در آیین رونمایی و بررسی کتاب «دخترم چادر نمیپوشد!» بیان شد؛
حجاب و نماز انتخاب هویتی نوجوانان هستند
ابوالفضل اقبالی کارشناس امور زنان و خانواده گفت: حجاب و نماز قبل از اینکه برای یک نوجوان حکم شرعی باشند انتخاب هویتی هستند. لذا ما باید به نوعی آن راهکار صیانت از مرزهای هویتی را به والدین و اطرافیان مؤثر بر نوجوان آموزش دهیم.
اقبالی درباره این کتاب بیان کرد: این کتاب یک اثر پژوهشی نیست که وارد مباحث روان شناختی و مباحث تربیتی و فلسفی نظری تربیت شود. مخاطب کتاب عام است اما نیاز است کتاب مبتنی بر یک ادغام علمی و نظری حرفهایش را بزند و نقطه عزیمت آن مباحث علمی باشد که هست. ولی به فراخور اقتضای اثر ورود عمیق و به نوعی بسیط در آن مباحثها نشده است و دامنه نداده است.
او افزود: حیطههای دیگری هم وجود دارد که به لحاظ موضوعی و هم به لحاظی محورهای مورد نیاز میتواند وارد این حوزه شود و به آن اضافه شود. شاید اگر کتاب ویراست جدیدی بخورد میتوان آن مباحث را به آن اضافه کرد. البته رگههایی از این مباحث در بین مطالب موجود در کتاب دیده میشود اما بهتر است مفصلتر و تحت عنوان یک بخش مجزا به آن اشاره کرد.
این پژوهشگر حوزه زنان و خانواده ادامه داد: به نظر من چالش اصلی ما در حوزه پوشش نوجوانان چادر و خود مسئله حجاب نیست. بیشتر مسائل هویتی ناظر بر رفتارهایی مثل حجاب یا نماز و مسائل از این دست است. زیرا حجاب و نماز قبل از اینکه برای یک نوجوان حکم شرعی باشند انتخاب هویتی هستند. لذا ما باید به نوعی آن راهکار صیانت از مرزهای هویتی را به والدین و اطرافیان و افراد موثر بر نوجوان که در اینجا مخاطب والدین هستند آموزش دهیم.
او افزود: بخشی از چالشهای هویتی ما با نوجوانان احتمالاً در تعامل ما در دورههای سنی قبلی ریشه داشته است و آنجا شاید ما یک بذرکاریهایی باید بکنیم که در نوجوانی ارتباطهای ما کمی سهلتر شود. یعنی ممکن است کسی که هماکنون این کتاب را میخواند همین الان درگیر ارتباط با نوجوان نباشد ولی کتاب حتماً برای ایشان هم مورد استفاده است و اگر این مباحث هم در این کتاب مطرح شود قابل استفادهتر میشود که الان چه سرمایهگذاریهایی باید روی هویت دینی، هویت سیاسی، هویت جنسیتی، هویت خانوادگی فرزندت انجام دهی که درآینده به راحتی بتوانی از آن استفاده کنی و حجاب و نماز و چالشهای رفتاری نوجوانان را تسهیل کنید. لذا میتوانست این حوزهها مفصلتر مطرح شود.
اقبالی ادامه داد: البته آنجایی که در کتاب در رابطه با نوجوان حرف زده میشود اینکه بحث هویتیابی، خیال پردازی و حس استقلال و... مطرح شده است اما اگر من بخواهم به آن بپردازم احتمالاً زوایای دیگری را هم به آن اشاره خواهم کرد که شاید این کتاب یا فرصت نکرده است یا انتخابش نبوده است که به آن حوزهها ورود پیدا کند. ولی حوزههایی که ورود کرده است و ادغام مباحث قابل دفاع است ولی به فراخور نیاز ندارد. یعنی اگر کسی بخواهد بگوید که چرا انقدر سریع از آن گذشتید، اینجا کتاب اساساً رسالتش این حوزه نیست که بخواهد یک اثر پژوهشی باشد.
او گفت: در گذشته رقبای تربیتی خانواده و والدین اساساً در جامعه کمتر بودهاند. جامعه یک یکدستی و یک همافزایی را در تربیت نسلها و فرزندان با والدین میکرد. ولی ما متأسفانه از اواخر دهه ۷۰ به بعد به سمتی رفتیم که رقبای خانواده، متکثرتر شدند و بعضاً آگاهیها، معیارها و ارزشهای معارضه با فرهنگ دینی و خانوادگی هم در جامعه شروع به رشد و گسترش کرد، لذا در گذشته پدرها و مادرها بدون خواندن همچین کتابهایی و با یک فرمول ساده و فرمولهایی که اکنون خندهدار است، امر تربیت را رقم میزدند و چون هم راستا با فطرت جهان بود پذیرشش سادهتر بود.
او اظهار کرد: پدر و مادرهای ما معمولا فرمولهای پیچیده تبیینی را به کار نمیبردند. برای مثال دو حرف، دو روایت و یا دو قصه را به کار میبردند و ما تصویری از قهرمانی اهل بیت و همراهی با آنها میکردیم. ولی اکنون در مدرسه، رسانه، جمع دوستان و دانشگاهها مغایرتهایی است که والدین را در امر تربیت به زحمت میاندازد. لذا ما نیاز داریم که والدین در این عرصه رقابتی مجهز باشند. رقابت، رقابت تمدنی است. رقابت پیچیدهای است و با آن فرمولهای گذشته امکان پیشبرد اهداف طبیعتی ممکن نیست.
او در انتها عنوان کرد: این کتاب هم به خوبی دارد به این موضوع اشاره میکند که برای نوجوان استدلال کنید و امروزه این مسئله خودش را مضاعف نشان میدهد. این نسل به شدت استدلالپذیر است و از آن طرف هم به شدت متأثر از روایتهای رسانهای است. روایتهایی که نسبت به وضعیت جامعه ایران وارونه است. یعنی فضای مجازی که زیست قالب نوجوان در آنجا دارد رقم میخورد، روایتهایی که دریافت میکنیم معارض است با ارزشهای ما یک جورایی زحمت والدین را در افزایش میدهد. بنابراین این کتابها امروزه در جامعه ضرورتش دوچندان است.
زهرا موسوی یکی از نویسندگان کتاب «دخترم چادر نمیپوشد!» درباره حجاب بیان کرد: حوزه حجاب بحثی است که هم میتواند اخلاقی و هم تربیتی باشد. علاوه بر اینکه جامعه این دغدغه را داشت، این موضوع دغدغه خود ما هم بود. امروزه محتواهای زیادی در این زمینه آماده شده است، ولی مشکل اصلی امروز جامعه ما، رساندن این محتوا و اطلاعات به مخاطب است، لذا با تألیف این کتاب تلاش کردیم سطح اطلاعات عموم مردم را افزایش دهیم و بهنوعی رسالت اصلی این اثر، انتقال اطلاعات به مخاطب عام است. مخاطبان امروز تنوع قلم را طلب میکنند، لذا با بررسی و مشورت این سبک نوشتاری ساده و گفتمان صمیمانه را برای کتاب انتخاب کردیم.
او با اشاره به اینکه حجاب، نوع پوشش است، اما مسئله اصلی حیا و عفاف است، ادامه داد: در زمان نگارش کتاب به این ضرورت پیبردیم که چطور حجاب و عفاف را از کودکی به کودکان آموزش دهیم که در سنین بالاتر این امر برای آنها حالت اجبار نداشته باشد. در کتاب به افراد اثرگذار بر دختران بهویژه تأثیر پدر نیز اشاره شده است.
سمیه سادات موسوی، دیگر نویسنده کتاب نیز گفت: پرداختن به این موضوع از سوی پژوهشکده باقرالعلوم(ع) سفارش شد، اما این موضوع دغدغه خود ما هم بود. در واقع هدف این بود که محتوایی ساده و کاربردی در اختیار مادران قرار بگیرد. این کتاب میتواند آغازی برای انتشار کتابهایی با این سبک نوشتاری باشد که میتواند مخاطب عام را جذب کند.
او افزود: امروز در جامعه مادرانی با پوشش چادر میبینیم که دخترانی با حجاب ضعیف دارند. اولین سؤال این است که مادر چطور نتوانسته تربیت را از کودکی انتقال دهد. این مادران نیاز به کمک دارند.
او ادامه داد: کتابهای زیادی درباره حجاب و عفاف وجود دارد، اما اثری که پوشش چادر را به زبان ساده و صمیمانه ترویج کند، کمتر دیده میشود. در این کتاب در کنار انتقال مفاهیم، راهکار نیز ارائه شده است. راهکارهای ارائه شده در کتاب، دارای پشتوانه علمی قوی است، ولی باید طوری آنها را مینوشتیم که مخاطب آن را بپذیرد. سعی کردیم محتوای کتاب سنگین و خستهکننده نباشد، لذا برای نوشتن این سبک را انتخاب کردیم.
نویسندگان این اثر در پاسخ به سؤال خبرنگار ایبنا مبنی بر اینکه ما با یک اثر ادبی روبهرو هستیم یا یک اثر علمی، اگر اثر علمی است چرا قلم کتاب محاوره است و اگر ادبی است چرا با رفرنسهای علمی در فوتنوت هر صفحه مواجهیم؟ بیان کردند: این اولین مدل در نوع خودش است و تا الان همچین سبکی برای نوشتن کتاب نبوده است. چون ما هدفمان رساندن مطلب به دست مخاطب بوده است. بحث ادبی است از آن لحاظ که به ما ایراد میگرفتند که چرا داستانهایتان سطحی است و چرا انقدر زود به مخاطب موضوع را منتقل میکند و پیچش ندارد.
او درباره سبک کتاب بیان کرد: ما هدفمان رماننویسی نبود بلکه میخواستیم در قالب داستان راهکار و روش استفاده از راهکار را به مخاطبمان برسانیم. بنابراین کتاب بیشتر علمی است از آن لحاظ که پشتوانه علمی و قوی دارد و ویژگیهایی که روانشناسان و دانشمندان به آن رسیدند بیان کرده است ولی بهترین نحوه انتقال آن را در این دیدیم که با زبان محاوره و در کنار آن داستانکها را بزرگ کنیم تا مخاطب ما این را راحتتر بپذیرد. در واقع در این حوزه دنبال روشهای جدید بودیم و این روش جدیدی که به آن رسیدیم شاید بتواند مخاطب بیشتری را جذب کند.
موسوی افزود: نمیتوانیم این اثر را در خطکش اینکه علمی است یا ادبی قرار دهیم. جایی که لازم است علمی بحث کند ارجاعات را دادهایم، و جایی را که خواستیم زنگ تفریحی باشد و لذت بخش باشد، داستان آوردهایم و به زبان محاورهای گفتهایم که آن بحث علمی را پذیرفته شود. زیرا کتابهای زیادی با بحثهای سنگین علمی برای جامعه نخبگانی وجود دارد اما مادران آنها را نمیخوانند. پس ما برای اینکه مطالب علمی سنگین را به دست مادری که به راهکار علمی نیاز دارد برسانیم از این شیوه بهره بردیم.
نظر شما