دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۲
دو اثر خواندنی نیستان برای محرم

«آفتاب در حجاب» و «از دیار حبیب» از سیدمهدی شجاعی دو اثر مناسبتی خواندنی در ایام محرم هستند که توسط نشر نیستان منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان قرار دارند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «آفتاب در حجاب» که توسط نشر نیستان به چاپ سی و هفتم رسیده روایتی از زندگی حضرت زینب از کودکی تا وفات است؛ اثری که ماندگاریش از حال پیداست. رمانی که به پشتوانه تحقیقات دقیق و عالمانه تاریخی و روایی،‌ به همه زوایای پنهان و آشکار زندگی و رفتار و درونیات حضرت زینب پرداخته است.

راوی، دانای کلی نامحدود است که در تمام روایت حضرت زینب را مخاطب قرار داده و روایتش را پیش می‌برد. فرمی که در ادبیات داستانی ایران نمونه‌اش کمتر دیده شده است.

 داستان از کابوس حضرت زینب در کودکی آغاز می‌شود: «چشم‌های اشک‌آلودت را به پیامبر دوختی، لب برچیدی و گفتی: خواب دیدم، خواب پریشان دیدم. دیدم که طوفان به پا شده است، طوفانی که دنیا را تیره و تار کرده است. طوفانی که مرا و همه چیز را به این سو و آن سو پرت می‌کند، طوفانی که چشم به بنیان هستی دارد. ناگهان در آن وانفسا چشم من به درختی کهنسال افتاد و دلم به سویش پرکشید…»

 داستان از این کابوس که گواه رحلت پیامبر است و شهادت مادر و پدرآغاز می‌شود و در انتهای کتاب باز به همین خواب پریشان می‌رسیم: «تعبیر شد خواب کودکی‌های من پیامبر! و من اکنون با یک دنیا مصیبت و غربت تنها مانده‌ام.»

«از دیار حبیب» نیز رمانی کوتاه است که گوشه‌هایی از زندگی حبیب بن مظاهر، یار سالخورده حضرت سیدالشهدا(ع) را به تصویر می‌کشد؛ البته قسمت اعظم آن، به شهادت حبیب در کربلا و وصف عشق و شیدایی او به امام زمانش اختصاص دارد.

 داستان از زاویه دید دانای کل روایت می‌شود و به ده بخش تقسیم شده است. داستان از جایی آغاز می‌شود که حبیب بن مظاهر و میثم تمّار در ملاقاتی، مقابل چشم عده‌ای از مردم، هر یک از عاقبت کار آن دیگری و چگونگی شهادتش خبر می‌دهند و از هم جدا می‌شوند.

در این کتاب می‌خوانیم: «جان در قفس تن حبیب، بی‌تابی می‌کند. حبیب، به حال خود نیست. انگار رخت پیری را کنده است، در چشمه عشق، وضوی ارادت گرفته است و یکباره جوان شده است. جوانی که خویش را به تمامی از یاد برده است و لجام دل به دست عشق سپرده است. هیچ کس حبیب را تا کنون به این حال ندیده است، گاهی آن می‌کشد، گاهی نگاهی به خیام حرم می‌اندازد، گاهی به افق چشم می‌دوزد، گاهی خود را در نگاه معشوق گم می‌کند، گاهی می‌گرید و گاهی می‌خندد.»
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها