گفتوگو با محمدعلی عباسی اقدم، مؤلف کتاب در دست چاپ «بهشتی در این حوالی»؛
سیاست بر بخش عمده زندگی آیتالله بهشتی سایه انداخته است/ ناگفتههایی از زندگی نخستین رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی
محمدعلی عباسی اقدم معتقد است: سیاست بر بخش عمده زندگی آیتالله محمد حسینی بهشتی سایه انداخته اما هنر بزرگش این بود که در همه عرصهها مؤمنانه، صادقانه، منصفانه و دلسوزانه و هوشمندانه عمل کرد که پرداختن به این مهم از نیازهای اساسی جامعه امروز ماست.
چرا سراغ سبک زندگی آیتالله محمد حسینی بهشتی رفتید؟
درباره چهرههای شاخص به ویژه علما، کتابهای زیادی نوشته شده اما به سبک زندگی و سیره آنها کمتر پرداخته شده است. ما در دفتر نشر فرهنگ اسلامی مجموعهای را آغاز کردیم که به سبک زندگی و سیره و شیوه عملی علما اختصاص دارد. اسم این مجموعه «قلهها به آسمان نزدیکترند» نامگذاری شده است. در نخستین کتاب به سبک زندگی علامه طباطبایی پرداختیم که با عنوان «اقیانوس آرام» چاپ شد. دومین کتاب به سبک زندگی امام خمینی(ره) اختصاص داشت با عنوان «آن مرد بینهایت». سومین کتاب در باره سیره عملی و سبک زندگی آیتالله بهجت با عنوان «کرشمه ماه» بود. دفتر چهارم که در دست انتشار است، به سبک زندگی و سیره عملی «آیتالله سید محمدحسینی بهشتی» اختصاص دارد.
در تحقیق و پژوهش زندگی آیتالله بهشتی و نگارش کتاب به چه منابعی مراجعه کردید؟
من در نگارش مجموعه «قلهها به آسمان نزدیکترند» سعیام بر این بوده که از اکثر منابع موجود اعم از کتابهای منتشر شده، نشریات مختلف، مقالهها، مصاحبهها، روایتها و خاطرات موجود حتی فیلمهای مستند استفاده کنم. درباره دکتر بهشتی هم روال کار من به همین صورت بوده است. منتهی بیشترین برداشتها و فیشهای من در نگارش این کتاب، مراجعه به کتابهای منتشر شده به قلم خود دکتر بهشتی بوده است. برای نگارش فصول مختلف کتاب «بهشتی در این حوالی» علاوه بر منابع مختلف، بیشتر از نوشتهها و سخنرانیهای دکتر بهشتی بهره بردم. ضمن اینکه در طول تحقیق، قریب به اتفاق منابع موجود را بررسی کردم. یکی از ضعفهای کتابهایی که درباره زندگینامه شخصیتها و مشاهیر نوشته میشود، بسنده کردن به چند منبع دمدستی و بیتوجهی به تحقیق و پژوهش جامع در این زمینه است. خوشبختانه درباره فصول مختلف زندگی دکتر بهشتی منابع و مطالب بسیار متقن و مفیدی وجود دارد که بنده به قدر بضاعت خود بهره بردم.
کدام یک از فصول زندگی آیتالله بهشتی نسبت به فصول دیگر جالب و در خور توجه است؟
به نظرم حضور 5 ساله شهید بهشتی در هامبورگ آلمان و اتفاقات و رویدادهای آن یکی از فصول جالب توجه زندگی با برکت ایشان است. به همین خاطر من فصل نسبتاً بلندی را به این قسمت از زندگی ایشان اختصاص دادم که در واقع کارنامه پر افتخار آیتالله بهشتی در هامبورگ است. به نظرم این فصل که نام آن را «سفیر مهربانی» گذاشتهام، یکی از فصلهای خوب کتاب است. چون آیتالله بهشتی در مدت پنج سال حضور درخشان خود در هامبورگ (از سال 1344 تا سال 1349) که بنا به خواسته آیتالله سید محمدهادی میلانی بود، خدمات خیلی ارزشمندی انجام دادند. از جمله تکمیل مسجد اسلامی هامبورگ که در واقع مأمن و محل مراجعه همه مسلمانان است. قبلاً نام آن را «مرکز اسلامی ایرانیان» گذاشته بودند؛ نخستین کاری که آیتالله بهشتی انجام داد، نام آن را به «مرکز اسلامی هامبورگ» تغییر داد تا هیچ محدودیتی برای ورود مسلمانان به آنجا وجود نداشته باشد، یعنی آنچه که برای بهشتی مطرح بود گردآوری همه مسلمانان بدون توجه به رنگ، نژاد ، مذهب و ملیت زیر پرچم اسلام بود. علاوه بر آن ایشان پایهگذار اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا بودند. کارهای بسیار دیگری هم انجام دادند که در کتاب به برخی از آنها اشاره شده است.
اوایل انقلاب در بعضی رویدادها نگاههای غرضورزانهای نسبت به آیتالله بهشتی وجود داشت که حتی منجر به طرح شعارهایی علیه او شد. در حالی که امروز بسیاری از نگاههای او کارآیی دارد و مناسب وضعیت امروز جامعه ایران است؟ موقع بررسی و مطالعه منابع به این نکات برنخوردید؟
بهشتی از جمله چهرههای شاخص، کلیدی و برجستهای است که با گذشت بیش از چهل سال از شهادت ایشان هنوز ابعاد وجودی این مرد بزرگ به درستی معرفی و تبیین نشده و همچنان در هالهای از غبار قرار دارد و مثل اوایل انقلاب مظلوم و مجهول است. به نظرم آیتالله بهشتی تنها روحانیای بود که کارش را با دبیری زبان انگلیسی در مدرسه حکیم نظامی قم شروع کرد و از بیست و دو سالگی وارد کار اجرایی شد، یعنی در آن زمان وقتی به عنوان یک فرد معمم، دبیری زبان انگلیسی را به عهده گرفت، همه نگاهها به او عوض شد. او همزمان با دبیری زبان انگلیسی در مدرسه حکیم نظامی که به دارالفنون دوم ایران معروف بود، مدرسه «دین و دانش» را تأسیس کرد و بعد مدرسه علوی را که موفقیت چندانی نداشت. او با راهاندازی «مدرسه حقانی» با یک طرح 18 ساله، تحولی در نظام آموزشی علوم حوزوی ایجاد کرد. شهید بهشتی از معدود افرادی است که از همان سالهای جوانی وارد کار اجرایی شد و به دلیل علاقه مفرط به کار تشکیلاتی، تشکلهای زیادی را طراحی، اجرا و مدیریت کرد که این مهم تا آخرین روز زندگیاش ادامه داشت. مسلم است که فردی با چنین ویژگیها، شاخصهها و توانمندیها در معرض تهمت و توهین و تهدید باشد و مورد غضب و غرض قرار بگیرد.
با توجه به اینکه در این کتاب بیشتر بر سبک زندگی آیتالله بهشتی متمرکز شدید چه نکاتی از برخورد با فرزندانش دارید؟
یکی از فصلهای درخشان زندگی آیتالله بهشتی رفتارش با خانواده است که در این کتاب با عنوان «سرای بهشتی» از آن یاد کردهام. نوع برخورد و طرز رفتار دکتر بهشتی با همسر بزرگوارشان خانم عزتالشریعه مدرسمطلق و فرزندانش بسیار حساب شده و اصولی و آموزنده بود. آیتالله بهشتی روزهای جمعه را کلاً صرف خانواده میکرد و تلفن را از پریز میکشید تا کسی مانع ایشان نشود. با وجود مسئولیتهای بالایی که داشت روز جمعه اش مخصوص خانواده بود. به قدری به فرزندانش نزدیک بود که با آنها تنیسبازی و حتی گل یا پوچ بازی میکرد. به نظرم این موضوع خیلی اهمیت دارد که به جزئیات رابطه او با خانواده بپردازیم. کسی بود که به قول دخترش مدام برای فرزندانش کتاب داستان میخرید. کتابهای گوناگون با موضوعات متفاوت تا بچهها با افکار و سلیقههای متفاوت آشنا شوند. معتقد بود: «یکی از عوامل نجات انسانهای نسل بعد از قالبی شدن و فکر قالبی داشتن، این است که در بچگی کتاب داستان زیاد بخوانند. چون کتابهای داستان معمولاً این خاصیت را دارند که در چهارچوب واقعیات روز محصور نیستند و به بچهها امکان میدهند که مقداری برتر از این واقعیات محدود محیطی هم بیندیشند.» یکی از برنامههای مهم دکتر بهشتی در خانواده، رواج گفتوگو و آموزش مهارت «سؤال» پرسیدن از بچهها بود. در خانه طوری رفتار میکرد که برای بچهها زمینه طرح «سؤال» فراهم شود. راهاندازی صندوق قرضالحسنه در خانواده از دیگر کارهای شگفتانهاش در منزل بود.
در بررسی شخصیت و زندگی آیتالله بهشتی به چه نکاتی برخوردید که کمتر گفته شده یا ناگفته مانده است؟
یکی از ویژگیهای مجموعه «قلهها به آسمان نزدیکترند» پرهیز از کلیگویی و پرداختن به جزئیات و ریزهکاریهاست. من معتقدم که دیگر دوره کلیگویی و مفصلنویسی سپری شده و ما مجبوریم که به سمت کوتاه و مختصرنویسی حرکت کنیم و بیشتر به جزئیات و ناگفتههای ریز بپردازیم. چون نسل کنونی به ویژه نسل جوان، نسل عجولی است و میخواهد خیلی زود به نتیجه برسد، حوصله مفصلخوانی ندارد. کتابی که در دست انتشار دارم، روایت محور و پر از جزئیات است. من بیشتر به جزئیاتی پرداختهام که درباره دکتر بهشتی کمتر گفته شده است. در هر فصل زندگی ایشان جزئیات مهمی هست که جای کار دارد. مثلا در دوره حضور در هامبورگ؛ با وجود اینکه آنجا مشغله زیادی داشت اما هر هفته به درخواست یک پیرزن دو کیلو گوشت با ذبح اسلامی تهیه میکرد و برایشان میفرستاد. چنین ریزهکاریهایی در زندگی او بسیار زیاد بود؛ به نظرم هنوز بعد از گذشت 42 سال از شهادت آیتالله بهشتی نکات زیادی ناگفته مانده که تاکنون به آنها پرداخته نشده است.
اسم کتاب را «بهشتی در این حوالی» گذاشتید. آیا این نامگذاری برای این است که مخاطب بتواند با شخصیت آیت الله بهشتی ارتباط بگیرد؟
هدف من از نگارش این کتاب و پرداختن به زوایای پیدا و پنهان زندگی دکتر بهشتی، الگوسازی است. قصد من این است که مخاطب به شخصیت بهشتی نزدیک شود و ویژگیها، توانمندیها و خصوصیات اخلاقی ایشان را بیشتر بشناسد و در حد وسع خود بدانها عمل کند. به تعبیری در مواجهه با این شخصیت احساس غربت نکند، یعنی برایش دور از دسترس نباشد. احساس کند که شخصیتی که به آن علاقه دارند در همین نزدیکی و در همین حوالی است. به عبارتی دسترسی به آن آسان است.
به نظرتان کتاب شما چه قدر جزئیات و جذابیت دارد که بتواند به یک فیلمنامه تبدیل شود؟
کتاب «بهشتی در این حوالی» جزئیات زیادی دارد، اما شاید نتوان همه آن را در قالب یک فیلمنامه درآورد. هرچند شاید مناسب چند فیلم کوتاه باشد، چون در فیلمهای کوتاه یا مستند بخشی از زندگی شخصیت را مد نظر میگیرند و بر اساس آن یک فیلم یا مستند میسازند. به نظرم واقعا جای کار دارد که فیلمسازان مطرح درباره زندگی آیتالله بهشتی فیلم یا سریال خوبی بسازند. زندگی دکتر بهشتی در مقایسه با علمای همتراز خود فراز و فرود زیادی داشته است و جای کار دارد و حتی به نظرم کشش یک سریال بلند را داراست. برای مثال مدیریت نخستین جلسات خبرگان قانون اساسی میتواند یک موضوع پرکشش برای ساخت یک مستند جذاب باشد. در این مجلس 73 نفر از علمای صاحبنظر بودند که مدیریت و هدایت آنها در سالهای ابتدایی انقلاب و جمعبندی دیدگاهها و نظرات آنها و تصویب بند بند قانون اساسی میتواند یک سوژه بسیار بکر باشد برای ساخت یک فیلم مستند.
در این کتاب تا چه میزان به وجه سیاسی آیتالله بهشتی پرداختهاید؟ آیا این وجه بر سایر وجوه ایشان غلبه دارد؟
بنده در این کتاب بیشتر به سبک زندگی و سیره علمی و عملی آیتالله بهشتی پرداختهام، اما این به معنی نیست که از سایر وجوه زندگی ایشان چشمپوشی کردهام. بهشتی در همه عرصهها حضوری درخشان داشته و کارنامه پر بار و سازندهای از خود به یادگار گذاشته است، چه زمانی که به عنوان دبیر زبان انگلیسی در مدارس تدریس کرده، چه در زمانی که در مدرسه «دین و دانش» و «مدرسه حقانی» به عنوان مدیر مدرسه بوده است. چه موقعی که در مرکز اسلامی هامبورگ مسئولیت آنجا را به عهده داشته است. بهشتی در مدت 35 سال کار تشکیلاتی بیش از 33 تشکل مؤثر و فعال طراحی، راه اندازی و مدیریت کرده. در حزب هیئت مؤتلفه اسلامی حضور مؤثر و مفیدی داشته و در شورای انقلاب و مجلس خبرگان قانون اساسی و قوه قضائیه قدرتمندانه ظاهر شده و بزرگترین حزب بعد از پیروزی انقلاب یعنی حزب جمهوری اسلامی را راهاندازی کرده است. هر چند سیاست بر بخش عمده زندگی ایشان سایه انداخته اما هنر بزرگ بهشتی این بوده که او در همه این عرصهها، مؤمنانه، صادقانه، منصفانه و دلسوزانه و هوشمندانه عمل کرده است که پرداختن به این مهم از نیازهای اساسی جامعه امروز ماست.
در این رابطه قدری بیشتر توضیح میدهید؟
من به شدت معتقدم که نسل امروز باید اندیشههای آیتالله بهشتی را بازخوانی کند. ما امروز واقعا نیاز داریم به اندیشههای او برگردیم. چون اندیشههای دکتر بهشتی از دل باورها، اندیشهها و تفکرات ناب او برآمده و مهمتر از همه ثمره کارهای اجرایی او در عرصه تعلیم و تربیت به ویژه کارهای تشکیلاتی بوده است. او یکی از شخصیتهای گرانقدری است که در خارج و داخل ایران کارهای عملی زیادی انجام داده است. بنابراین سبک زندگی او، اندیشهها، دیدگاهها و نظرات او میتواند برای امروز ما بسیار مفید و کارگشا باشد.
در پایان اگر توصیه یا حرف ناگفتهای دارید، بفرمایید.
این روزها یکی از معضلاتی که جامعه ما را تهدید میکند، کمرنگ شدن بعد معنویت و اخلاق است. ما باید به سمت اخلاق محوری و معنویت حرکت کنیم و جامعه را به این سمت وسو بکشانیم. بدون شک یکی از راهکارها، نگارش زندگینامه بزرگان و معاریف به ویژه علمای ربانی و معرفی سبک زندگی و سیره عملی این عزیزان است. من شدیداً معتقدم جامعهای میتواند پویا، بالنده و سازنده باشد که بزرگان و مشاهیر خودش را به «درستی» و آنگونه که هستند، بشناسد. ما تا زمانی که معاریف و بزرگان خود را نشناسیم و آنها را الگوی کار خود قرار ندهیم و از تجربیات گرانبهای آنها استفاده نکنیم، موفق نخواهیم بود.
نظر شما