چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۲
تسلط بر طبیعت کافی نیست/ انسان امروز نیازمند معناست

حجت‌پناه گفت: انسان برای زندگی نیاز به تسلط بر طبیعت دارد اما صرفا تسلط بر طبیعت کفایت نمی‌کند. مسائل دیگری نیز نیاز است. انسان نیاز دارد که در زندگی هدفی داشته باشد که اگر نداشته باشد دچار بی‌معنایی و افسردگی می‌شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، سومین جلسه تحلیل تئوریک عاشورا با عنوان «معنابخشی عاشورا در جهان امروز»، چهارشنبه 18مرداد 1402 به صورت مجازی برگزار شد. این جلسه به همت دانشگاه قم و جهاد دانشگاهی قم و با حضور حسین حجت‌پناه دبیر گروه جامعه شناسی کشورهای اسلامی برگزار شد.
 
حجت‌پناه به عنوان سخنران این نشست، بیان کرد: مباحث عاشورا و مسائلش که به اکنونیت ما مربوط می‌شود به مراتب گسترده‌تر از مباحثی است که ما طرح می‌کنیم. سعی بر این است که مباحث درست و متدلوژیکال باشد. امیدواریم در عین حال که روشمند است، خیلی تخصصی نباشد که بتواند برای مردم عامه قابل استفاده باشد. به نحوی که زبانی قابل فهم داشته باشد.
 
وی ادامه داد: درباره بحث بحران معنا در جهان امروز می‌توان مفاهیم پیوسته‌ای را یادآوری کرد. جهان امروز جهانی است که تحت سیطره مدرنیسم قرار دارد. تقریبا جایی در جهان نیست که اینچنین نباشد. تاریخ بشر یک تاریخ متکثر است و چگونگی مواجهه با امر مدرن یکی از مهم‌ترین مسائل بشر به شمار می‌رفته و می‌رود.
 
حجت‌پناه اضافه کرد: امروزه پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که سلسله کیانیان واقعا وجود داشته است؛ سلسله ماد و هخامنشیان و دوره‌ای که یونانیان بر ایران تسلط داشتند. تاریخ کم کم با امر مدرن مواجه می‌شود اما این مواجهه به صورت تدریجی است و نقطه اوج آن دوره قاجار است.
 
وی گفت: بخش عمده‌ای از تاریخ کشور ما مواجهه با اشکال و صورت‌های مختلف امر مدرن است. مشروطه نیز به همین شکل معنا می‌شود، سنتزی که بر اساس زمینه‌های فرهنگی و تاریخی و مواجهه آن با امر مدرن است. این نکته نیز روشن است که مهم‌ترین خواسته مشروطه‌خواهان مشارکت سیاسی نبوده، بلکه عدالت بوده است.
 
حجت‌پناه افزود: در این جهان اتفاقاتی رخ می‌دهد. یکی از مهم‌ترین نتیجه‌هایی که ناشی از امر مدرن است، مسئله اجتماعی است. مسئله اجتماعی چند ویژگی دارد. قبل از آن در جوامع بشری با کلیدواژه‌هایی مانند مشکل و مصیبت روبه‌رو بودیم و مسئله اجتماعی مطرح نبوده است.
 
وی بیان کرد: مسئله به این معناست که ما بتوانیم مشکل را صورت‌بندی کنیم. به این شکل که متغیرهای مستقل و وابسته، دلایل به وجود آمدنش و پیش‌بینی‌اش برای آینده را بررسی کنیم؛ این یعنی صورت‌بندی. بعد هم باید بتوانیم آن مسئله را با اتکای به عقل بشری حل کنیم. در گذشته، سیل و زلزله را خشم خداوند می‌دانستند اما در دنیای مدرن این اتفاقات به مسئله تبدیل می‌شود. مثلا اینکه ساختمان‌ها را با چه مصالحی بسازیم که برابر زلزله مقاوم باشند.
 
حجت‌پناه با اشاره به اینکه امر مدرن، کارآیی‌هایی دارد بیان کرد: امر مدرن علاوه بر کارآیی‌ها، گسترده و ماندگار است به همین معنی نیز می‌توان گفت کارآیی دارد و می‌تواند مسائلی را حل کند.
 
وی گفت: بحث بعدی، بحث توسعه است. توسعه به زبان ساده یعنی تبدیل وضع موجود به وضع مطلوب. در وضع موجود یک سری مسائل داریم که باید آن‌ها را کنار بگذاریم. اگر به شرایط مطلوب برسیم به توسعه می‌رسیم.
 
حجت‌پناه به این نکته اشاره کرد که توسعه، ویژگی‌هایی دارد. وی گفت: توسعه با پیشرفت و بهبود همراه است. اگر بهبود نباشد یعنی توسعه‌ای صورت نگرفته است. مثلا همینکه در دهه گذشته رشد اقتصادی نداشته‌ایم یعنی توسعه متوقف بوده است. توسعه، باید عینی و ملموس باشد. به دنبال این مباحث است که توسعه معنا می‌پذیرد. توسعه چندبعدی است، تک بعدی نیست. در تجاربی که در نظریه‌های توسعه وجود داشته، این نظریه وجود دارد.
 
وی بیان کرد: پس از ویرانی جنگ جهانی مفهوم توسعه به طور جهانگیر به وجود آمد و مرسوم شد. کشورها در دهه 50 تمرکزشان بر بحث اقتصادی بود. در دهه 60 نیز مباحث زیادی به وجود آمد از جمله حضور زنان در اجتماع، خدمات اجتماعی و غیره. در دهه هفتاد گفتند این امر نشدنی است و باید روی متغیرهای سیاسی متمرکز شویم. از همین رو نیز مباحث مربوط به دموکراسی به شدت رونق گرفت.
 
حجت‌پناه اضافه کرد: انقلاب ایران در سال 1979 در شرایطی رخ داد که جهان به دنبال دموکراسی بود و شاه و حکومت شاهی را استبداد می‌پنداشت. میشل فوکو که دو بار به ایران سفر کرده بود کتابی نوشت تحت عنوان «ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند». فوکو باور دارد گفتمان شاهی کنار رفته است.
 
وی عنوان کرد: در جهان کشورهایی را می‌بینیم که در تامین نیازهای اولیه زیستی برای شهروندانشان ناتوان هستند. اولین نیازهای زیستی مانند آب سالم و غذای سالم و  بهداشت؛ یا داشتن مسکن مناسب و اینکه فرد بتواند میل جنسی‌اش را در شرایط نرمال برآورده کند. در جوامع مسلمان راهش ازدواج است. به نوعی ازدواج را می‌توان جزو شاخص‌های توسعه در نظر گرفت. اگر سن ازدواج بالا برود و ازدواج سخت شود به تبع می‌توان گفت که بحث توسعه با مشکلات جدی همراه می‌شود.
 
حجت‌پناه گفت: کشورهایی هستند که در تامین نیاز غذایی روزانه افراد ناتوان هستند. به طور کلی هر فرد باید در طول یک روز 2500 کالری غذا دریافت کند که برخی از کشورها این موضوع تحقق نمی‌یابد. در عین حال کشورهای توسعه‌یافته‌ای نیز هستند که این نیازها را برطرف کرده‌اند. مثل اروپای غربی و آمریکای شمالی، نیوزیلند و ژاپن. این‌ها کشورهای پیش‌قراول امر توسعه هستند که توانسته‌اند از سطح نیاز اولیه عبور کنند.
 
وی به موضوع خودکشی در کشورهای توسعه یافته اشاره کرد و به داستان زندگی مرلین مونرو پرداخت که دلیل خودکشی‌اش علی‌الظاهر بی‌نیازی‌اش نسبت به همه چیز بود. حجت‌پناه از این گزاره‌ها به این نتیجه رسید که حتی در کشورهای توسعه یافته نیز نمی‌توان تمام جنبه‌های توسعه را محقق کرد و به نوعی آمار خودکشی بالا در این کشورها به این مسئله برمی‌گردد که آن‌ها نتوانسته‌اند در معناآفرینی توسعه پیدا کنند. حجت‌پناه در همین راستا بزرگترین چالش امروز جهان را بحران در تولید معنا می‌داند.
 
حجت‌پناه گفت: در کشورهای غربی یکی از ویژگی‌های مدرنیسم این است که به لحاظ تئوریک، خدا مرده است و دخالتی ندارد و از همین رو پیوند بین فیزیک و متافیزیک گسسته می‌َشود و انسان در غیاب خدا به عقل تکیه کرده است. به این می‌گوییم اومانیسم. با این حال باید توجه داشته باشیم که مخالفت با اومانیسم به معنای مخالفت با عقل نیست و اومانیسم را می‌توانیم به نوعی به معنای اصالت عقل در نظر بگیریم.
 
دبیر گروه جامعه شناسی کشورهای اسلامی به این موضوع اشاره کرد که اشعریان در اسلام، هرچیزی را بر اساس شرع در نظر می‌گیرند و می‌گویند که عقل انسان کفایت نمی‌کند و صلاحیت ندارد و برا همین عقل را کنار می‌گذارند و به آیات قرآن و اخبارگرایی و احادیث تکیه می‌کنند. حجت‌پناه گفت: در برابر اشعریان، معتزله قرار دارند که همان جداشده‌ها هستند و به نوعی به اصالت عقل قائل هستند و همه چیز را عقلی می‌شمارند.
 
وی ادامه داد: برخلاف اشعریان و معتزله، شیعه امر بین‌الامرین دارد. همزمان که عقل را قبول دارد اما همه چیز را در محدوده عقل بشری نمی‌بیند. مفهوم عقل در شیعه تعاریفی دارد و هر مفهومی را در نظام تئوری خودش باید درک کرد. از نظر شیعه، عقل، سلسله مراتب دارد و بالاترین آن که خداوند است را عقل فعال می‌نامند و به نسبت آن، عقول دیگر را در نظر می‌گیرند.
 
حجت‌پناه گفت: اومانیسم به ضعف‌های عقل بشری اذعان دارد اما مراتب عقول را در نظر نمی‌گیرد. از همین رو نیز برای عقل و خداوند، راه حلی ندارد. اما شیعه هنوز راه حل دارد چون تحت عنوان مفهومی به نام امام، ارتباط آسمان و زمین را برقرار کرده است.
 
رسمیت تناسب ابزار و اهداف در شیعه
 
حجت‌پناه گفت: تناسبت ابزار و اهداف در شیعه رسمیت دارد. برای امور زندگی هدف‌هایی داریم و ابزارهایی. و باید بین ابزار و اهداف نیز تناسبی وجود داشته باشد. این عقلانیتی که از تناسب افکار و اهداف صحبت می‌کند در دیدگاه غربی نیز وجود دارد اما در شیعه، این مسئله در رده‌های پایین‌تر عقل قرار می‌گیرد. شیعه برای عقل، مراتب بالاتری نیز قائل است.
 
وی افزود: با اینحال امروزه جهانی داریم که با این عقلانیتش هنوز نتوانسته تمام ابعاد توسعه را محقق کند. یکی از مهم‌ترین مصداق‌هایی که می‌توان آورد همین مرگ معنا در زندگی بشر است. بشر امروز، به شدت توانمند شده و قدرت زیادی دارد. او به ماه رفته و به صورت کلی در هیچ برهه‌ای از تاریخ، بشر تا این حد تسلط بر طبیعت نداشته است.
 
حجت‌پناه بیان کرد: بشر امروز به اعماق اقیانوس‌ها رفته و حتی از جو زمین نیز توانسته خارج شود. بیماری‌های صعب‌العلاحی را درمان کرده و امید به زندگی افزایش پیدا کرده است. این امر مدرن، بی‌جهت این همه گسترده نشده است اما با این حال، در هیچ دوره‌ای از تاریخ نیز، بشر تا این حد دچار بحران معنا نبوده است.
 
وی ادامه داد: انسان برای زندگی نیاز به تسلط بر طبیعت دارد اما صرفا تسلط بر طبیعت کفایت نمی‌کند. مسائل دیگری نیز نیاز است. انسان نیاز دارد که در زندگی هدفی داشته باشد که اگر نداشته باشد دچار بی‌معنایی و افسردگی می‌شود. انسان امروز گویی خواسته‌هایی دارد که الزاما در دایره این جهان برآورده نمی‌شوند.
 
حجت‌پناه با تاکید بر این نکته که انسان خواسته‌هایی فرای این زندگی دارد، بیان کرد: از همین رو فیلسوفان مسلمان طبع انسان را به دو دسته تقسیم می‌کنند. یکی منبع اولا (اولی) است که شامل خواسته‌های عام ما مانند غذا و اکسیژن و محیط زیست سالم و لباس و ... می‌شود. و بعد دیگر، طبع ثانی است که مرتبط با معنادهی به زندگی است. بشر امروز در معنادهی به زندگی ناتوان مانده است. با این اوصاف، حال می‌توانیم عاشورا را بهتر بررسی کنیم.
 
وی گفت: عاشورا در بطن خودش ما را به یک سری مفاهیم دعوت می‌کند. اگر بخواهیم تحلیل روایت داشته باشیم می‌بینیم که دارد ما را به متن خودش دعوت می‌کند. معنا دهی حتی بعد از عاشورا نیز مطرح است. مثلا می‌توانیم به داستان زندگی امام سجاد(ع) بپردازیم و سعی کنیم جایگاهی که او داشت و باری که به دوش می‌کشید را متصور شویم. یک یتیم، که پدر و برادران و آشنایان همراهش را پیش چشمش به فجیع‌ترین شکل ممکن از بین بردند. فکر نمی‌کنم در تاریخ، کسی مانند امام سجاد شاهد چنین ماجرایی بوده باشد.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها