اواخر مرداد ۱۳۶۴، در شرایطی که کشور برای برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آماده میشد، هواپیماهای بعثی بخشی از تأسیسات نفتی جزیره خارک را بمباران کردند و هدفشان این بود که ضمن تأثیرگذاری منفی بر انتخابات، جریان صادرات نفت ایران را نیز قطع کنند. آنان دموکراسی و اقتصاد ما را هدف گرفته بودند.
آنان از عملیات هوایی بر فراز جزیره خارک و بمباران بخشی از تأسیسات نفتی ما صحبت میکردند. در کتابهای مانند «توسعه روابط با قدرتهای آسیایی» از تولیدات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، «جزیره خارک اسطوره مقاومت: خاطرات و روزشمار جنگ» کاری از عبدالله امانی و انتشارات شاخه زرین و
«جزیره خارک در دفاع مقدس» نوشته محمدرضا کرمالیگودرزی از نشر پلاک عشق اطلاعاتی درباره این بمباران و تبعات آن وجود دارد. گزارشی که در ادامه میخوانیم، چکیدهای از مطالب این کتابهاست.
ماجرا واقعاً چه بود؟
یک روز مانده به چهارمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در کشور ما، یعنی بیستوچهارم مرداد ۱۳۶۴، عراقیها در عملیاتی هوایی، جزیره خارک را بمباران کردند و به بخشی از تأسیسات نفتی و یکی از اسکههای آن خسارتهایی زدند. ما از این حمله آسیبهایی دیدیم و گویا بخشی از صادرات نفت تا چهلوهشت ساعت متوقف شد، اما ادعای بعثیها درباره شدت و گستردگی بمباران دروغی تبلیغاتی بود. در ساعتهای نخست پس از بمباران، تصویر درستی از خسارتهای وارد شده وجود نداشت و رسانههای داخلی و خارجی نیز کار پوشش خبری این حمله هوایی را با حدس و گمان پیش میبردند. البته این واقعیت که در این حمله حتی یک نفر هم به شهادت نرسید و فقط شش نفر مجروح شدند، نشان میداد که ادعای بعثیها در «با خاک یکسان کردن جزیره خارک» چقدر جعلی و تبلیغاتی است. خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل یکی از مقامات وزارت خارجه آمریکا، همان ابتدا درباره روایت بعثیها از این ماجرا تردید کرد و گفت با توجه به استحکامات دفاعی خارک، بعید به نظر میرسد که ضربه عراقیها به آن اندازه که ادعا میکنند سنگین باشد.
اما خسارتهای ناشی از این حمله هوایی، فقط بخشی از ماجرا بود. بخش دیگر، به کوشش دشمن برای ایجاد هراس در مردم در آستانه انتخابات ریاستجمهوری و عزم آنان برای اخلال در روند صادرات نفت ما برمیگشت. نکته اینجاست که بعثیها تا پیش از آن، از ترس واکنش متقابل ایران، از دست زدن به چنین حملاتی اجتناب میکردند و سیاستشان این بود که از گشودن جبههای تازه برای درگیری با ما پرهیز کنند. از اینرو، اجرای عملیات هوایی روی جزیره خارک و هدف گرفتن تأسیسات نفتی ما، نشان میداد که نسبت به قبل جسورتر شدهاند و پشتگرم به حمایتهای منطقهای و فرامنطقهای، نقشههای تازهای در سر دارند. همچنین نوع عملیات و تفاوتهایی که بمباران خارک با دیگر حملات هوایی دشمن داشت، این احتمال را در ذهن برخی محافل داخلی کشور ما ایجاد کرد که شاید بعثیها در اجرای این عملیات هوایی – بهویژه در تعیین زمان و مسیر پرواز هواپیماها و شناسایی منطقه عملیات – از کمک قدرتهای غربی و شرقی بهره بردهاند.
روایتهای دیگران از بمباران خارک
روزنامه انگلیسی تایمز، روز بعد از حمله نوشت: «بدون شک این حمله – که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ایران انجام گرفت – یکی از مهمترین تلاشهای رژیم عراق برای قطع جریان نفت ایران بوده است. هنوز برای تشخیص میزان تأثیر این حمله به ظرفیت صادرات ایران خیلی زود است و از سوی دیگر، روز جمعه منابع مورد اطمینان گزارش دادند که سکوی نفتی اِچ (H) جزیره خارک که برای شرکت ملی نفت ایران اهمیت فوقالعادهای دارد، هنوز مشغول فعالیت است.» رادیو بیبیسی نیز گفت: «مقامات عراقی مدعی شدهاند که حمله هواپیماهای این کشور به تأسیسات جزیره خارک، آن را به تلی از آتش و دود مبدل کرده است. وقوع این حمله مورد تأیید منابع دیپلماتیک غرب قرار گرفته است، ولی این منابع از وسعت خسارات وارده به تأسیسات خارک اظهار بیاطلاعی میکنند. منابع امور کشتیرانی در لندن میگویند حمله هوایی در دو مرحله و هر بار با شرکت چهار هواپیما صورت گرفت.»
خبرگزاری فرانسه، با تردید بیشتری درباره ادعای عراق، از ماجرا سخن گفت و این بحث را پیش کشید که اگر آنچه بعثیها میگویند درست باشد، ایران ضربه سنگینی میخورد و در فروش نفت و تأمین مخارج جنگ ناتوان میشود، اما مشاهدات منابع موثق نشان میدهد که جز چند مورد توقف جزئی، بارگیری در اسکله همچنان ادامه دارد و «نیروی هوایی عراق موفق به فلج کردن کامل ترمینال نشده است.» سردبیر مجله میدلایست نیز با لحنی متفاوت، نگاهی مشابه خبرگزاری فرانسه داشت. «ماهوارههای غربی که بر فراز خلیج فارس فعالیت میکنند، این ادعای عراق را که صدمه سنگینی به ترمینال نفتی خارک وارد کرده است، رد میکنند. البته بخشی از یک اسکله و نیز لوههای آن به شدت آسیب دیدهاند، اما بخش اصلی ترمینال – از جمله پمپهای اصلی – این منطقه هنوز فعال هستند.»
روایت ما از بمباران خارک
خبرگزاری جمهوری اسلامی نیز، پس از صحبت با مسئولان مربوطه، گزارشی نسبتاً دقیق و جامع از میزان خسارتها و پیامدهای بمباران خارک ارائه کرد. «آسیب اسکله آذرپاد (H) که مخصوص صدور نفت به نفتکشهای غولپیکر است، جزئی بوده و پس از یک وقفه بیست ساعته، کار صدور نفت از این اسکله جریان یافته است و اینک تلاش وسیعی بری آماده شدن چهار سکوی اسکله تی (T) که صدمات جدی دیدهاند در حال انجام است و انشالله تا اواخر یکشنبه یا حداکثر دوشنبه این چهار سکو آماده صدور نفت خواهند بود، اما تعمیر حداقل شش سکوی بارگیری در این اسکله در آینده نزدیک متصور نیست. خسارات وارده در حدود یکصد میلیون دلار برآورد شده است. این حمله که به گفته مقامات وزارت نفت، راحتترین و دقیقترین و شدیدترین حمله هوایی دشمن به خارک در طول جنگ بوده است، در زمان تغییر نوبت نگهبانی پدافند انجام گرفته و احتمالا دشمن با آگاهی، زمان حمله را انتخاب کرده است.»
در ادامه گزارش میخوانیم: «حمله به آتشسوزی نسبتاً وسیعی انجامیده که مهار آن تا بامداد جمعه و خاموش کردن آن تا ظهر جمعه ادامه داشته است. در جریان حمله، شش تن نیز مجروح شدهاند. پرواز هواپیماهای دشمن بهصورت بیسابقهای در ارتفاع کم انجام گرفته است و از هیچ یک از عوامل ضدهوایی واکنشی گزارش نشده است. گفته میشود چهار هواپیمای عملکننده را دو هواپیما اسکورت میکردهاند. هواپیماها با راکت و بمب به بمباران اسکله و حمله به نفتکش (نروژی) در حال بارگیری پرداختهاند. همچنین چند بمب چتری به بخشی از اسکله تی (T) در ناحیه سهراهی اصابت کرده و خسارات جدی وارد ساخته و دو بمب نیز در دریا افتاده است.»
در مجموع میتوان گفت حمله بعثیها به خارک، هزینههای سنگینی برای ما داشت و متحمل خسارتهای جدی شدیم. اما این هزینهها – برخلاف ادعای دشمن – نه خللی در عزم و اراده ما ایجاد کرد و نه آنقدر بزرگ بود که اقتصادمان را فلج کند. دشمن واقعاً امید داشت با این ضربه، کمر صادرات نفت ما را میشکند و دولت را از تأمین هزینههای جنگ عاجز میکند. این ناتوانی نیز سیاست جنگی ما را تغییر میدهد و مجبور میشویم آتشبس بدون پیششرط را – که بعثیها و متحدانشان دنبالش بودند - بپذیریم و از حقوق خودمان چشمپوشی کنیم. میدانیم که چنین نشد. نه ضربه آنقدر کاری و موثر بود و نه سیاست ما برای ادامه جنگ تغییر کرد.
نظر شما