روایان کتاب «ضلع یکم» بر نقش مهم نیروهای ژاندارمری در فاصله بین پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی تاکید کردند.
امیر غلامرضا اخوین انصاری از روایان کتاب «ضلع یکم» در این جلسه اظهار کرد: وقتی در ۲۲بهمن ۱۳۵۷ انقلاب شد، سه گروه نیروی مسلح داشتیم که شامل ژاندارمری، شهربانی و ارتش بود. ارتش و شهربانی معمولا در شهرها مستقر بودند و با مردم بیشتر مواجه میشدند و در ۱۶یا ۱۸شهر که حکومت نظامی بود با مردم در تقابل یا مواجهه بودند و اکثرا بعد از انقلاب اسیر شدند و فرماندهان با حکم دادگاهها اعدام شدند و سرتیپها نیز به اندازه تعداد انگشتها نیز باقی نماندند. ارتش تا ۲۹فروردین که امام گفتند به پادگانها برگردند، منسجم نبود.
وی افزود: ژاندارمری به دلیل اینکه در بیرون شهرها فعالیت داشت با مردم مقابلهای نداشت و در انقلاب به جز یکی دو نفر در تهران و یکی دو نفر در جاهای دیگر از بین ۱۷۰هزار نفر ژاندارمری دست نخورده باقی مانده بود. از اردیبهشت ۱۳۵۸تا ۳۱شهریور ۱۳۵۹ که جنگ تحمیلی شروع شد، فعالیتهایی در پنج استان کشور انجام میشد و استانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام و خوزستان شرایط خاصی داشتند.
یکی از راویان کتاب «ضلع یکم» ادامه داد: آن زمان ضد انقلاب در این استانها ریشه دوانده بود و دموکراتها، چپیها چریکهای و فدایی خلق همگی در پشتیبانی صدام بودند و در مرز مرتب بمباران میشد و در این روند تعداد زیادی پاسگاه تخریب شد، خیلی اسیر و مجروح دادیم. آن زمان کسی جز ژاندارمری مشغول فعالیت نبود زیرا ارتش روحیه خود را از دست داده بود و انسجامی نداشت، سپاه هم هنوز شکل نگرفته بود و خودش را پیدا نکرده بود.
امیر اخوین انصاری خاطر نشان کرد: در این میان ژاندارمری مجبور بود دو فعالیت را انجام دهد، اول وظیفه انتظامی و امنیتی در مرز، مبارزه با قاچاق و دزدی در این منطقه و دوم ماموریت نظامی مشترکی با ارتش بود. ارتش قبل از انقلاب از فاصله ۲۰کیلومتری مرز گردانهای مستقر داشت و اگر اتفاقی در مرز میافتاد مسئولیت پرده پوشش داشت، که این مسئولیت نیز به ژاندارمری رسید و حتی گروههای ۱۰-۱۵ نفره از بسیج یا ارتش اعزام میشدند اما کاری انجام نمیدادند و تا زمان آغاز جنگ تحمیلی ژاندارمری ۷۲شهید، ۱۴ اسیر و دهها مجروح تقدیم انقلاب اسلامی کردیم.
وی در خصوص نقش ژاندارمری در جنگ تحمیلی گفت: در زمان آغاز جنگ ژاندارمری حدود ۴۰گردان معادل ۴۰هزار نفر در مرزها مستقر کرد، که کم کم ارتش سازمان و انسجام پیدا کرد و آنها نیز برای پشتیبانی گردانها از سربازان را برای دفاع از مرز میفرستادند و همچنان ژاندارمری با وجود ارتش کارهای بزرگی انجام میداد و بعضا کارهای استانی رخ میداد.
راوی کتاب «ضلع یکم» تاکید کرد: ژاندارمری مدتی به تنها کشور را نگه داشت. حتی وقتی عملیات انجام میشد، بعد از تخلیه به خصوص در جاهایی که نیروهای سپاه بودند که جایی را تخلیه میکردند و به عقب میآمدند، همچنان خط نگه دار ژاندارمری بود، که این کار جزء سختترین کارهاست و نفر در آن فرسوده میشود.
تعدادی از نیروهای ژاندارمری در اولین ساعات جنگ مجروح شدند
همچنین امیرحسین حقجو از راویان کتاب «ضلع یکم» در این جلسه اظهار کرد: کتابی برای گاردهای ساحلی ژاندارمری در دست کار است که به زودی به چاپ میرسد. من خودم فعالیتم را در همین گاردهای ساحلی آغاز کردم و انتشار یک کتاب در خصوص این بخش اتفاق بسیار خوبی است.
وی افزود: ستادهای ژاندارمری همیشه سبک بود، همیشه یک ستاد سبک و در عین حال چابک و چالاک که به فعالیت میپرداختند. امروز ستادها حجیم و فربه شده است اما آن زمان ستادهای ژاندارمری به سبک دیگری بود و در عملیاتها کارایی بسیار خوبی داشت.
یکی از راویان کتاب «ضلع یکم» ادامه داد: در فاصله ۲۳کیلومتری آبادان که هیچ روستایی وجود نداشت، پادگانی که هنوز آنجا هست وجود داشت که به نام گارد ساحلی ژاندارمری فعالیت میکرد که این گارد تا چابهار را مدیریت میکرد و حدود هزار و ۴۰۰کیلومتر ساحل را مدیریت میکرد. همچنین این پادگان چند ناوچه در دریای خزر داشتند که ساحل آن را نیز مدیریت میکردند که وظیفه مبارزه با قاچاق در ساحل دریا را به عهده داشت، چیزی که همین الآن یک مشکل در کشور است.
امیر حقجو اضافه کرد: این پادگان یک مرکز فرماندهی میانی در بوشهر ایجاد کرده بود زیرا فاصله بوشهر تا بندرعباس تقریبا مساوی فاصله آن با آبادان بود و این مرکز برای خودش ناوچه داشت. نگهداری ناوچه در آب با نگهداری، خودرو، تانک و نفربر متفاوت است، زیرا این ناوچه در دریا حرکت میکند و هر لحظه احتمال دارد دچار مشکل شود و نیاز به ناوبری و تعمیرات دارد و حتی تعمیرات را نیز مرکز بوشهر انجام میداد.
وی با بیان اینکه در زمان انقلاب ستاد عملیاتی در آبادان آغاز به کار کرد، خاطر نشان کرد: یک روز قبل از شروع جنگ سرهنگ بهرامپور به عنوان فرمانده گارد ساحلی ژاندارمری معرفی شد و در روز ۳۱شهریور سال ۱۳۵۹که صبحگاه داشتیم و در پادگانی که چسبیده به اروند رود بود،هنوز نیروها به محل کار نرفته بودند که یک دفعه آتشی محوطه اردوگاه را پوشاند. نیروهای عراقی از ساحل خودشان شروع به پرتاب آتش کردند، اما نیروهای ژاندارمری دوره رزم و جنگ ندیدهبودند و هر کسی به جایی پناه بردند و تعدادی در همان میدان صبحگاه مجروح شدند.
نظر شما