کتاب «اقتباس برای تلویزیون» میتواند برای پژوهشگران و دانشجویان رشتههای سینما، تلویزیون و ادبیات ما مفید باشد. این کتاب با مثالها و بررسیهایی که انجام میدهد برای این افراد مانند نقشه راه است. بهخصوص اینکه خود نویسنده استاد دانشگاه بوده است و در نوشتن آثار اقتباسی متعددی شرکت داشته است.
در متن این کتاب مثالهای مفیدی از بسیاری از آثار موفق سریالی اخیر مانند سریالهای بازی تاجوتخت، هانیبال، گمشده، جنگ ستارهای گالاتیکا و... آورده شده است که همگی اقتباسشده از منابع ادبی یا سینمایی بودهاند.
خواندن و بررسی این کتاب توسط نویسندگان، برنامهسازان و کارگردانانی که قصد ساخت سریال اقتباسی دارند خالی از لطف نیست. مخصوصاً برای ما ایرانیانی که منابعی کمنظیر از قصههای تعلیمی یا حماسی متنوع در ادبیات کشورمان داریم.
این کتاب میتواند الگویی برای برنامهسازی سریالی و تلویزیونی باشد که موفقیت آن از پیش تضمین شده است. برای مثال سازندگان سریالی مانند «سوران» شاید با نگاهی به این کتاب و بررسی مثالهای بهروز و کاربردی آن میتوانستند سریالی موفقتر بهلحاظ کارگردانی و پرکششتر بهلحاظ جذب مخاطب بسازند.
یکی از مزیتهای چشمگیر این کتاب این است که به مباحث نظری نمیپردازد بلکه نگاهی تجربی و عملگرا یا امپریستی به مقوله اقتباس دارد که حاصل نتایج عملی در تولید برنامههای روایتی تلویزیون در قالب انواع سریالها و برحسب مطالعات موردی و خاص بهمنظور تحلیل ساختارهای این نوع برنامهسازی تلویزیونی در جهت استخراج چند الگو برای مقوله اقتباس تلویزیونی است.
این کتاب پیامد کتاب ارزشمند دیگری از همین مؤلف و در همین زمینه به نام «به تصویر کشیدن متن؛ دیدگاههای انتقادی برای اقتباس فیلم» است که در سال ۲۰۱۳ از شانون ولز-لاسان به چاپ رسید.
این کتاب میتواند برای پژوهشگران و دانشجویان رشتههای سینما، تلویزیون و ادبیات ما مفید باشد. این کتاب با مثالها و بررسیهایی که انجام میدهد برای این افراد مانند نقشه راه است. بهخصوص اینکه خود نویسنده استاد دانشگاه بوده و تقریباً تمامی منابعی را که از آن پژوهش صورت گرفته در انتهای هر فصل آورده است و خود همان منابع میتواند به دانشجویان در دستیابی ساده به منابع اصلی مطالعاتی این دو زمینه، اقتباس و تلویزیون، کمک کند.
سینما و سینماگران نشان دادهاند از دیرباز به ادبیات نیاز داشتهاند و اقتباس ادبی را نوعی هنر روایی تلقی میکنند که از طریق آن میتوان آثار بزرگ ادبیات داستانی را روی پرده سینما به نمایش درآورد. متأسفانه برخی از پژوهشگرانی که اقتباس تلویزیونی را مطالعه کردهند آن را به مینیسریال یا سریالهای کلاسیک محدود کردهاند.
اقتباس دامنه وسیعی دارد. از بازسازی و بازطراحی گرفته تا قصهگویی فرارسانهای و اقتباسهای آزاد یا اقتباسهایی که محدود به یک اپیزود هستند همگی در دسته اقتباس قرار میگیرند. در واقع اقتباس بازیافت و بازتولید یک روایت ازپیشنوشتهشده است. این روشی است که در تلویزیون هم به اندازه سینما رواج یافته است. کتاب «اقتباس برای تلویزیون» در پی اصلاح این رویکرد سهلانگارانه است و از این رهگذر سریالهایی مانند «مش»، «بازی تاجوتخت»، «غرور و تعصب» و «کسل» را بررسی کرده است.
براساس آماری که کریستین تامسون در سال ۲۰۰۳ درباره اقتباسهای تلویزیون از سینما از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۸ ذکر کرده است، در کل ۷۱ سریال مورد اقتباس واقع شدهاند. اما در زمان نگارش کتاب «اقتباس برای تلویزیون» که یک دهه بعد انجام شده است، این تعداد به ۸۱ سریال تلویزیونی براساس نمایشنامه، ۱۷۷ سریال براساس فیلم، ۳۴۷ سریال بر اساس کتابهای کمیک و ۱۰۴۴ سریال اقتباسشده از رمان رسیده است.
این نشاندهنده این است که پدیده اقتباس که قبلاً هم در تلویزیون حائز اهمیت بوده اکنون بهطور فزایندهای رشد یافته است. طبق آمار بالا میتوان فهمید که بیشترین میزان اقتباس از روی رمان انجام شده است. به نظر میرسد برنامهسازان و اهالی تلویزیون آمریکا دریافتهاند که اقتباس از روی رمانهای پرفروش و یک فرمول آماده بهمراتب بهتر و کمریسکتر از ساخت سریالهای اورجینال است. این فرمولی است که اگر دستاندرکاران و برنامهسازان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز به آن توجه کنند شاید بتوانند مخاطب فراری از تلویزیون را دوباره به پای تلویزیون بازگردانند.
در گام بعدی نویسنده تعریفی از تلویزیونِ با کیفیت ارائه میدهد که در آن تأکید ویژهای دارد بر اینکه برنامهساز خلاق مؤلف برنامههای جدیدی است که از کیفیت بالایی برخوردارند. توجه شود که خلاقیت، کیفیت بالا و برنامههای جدید در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. چیزی که متأسفانه امروز در تلویزیون ایران بسیار کم دیده میشود.
در مورد خلاقیت باید گفت اکثر برنامههای تلویزیون ایران تکراری، سادهانگارانه، بدون چالش و بدون جذابیت است. گاهگداری شخصیتهایی مانند رامبد جوان، مهران مدیری یا دیگرانی میآیند و برنامههایی خاص تولید میکنند و میروند. درباره برنامههای جدید و باکیفیت باید گفت آنچه امروز در تلویزیون و رسانه ملی ایران میبینیم هیچ مناسبتی با آنچه که در دهههای درخشان قبل میدیدیم ندارد. ردی از سریالهای عظیمی چون یوسف پیامبر، مختارنامه، مردان آنجلوس، پهلوانان نمیمیرند، شب دهم و غیره جز تکراری در شبکه آیفیلم نیست.
به نظر میرسد در مقوله اقتباس کسی چون مرحوم فرجالله سلحشور فرمول اقتباس از روی وقایع بزرگ تاریخی و داستانهای دینی و قرآنی را بهخوبی بلد بود. آیا امروز عدم وجود چنین کسانی باعث شده سطح کیفی برنامههای ما به میزان بسیار زیادی افول پیدا کند؟ یا قصه بر سر کپیکاری و عدم وجود سواد رسانهای دستاندرکاران و مدیریتهای غلط و تخصیص بودجه نامناسب است؟ شاید هم مسئولین تلویزیون ما خودشان هم دیگر تلویزیون نمیبینند و در نگاهی خوشبینانه در اوقات فراغتشان از سریالهای شبکه خانگی ارتزاق میکند. هرچه هست گناه نوجوانان و جوانان امروزی و حتی خانوادههای آنها که بهلحاظ مالی با توجه به گرانی همهچیز از جمله بلیت سینما، رفتن به سینما برایشان سخت است چیست؟
چطور میخواهیم جوان ما جذب شبکههای ماهوارهای، فضای مجازی، فیلمهای زیرزمینی و غیره نشود؟ چه غذایی برای سیر شدن روحش در نظر گرفتهایم؟ چرا توقع داریم گوشی را زمین بگذارد و به صفحه تلویزیونی نگاه کند که حتی شنیدن صدایش هم کافی است؟ آیا نباید برنامهسازان ما تفکر بیشتری کنند؟ آیا اقتباس از آثار ادبی غنی ایران نمیتواند خوراک مناسبی برای تلویزیون ملی باشد؟
در پایان با نگاهی کوتاه به زندگی و آثار نویسنده این کتاب متوجه میشویم کتاب «اقتباس برای تلویزیون» علاوه بر آنکه میتواند یکی از منابع قابل اعتماد در زمینه اقتباس و تلویزیون باشد منبع مناسبی برای الگوگیری برنامهسازی تلویزیونی در ایران است. چه بخواهیم و چه نخواهیم تلویزیون هم مانند سینما و... صنعتی وارداتی است و فرمولش را خالقانش بهتر از ما بلد هستند. ما باید الگو بگیریم و با بومی کردن الگوها به موفقیت برسیم.
در پشت جلد این کتاب کارنامه هنری این نویسنده در چند پاراگراف چنین آمده است: شانون ولز-لاسان نویسنده و پژوهشگری فرانسوی است که در حوزۀ مطالعات تلویزیون و سینما در دانشگاه بورگاندی شهر دژیون فرانسه تدریس میکند. او بیشتر بهصورت تخصصی در زمینۀ اقتباس برای تلویزیون فعالیت دارد و کتابهای زیادی نوشته است که از جملۀ آنها میتوان به «اقتباسکردن از مارگرت اتوود؛ سرگذشت ندیمه و فراتر از آن»، «به تصویر کشیدن متن؛ دیدگاههای انتقادی برای اقتباس فیلم»، «اقتباس پایانبندیها از کتابها برای تلویزیون؛ صفحههای آخر و نماهای آخر» اشاره کرد.
همچنین در نوشتن آثاری مثل «صفحات سفید در سالنهای سینما» (انتشارات دانشگاه رن)، «صفحات اولیه، نقشههای اولیه» (میر و مارتین) و «فیلم گرفتن از گذشته، بازنمایی حال؛ اقتباسهای نئوویکتوریایی» مشارکت داشته است.
آثار او در مجلات فیلم و تلویزیون زیادی منتشر شده است. بهطوری که میتوان از او بهعنوان یکی از مرجعهای مهم و توانمند در حوزه اقتباس برای تلویزیون نام برد.
نظر شما