کتاب از فرانکفورت تا رقه؛ گفتوگو با اعضای داعش گردآوریشده توسط هادی معصومی زارع و ویراستهٔ محمدمهدی عقابی است و انتشارات خط مقدم آن را منتشر کرده است.
نویسنده برای نگارش این اثر، کاری جسورانه و صد البته شجاعانه انجام داده است. او با هماهنگی مدیران و نگهبانان عراقی وارد زندان میشود و گاه سر یک سفره با این جهادگران سلفی مینشیند تا اعتمادشان را جلب کند. با آنها گفتوگو کرده و تا بفهمد زندگی فردی و تشکیلاتی یک عضو داعش چه رنگوبویی دارد. آیا از ابتدا اندیشه و گرایش تندوریاش در مذهب همین گونه بوده و همین طور میاندیشیده یا به مرور و در اثر همنشینی با شیوخ شرعی جهادگران سلفی تغییر پیدا کرده است؟ آیا صرفا بهخاطر پول بوده یا شور و حماسه و شاید هم هیجان.
او در طی مصاحبهها سعی کرده از لابهلای گفتههای آنها به جواب تمام سوالهایش برسد. البته مشکلات زیادی هم داشته است. هم در جلب اعتماد آنها هم وجود تحریف یا سانسور حقیقت توسط مصاحبه شونده وهم فراموشی و فاصله زمانی که خود معضل بزرگی برای مصاحبه کننده است. بهناچار نویسنده سعی میکند همدلی خود را به آنها نشان دهد و خیالشان را راحت کند که گفتههایشان به دست هیچ قاضی و مقام قانونی و امنیتی نمیرسد که علیه آنها استفاده شود. لذا رضایت آنها را جلب کرده است و گاه تا دم مرگ رفته و حتی با آنها سر بر یک بالین گذاشته تا بتواند با یک مطالعه و تحقیق میدانی از تمام ناشناختهها را برای مخاطب داخلی و خارجی روشن سازد. در نهایت نتیجه مصاحبهها و تدوین و تحقیقهایش کتاب «از فرانکفورت تا رقه» میشود.
در این اثر پرداخت به زندگی و اندیشه شخصیتها یا همان جهادگران سلفی براساس مصاحبهها و گفتههای خود آنها به خوبی پرداخت شده است. حتی نحوه گرایش آنها و ادامه به فعالیت یا بریدن و تسلیم شدنشان. مثلا سجاد از کردستان عراق با کنیه ابوزبیر که چهار کلاس ابتدایی سواد دارد و از سن پانزده سالگی داعیه خون برادرش را داشته، با عنوان نیروی انغماسی وارد داعش میشود. با توضیح او نیروی انغماسی یعنی نیرویی که به عقبه نیروی مقابل یا به اصطلاح دشمن، نفوذ میکند و با ضربه زدن به آنها دوباره به عقب برمیگردد. اگر نتواند یا مانعش شوند، جلیقه انفجاری که به تن دارد را منفجر میکند. اما درست یک سال بعد او خودش را تسلیم عراقیها میکند. سجاد از دورههای اعتقادی و دینی و سه کتابی میگوید که هر ورودی جدید به داعش باید این سه کتاب را مطالعه میکرد: «الجهاد» و «الصلاه و الصیام» و «المسائل المفیده فی باب العقیده».
از نظر آنها اسلام، تسلیم پرودگار بودن از طریق ایمان به توحید و مطیع بودن از طریق اطاعت از او و بیزاری جستن از شرک است یا اینکه مراتب سه گانه دین: اسلام و ایمان و احسان است. جالب است یکی از مهمترین تعالیمشان به جنگجوها، شروط هشتگانه شهادت لاالهالاالله و محمدرسولالله بود اما فقط گفتن را کافی نمیدانستند بلکه دانستن همه شروط و ملتزم ماندن به آنها بود که در کتاب به صورت کامل اشاره شده است.
در این میان اشخاصی مثل انور عبدالله تکریتی بودند. او از عشایر بود که ناخواسته به داعش میپیوندد. روایت او از نحوه پیوستن و تاکتیکهایی که داعش برای بستن زبان مخالفان به کار میبرد، قابل تامل است.
ستارمحمدالعلوان ملقب به ابوعایشه کرکوکی هم از بی پولی و بلاتکلیفی با تشویق همسایه به داعش میپیوندد. فقط بهخاطر ششصد دلار در ماه که دوبرابر حقوق ماهیانه خودش بود و البته با تصور اینکه داعش یک تشکیلات اسلامی است. با این توهم که اسلام در کشور عراق پیاده شود و به دوران پیامبر خدا برگردند.
نویسنده به سراغ زندان زنان هم در بغداد میرود تا با زنان داعشی مصاحبه کند. حضور زنان خارجی و غیر عرب برای او باعث تعجب و سوالهای زیاد میشود. وجود ده زن داعشی در زندان زنان و با صحبتهای رئیس زندان درباره رویکردهای جهادگرانه آن ده زن داعشی و درگیریهایشان و حتی ترورهایی میان خود بخشی خواندنی کتاب است.
یکی از آن زنان امنادیا تبعه آلمان با اصالتی مراکشی پنجاهویک ساله است. او با قصهای از زندگی متلاشی شده و حال با دخترش زندانیست که پس از حادثه یازده سپتامبر و مجموعه حملات داعش در اروپا و توهین اروپاییها به او دخترش بهخاطر حجاب تصمیم میگیرد از آلمان به سوریه و سپس رقه برود، آن هم از طریق شبکههای قاچاق داعش. با ورود به مهمانسرای داعشیها و سختگیریهایی که بر ورود و خروج زنان بدون محرم انجام میشود، تازه متوجه میشوند داعشیها واقعا تفکرشان چگونه است و میفهمند که از چاله به چاه افتادهاند. پس از ان برای فرار از آن وضعیت، دخترش نادیا را به عقد یک داعشی تونسی به نام عبدالکریم درمیآورد و از مهمانسرا خارج میشوند. اما طولی نمیکشد که عبدالکریم در درگیری با کردهای عراق کشته میشود و داعشیها باز امنادیا و دخترش را به مهمانسرای جهنمی برمیگردانند.
امالمومنین زن دیگری است که داستان زندگی و چگونگی پیوستن شوهرش ابوعمر به جهادگرایان ضداشغالگری و بازداشت او توسط آمریکاییها در پایگاه عینالاسد، کشته شدن ابوعمر و بازداشت خودش میگوید.
در پایان باید بگویم این کتاب علاوه بر اطلاعات خوب و روشنگریهای قابل تامل، درباره گروهها و جهادگران سلفی و پیدایش آنها، خانوادههای آنها و گاه قربانی شدن آنها، پر از دستمایههای داستانی برای نویسندگان در حوزه ادبیات و پایداریست.
نظر شما