داستانهایکوتاه کتاب «دسیسه باد» از زبان راوی که همان نویسنده است بیان شده وعموما به نوع نگاه شخصی او نسبت به موضوعاتی مانند: احساس، تقدیر، جوانی، امید و آرزو می پردازد.
نویسنده سعی کرده است در همه داستانهای کوتاهی که در کتاب منتشر کرده از عنصر طبیعت بهخوبی استفاده کند و در بسیاری از سطرهای کتاب، تصویری از طبیعت و المانهان آن را پیش چشم خواننده ترسیم کرده است.
«نگهبان راه ناشناختهها»، «تقدیر»، «سفره فرسوده دل»، «کاسه شکن»، «رستاخیز زمین»، «مکر بر باد رفته»، «خانه برفی»، «سرگشته»، «آه دریاچه»، «دل درهم شکسته»، «قفس امروز»، «یک بعدازظهر دلانگیز بهاری»، «شبی با ساحل»، «آرزوهای نخنما»، «دسیسه باد»، «بازی روزگار»، «باغ زیتون» و «بی بی گل» هجده داستان کوتاه منتشر شده در این کتاب است.
در صفحه 11 کتاب، داستان کوتاهی با عنوان «سفره فرسودهدل» منتشر شده است که میخوانیم: یک روز که زمستان داشت کمکم نفسهایش را در سینه حبس میکرد و پیراهن سپید کوه که پارهپاره شده بود و چلچلهها نسیم بهار را روی دوششان سوار کرده بودند و به همهجا میپراکندند، دو دوست سفره عمرشان را در مرز باغ زندگی کنار جویباری که ترانهخوان میگذشت پهن کرده بودند و دیگ آش هفتاد رنگزندگی را روی اجاق آهسینه نهاده بودند و هم میزدند و به باغ جوانی که در مقابل دیدگانشان قد میکشید نگاه میکردند و برای باز شدن شکوفههای درختانش لحظه شماری میکردند و با هم برای باغ یکدیگر دعا میکردند. خدایا خودت این باغها را از سرمای نابههنگام و چشمزخم حسودان حفظ فرما. هردو ردپای زمان را روی چهرهشان مرور میکردند و از ابلههایی که سنگلاخهای زمانه بر پاهایشان نشانده بود سخن میگفتند و با مرهم صبر، زخمها را التیام میبخشیدند. یکی از آنها که احساس رقیقی داشت گفت: من که دیگر از خاطرات تلخ و شیرینم یاد نمیکنم و احساس پارهپارهام را در سفره فرسوده دل پیچیدم و در صندوقچه خاکآلود خیالم بایگانی کردم و خود را تنها و بیهدف در گذرگاه زمان رها کردم تا تندباد حوادث روزگار به کدامین دریاچه نمک سرازیر سازد و در خود حل نماید.
کتاب «دسیسه باد» در تابستان سال جاری توسط انتشارات مهرگاندانش قزوین در 500 نسخه و به قیمت60 هزار تومان منتشر شده. طراحی جلد این کتاب را فرشته صادقیان و صفحهبندی آن را نیز لیلا ایاز برعهده داشته است.
نظر شما