جمعه ۳۰ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۲
ادبیات زرد متفاوت از داستان و شعر عامه‌پسند است

احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبی گفت: لازم است ادبیات زرد از عامه‌پسند تفکیک شود و ادبیات عامه‌پسند به عنوان یک واقعیت اجتماعی و فرهنگی و درجه‌ای از مراتب مواجه با ادبیات، تئوری‌پردازی و ساختاربندی شود.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): احمد شاکری در گفت‌وگو با ایبنا با بیان اینکه در رویارویی با موضوعات ادبی لازم است فهم مسئله با اذعان به مسئله‌بودن ملازم باشد،  توضیح داد: گاه این دو درهم تنیده و به هم وابسته‌اند به این نحو که ما آن گونه که مسائل را فهم می‌کنیم به مسئله‌بودگی ان اذعان پیدا کرده و در صدد واکنش یا پاسخ به  آن برمی‌آییم. این به آن معنی است که برای یافت مسائل جدید یا نحوه مسئله‌مندی نو لازم است به مفهوم‌شناسی مسائل توجه بیشتری کنیم.

این منتقد ادبی با تاکید بر اینکه ادبیات زرد نیز جزو مفاهیمی است که در بدایت امر، نازل، کم‌اهمیت و اولویت‌بافته به نظر می‌رسد، گفت: گواه این موضوع نیز واکنش‌هایی است که به این گونه ادبی در فضای ادبیات وجود دارد. با این تحلیل عمومی که ادبیات زرد در مقابل ادبیات جدی، حرفه‌ای یا تحلیلی قرار می‌گیرد، پس در نقطه مقابل آن خواهد بود. بنابراین ادبیاتی که جدی نیست نباید جدی گرفته شود؛ در حالی که در دل این تعبیر مغالطه‌ای آشکار نهفته است. چراکه آنچه جدی نیست گاه به واسطه کارکرد یا تاثیر جدی که بر فضا بر جای می‌گذارد به یک مسئله بدل می‌شود.

وی با اشاره به اینکه تعبیر ادبیات زرد به اندازه اصطلاح ادبیات عامه‌پسند مشهور و متداول نیست، تاکید کرد: لزوما این دو تعبیر که یکی به استعاره و دیگری به وصف توضیحی مفهوم را بیان می‌کنند به یک معنی نیستند. ادبیات عامه‌پسند تمرکز و اصالت خود را بر نیاز مخاطب و همراهی او در سطحی از مواجهه و درک و فهم ادبیات بنا نهاده است. این سطح نه لزوما یک عیب که یک مرحله و درجه در مقوله کتاب و کتابخوانی است. بنابراین انگاره‌های جدید درباره ادبیات عامه‌پسند بیش از اینکه به سمت طرد و نفی این ادبیات یا مواجهه و مقابله بروند در صدد پذیرش آن به عنوان واقعیت اجتماعی و فرهنگی ادبیات، جانمایی در حوزه ادبیات و معرفی به عنوان یکی از مراتب مواجهه مخاطب با متن برآمده‌اند.

شاکری با بیان اینکه در این دیدگاه وصف عامه‌پسند» می‌تواند با مقیدات دیگر ادبیات همنشینی داشته و کنار بیاید، توضیح داد: از جمله می‌توان به ادبیات داستانی عامه‌پسند تاریخی، ادبیات داستانی عامه‌پسند دینی و ادبیات داستانی عامه‌پسند انقلاب اشاره کرد. گرچه در سنخ ادبیات عامه‌پسند وزن اصلی بر سطح نازلی از درک و دریافت یا به تعبیری طلب و اراده در حوزه کتاب است، با این وجود این واقعیت آمیخته با فن داستان نویسی نیز هست. به این معنی که خلق ادبیات داستانی عامه‌پسند به لحاظ فنی توانایی‌های کمتری نسبت به ادبیات داستانی حرفه‌ای می‌طلبد. اما روشن است که چنین ترکیب‌های معنی‌داری برای تعبیر ادبیات زرد قابل تعریف نیست. زیرا ادبیات عامه‌پسند تمرکز خود را بر به میدان آوردن طیفی از مخاطبان غیر کتاب‌خوان یا کتاب‌خوان‌های عادی یا کتاب‌خوان‌هایی با سلایق غیر پرورش یافته یا کتاب‌خوان‌هایی با انتظارات یا درک و دریافت اولیه قرار می‌دهد و خود را پلی برای حرکت این طیف به پله‌های بالاتر معرفی می‌کند. در حالی که چنین تعبیری برای ادبیات زرد که حقیقت را وارونه جلوه داده و نمی توان آن را در درجات ادبی که باید در درکات ادبی قرار داد، قابل فرض نیست.

وی با تاکید بر اینکه فارغ از این دو اصطلاح، متعلق آنها عموما ادبیات خلاقه فرض می‌شوند یعنی تقسیم‌بندی ادبیات عامه‌پسند و ادبیات زرد مربوط به دسته بندی آثار داستانی خلاقه اعم از داستان کوتاه و رمان است، ادامه داد: اما این تصور دقیق و تیزبینانه نیست. ادبیات داستانی نه مجموعه‌ای تک‌واحدی و تک‌رکنی که جهانی مرکب از ارکان متعدد است و آنچه ادبیات را می‌سازد مجموعه ارکانی است که در هندسه معرفتی ادبیات تعریف می‌شوند و غیر از تولید خلاقه ارکانی چون پژوهش، نقد، نشر، مدیریت، تبلیغ، ترویج، ترجمه، اقتباس، آموزش و توزیع به آن ضریب می‌دهند. نمی‌توان تصور کرد گونه‌ای از ادبیات یا نوعی از آن در فضای ادبی تاثیرگذار بوده است مگر آنکه ارکان متناسب با خود را تولید کرده یا به همراهی فراخوانده باشد. بنابر این در کنار داستان زرد، می‌توان از پژوهش‌های زرد، نقدهای زرد، آموزش زرد، نشرهای زرد و ارکان دیگر متصف به این وصف استعاری یاد کرد.

رواج ادبیات زرد بدون ناشر ممکن نیست

شاکری با بیان اینکه رواج ادبیات زرد بدون ناشر ممکن نیست، گفت: ممکن است گفته شود ادبیات زرد به عنوان ادبیات فراموش شده، از موهبت جشنواره‌های ادبی یا کانال‌های رسمی تبلیغ محروم است. یا توسط مدیران ادبیات نادیده گرفته می‌شود. آثار زرد نقد نمی‌شوند و پژوهش‌های ادبی ادبیات زرد را همانند ادبیات حرفه‌ای جدی نگرفته و درباره آن تحلیل و تفسیر ارائه نمی‌دهند. این امر حقیقت دارد اما گاهی سکوت و انفعال در مقابل گونه‌ای ادبی یا نگفتن‌ها و کم گفتن‌ها و ناقص گفتن‌ها به اندازه گفتن همدلانه می‌تواند به رونق آن گونه کمک کند.

وی تاکید کرد: مسئله ادبیات زرد حتی فراتر از تولیداتی است که مادون ادبیات عامه‌پسند قرار می‌گیرند. اگر منطق زردنویسی را در نظر بگیریم یعنی آنچه موجب می‌شود ادبیات از تعهد اخلاقی، انسانی، دینی و آرمانی‌اش فاصله گیرد و تجربیات نادرست و غیر سازنده را به جای تجارب ارزشمند زندگی در اختیار مخاطب قرار دهد، در می‌یابیم مسئله‌مندی ما به ادبیات زرد در طول سال‌های گذشته به دلیل غلبه ذهنیت فرم‌گرا با محوریت فرم و مراتب عالی و دانی آن شکل گرفته است. به تعبیری آثار منحط ادبی را که از برخی جنبه‌های ادبی برخوردار بوده اما منطق سستی داشته یا دست به قلب واقعیت زده‌اند جزو مصادیق ادبیات زرد شمرده نمی‌شوند و اصطلاح مجزایی برای آنها تاسیس یا جعل نشده است. در حالی که آسیب‌رسانی آنها  به مراتب عمیق‌تر از آثار مطرح ادبیات زرد است. به این دلیل که این‌گونه آثار بدون اینکه برچسب ادبیات زرد داشته باشند با پیش فرض حرفه‌ای بودن و جدی بودن خوانده می‌شوند. دیگر آنکه به واسطه برخورداری از برخی ظرفیت‌های ساختاری بر ذهن و جان مخاطب می‌نشینند آن هم مخاطبی که خود را کتاب‌خوان و ادبیات‌دان می‌داند.

شاکری ادامه داد: زمانی که در مفهوم ادبیات زرد به واسطه منطق و روح حاکم بر آن توسعه می‌دهیم، می‌توانیم دامنه آن را به برخی نمونه‌هایی که اتفاقا به عنوان ادبیات حرفه‌ای شناخته می‌شوند بگسترانیم. اینجا میدانی است که ارکانی چون پژوهش و نقد و آموزش به صورت فعال این روح فرسوده را به کالبد ادبیات می‌دمند. اینجا می‌توان از پژوهش زرد، نقد زرد و آموزش زرد ادبیات داستانی یاد کرد. این سه مقوله و دریافت مولفه‌های ادبیات زرد در آنها خود نیازمند تاملات و جست‌وجوهای فراوان است. به عنوان مثال، در طول سال‌ها بخشی از بدنه جدی ادبیات داستانی خود را ذیل و تابع جریان‌ها و مکاتب ادبیات داستانی جهانی -خاصه غرب- تعریف کرده است. بدون آنکه در شرایط فرهنگی و تاریخی آثار داستانی آن دیار زیست کرده و آن را فهم کرده باشد. این از خودبیگانگی، نشاختن خود و نشناختن دیگری، حرکتی بی‌سرانجام را رقم زده که در بهترین صورت نسخه‌های غیر اصیل و دست دوم و ترجمه ای و غیر هویتی را در ادبیات داستانی معاصر پدید آورده است. این همان اندیشه وابسته‌ای است که از مجامع دانشگاهی و آثار ترجمه‌ای غربی حاصل می‌شود.

این پژوهشگر تاکید کرد: لازم است ادبیات زرد از عامه‌پسند تفکیک و ادبیات عامه‌پسند به عنوان یک واقعیت اجتماعی و فرهنگی و درجه‌ای از مراتب مواجه با ادبیات، تئوری‌پردازی و ساختاربندی شود. از سوی دیگر لازم است با نگاهی فراگیر، روح حاکم بر ادبیات زرد فهم و دامنه رسوخ آن به ساحت‌های دیگر ادبیات از جمله پژوهش، نقد و اموزش شناسایی شود. این همه مقدمه‌ای برای مسئله‌مندی ما به مقوله ادبیات زرد خواهد بود.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها