامه مجلسی در این موضوع که کدام دسته از ظنون شرعی و کدام غیرشرعی است، صاحب مبانی خاص خود بوده و پیرو دیگران نیست. وی ظنون را خود مشخص کرده و تابع اصولیها نبوده است. اما در کلیات موضوع، کاملاً تابع آنهاست. ایشان در «مرآت العقول: جلد اول صفحه ۱۰۰ و پساز آن در صفحه ۲۰۰ از موضع خود مبنیبر همراهی و تأیید نظر اصولیان در اینموضوع صحبت کردهاست.
آخرین موضع اختلافی اصولیون و اخباریون این است که اخباریون معتقدند تقسیم روایات به چهار نوع صحیح، حسن، موثق و ضعیف، امری مستحثن بوده و ساختهوپرداخته علامه حلی است. هرچند در واقع این تقسیمبندی ارتباطی با ایشان نداشته و مربوط به راویان طبقه قبلاز علامه حلی بوده، این تقسیمبندی به ایشان منتسب شده است. بر همین اساس اخباریون توهینهای زیادی را روانه علامه حلی کرده و این عمل ایشان را بدعت دانسته که یکسره، فی النار است.
اما علامه مجلسی در این موضوع با اخباریون صددرصد مخالفت کرده است و دراینباره در جلد اول صفحه ۲۱ «ملاذ الأخیار»، مبانی این تقسیمبندی را تشریح کرده و علاوهبر آن، یک کتاب رجالی بر این اساس و معیار تألیف کرده است. همچنین ایشان کاری که خود علامه حلی به انجام عملی آن موفق نشد و نتوانست روایات را بر این اساس طبقهبندی کند به انجام رسانید و در کتب «ملاذ الأخیار» و «مرآت العقول»، روایات را با این معیار بررسی و تقسیمبندی کرد و برای حدود ۱۰ درصد روایات، حکم تصحیح قطعی صادر کرد و در این موضوع از تفکرات اخباریگری فاصله بسیار داشت.
همانطورکه ملاحظه شد، علامه مجلسی منحصراً در یک موضوع با تفکرات اخباری همراه بوده و در چهار موضوع دیگر با مبانی اصولیون سازگار است. حتی در برخی مواضع از تفکرات اصولیان هم پیشی گرفته و جایی پا نهاد که خود اصولیها نیز هنوز وارد نشدهاند.
پس تلقی اخباری معتدل از شخصیت علمی علامه مجلسی درست نبوده و حتی ایشان را نمیتوان مذبذب بین اصولیون و اخباریون دانست. چرا که ایشان، خود صاحب مبانی اندیشهای عمیقی بوده که بهعلت عدم تألیف کتاب فقهی توسط علامه مجلسی، این مبانی استقصا نشده و در معرض قضاوت جامعه علمی قرار نگرفته است.
در نهایت میتوان گفت که در قیاس بین اخباریت و اصولیت، علامه مجلسی قطعاً یک اصولی است؛ اگر اصولی تندرو نباشد.
نظر شما