کتاب «از جناب داستایفسکی چه خبر؟» با انتخاب و ترجمه لیدا طرزی گزیدهای از داستانهای کوتاه فیودور داستایفسکی، نویسنده سرشناس روس و از ستونهای ادبیات جهان را دربردارد.
خط مشترک میان تمام این داستانها که البته جزو دغدغههای همیشگی نویسنده نیز بوده، تلاش برای جستوجو و کشف حقیقت در جهان است.
داستایفسکی در تمام داستانهای بلند و کوتاه خود به دنبال جستوجوی حقیقت در جایی خارج از افکار و عقاید جاری در جامعه است. حقیقتی که او در قالب داستانهایش به دنبال آن است نه از دل باورهای کهن و بومی مردم و نه در دل باورهای روشنفکران زمانه قابل دسترسی است.او راه دیگری را پیشنهاد و جستوجو میکند که مهمترین عنصر آن رجوع چند باره به نفس و ذات طبیعی و سالم انسانی است. از همین روست که او در برخی از داستانهایش استدلال میکند که فراموش کردن موازین اخلاقی و انسانی به خاطر افکار آزادیخواهانه بهنوعی به تمامیتخواهی و استبداد بدتر از گذشته منجر میشود و به همین دلیل به خود اجازه میدهد تا نسبت به افکار و اندیشههای روشنفکران هم عصر خود با دیده تردید بنگرد و البته راهی را برای این تیزبینی و تردید میگشاید که تا به امروز نیز اندیشمندان منحصر به خود را دارد.
داستایوفسکی به باور برخی منتقدان، فیلسوفی است که بر روانشناسی شخصیتهایی که خلق میکند کاملا تسلط دارد و ریشه دلهرهها و ترسها، اضطراب و خشمها، حسرت و اندوهها و ناکامی و ناامیدی آنها را به خوبی میداند. بخشی از این موضوع با تجربه زیسته او در سالهای حیاتش و شیوه کشف سوژهها و بنمایههای داستانیاش ارتباط دارد؛ یک محکوم به حبس به خاطر کشتن پدرش نطفه داستان برادران کارامازوف را در ذهن او میسازد و چهار سال زندگی در حبس و همصحبتی با مجرمان موجبات نوشتن خاطرات خانه مردگان را فراهم میکند.
۹ داستان کوتاه این کتاب نیز از همین رهگذر به گونهای انتخاب و در کنار هم قرار گرفته تا شوریدگی درونی او برای کشف حقیقت و ساختار انتخاب انسانی در مواجهه با چند راهیهای زندگی را بازگو کند.
انتشارات کتاب نیستان این اثر را در 224 صفحه و قیمت 145 هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما