گفتوگو با نویسنده کتاب «لندکروز بهشت»؛
از خمپاره تا لندکروز، راهی تا بهشت نیست! / به وجهه سرزندگی و نشاط جبهه اهمیت بیشتری میدهم
اکبر صحرایی نویسنده نامآشنای حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. «حافظ هفت»، «کتیبه ژنرال»، «کاش کمی بزرگتر بودم»، «خمپاره خواب آلود»، «تپه جاویدی و راز اشلو»، «سی مرد و سی مرغ» و ... از جمله آثار اوست که موفق به دریافت جوایز کشوری شدند.
درخصوص آخرین آثارتان که چاپ اول آنها روانه بازار کتاب شده است صحبت میفرمایید؟
کتاب «لندکروز بهشت» آخرین کتابی است که از بنده منتشر شده است. این کتاب چهارده فصل دارد. داستان زندگی یک سردار اسطورهای جنگ است که از ابتدای جنگ تا آخرین پاتک دشمن در عملیات بیتالمقدس۷ حضور داشته. شخصیت این داستان از نوجوانی وارد حوادث انقلاب شده و نهایتا با پیروزی انقلاب داستان اصلی شروع میشود.
پس از پیروزی انقلاب وارد سپاه پاسداران و با شروع جنگ تحمیلی به جبهه اعزام میشود. در کل این هشت سال دفاع مقدس در تمامی عملیاتهای و اتفاقات جنگ حضور داشته است. اوج داستان در زندان «دولهتو» کردستان رخ میدهد و از آنجا آزاد میشود. تا اینکه اواخر جنگ با حمله مجدد عراق در خرمشهر، شلمچه و عملیات بیتالمقدس۷ بهعنوان مسئول محور برای هماهنگی نیروها و تجهیزات و نیروها برای عقبنشینی، با دوست خود به دل دشمن میزنند که دوستشان اسیر و خودشان شهید و مفقودالاثر میشوند. در مجموع از فرمانده دسته، گروهان و گردان شروع میکنند تا در نهایت به مسئولیت فرماندهی محور میرسند.
این شهید بزرگوار شخصیت طنازی داشتند که از مجموع رفتارها و اخلاقیات ایشان در هشت سال دفاع مقدس خاطرات طنزی باقی مانده که تعدادی از آنها در کتاب هفت جلدی «دارودسته علی» از انتشارات مهرک (سوره مهر) به چاپ رسیده است. فصل آخر این هفت جلدی به نام «لندکروز بهشت» است که وجه تسمیه آن هم به این علت است که وقتی شهید برای فرماندهی عقبنشینی نیروها به خط میروند توسط دشمن قیچی میشوند و در یک لندکروز به شهادت میرسند.
در کل این داستان میبینیم که چطور میشود که یک نوجوان ایرانی با شروع انقلاب اسلامی متحول میشود و تبدیل به یک سرباز شده و در جنگ از کشور خود دفاع میکند. سعی کردیم این شخصیت را به درستی یک فرد معمولی و در دسترس معرفی کنیم که شخصیت آسمانی ندارد و دست نیافتنی نیست. این شهید یک اسوه اخلاق بودند که علاوه بر خانواده دوست بودن روحیه شاد و طنازی داشتند طوری که در جبهه و لشکر یک الگو بودند.
داستانی که پیش رو داریم مثل همه کتابهایی است که در خصوص شهدا نگاشته شده، چه چیز خاصی در این کتاب عنوان شده که آن را از دیگر داستانها متمایز میکند؟
نقطه وسیع و درخشان این داستان وقایع رخ داده در زندان دولهتو است. زندانی که زندانیان آن تعدادی از افراد جهاد سازندگی، ارتش، سپاه و بسیج بودند و توسط کومله و دموکرات در کردستان اداره میشد. سقف این زندان به قدری کوتاه بود که به آغل گوسفندان معروف بود و زندانیان برای تردد در آن باید مثل چهارپایان خم میشدند و چهار دست و پا حرکت میکردند. این شهید بزرگوار در عملیاتی با گردان خود به این زندان حمله میکند و آن را از دست حزب کومله و دموکرات خارج میکند. در این قسمت کتاب چگونگی آزادی اسرا روایت شده که در نوع هود جذاب و خواندنی است.
دلیل شما برای انتخاب این موضوع چه بود؟
از ویژگیهای یک نویسنده این است به سمت سوژههایی برود که با آنها ارتباط داشته و زندگی کرده است. این موضوع باعث میشود که بتواند داستان را به تصویر بکشد. من هم به واسطه اینکه در جبهه حضور داشتم به نحوی با این دوستان رزمنده در ارتباط بودم. خودم شاهد طنازی و شوخطبعیهای این شهید و زندگی شاد و بانشاط ایشان بودم.
به همین دلیل است که بسیاری از آثار شما درونمایه طنز و شوخی دارند؟
یکی از ویژگیهای کار من این است که به بعد نشاط و سرزندگی در روزهای جبهه و جنگ اشاره میکنم. حتی در آثاری که شاید خیلی جدی باشد هم این رویه را حفظ کردم. شاید یک مخاطب نوجوان با این سوال مواجه شود که چطور میشود یک نوجوان از چند ماه تا چند سال بدون مرخصی در جبهه حضور پیدا میکند، جانباز میشود و سختیهای جبهه را میبیند اما وقتی از جبهه بازمیگردد از ترک جبهه ناراحت هم هستند؟ شاید بتوان گفت همین شوخطبعی و سرزندگی علت آن بوده. شخصیتی که من آن پرداختم شاخص همین محور بوده و به دلیل شناختی که از شخصیت ایشان داشتم توانستم این موضوع را به خوبی منعکس کنم.
چه کتابهای دیگری در دست چاپ دارید؟
چهار اثر دیگر در دست چاپ است که یک عنوان آن برای کودک و نوجوان و سه عنوان دیگر برای بزرگسال است. کتاب «متولد قصرالدشت» که انتشارات صریر آن را منتشر کرده رمانی درخصوص زندگی شهید عبدالله اسکندری است. فرماندهای که در سوریه سر از بدن ایشان جدا میکنند و در شهرهای مختلف میچرخانند. این کتاب حدودا چهارصد و بیست صفحه است. طبق معمول این کتاب با کودکی این سردار بزرگوار آغاز شده. این کار در حدود دو دفتر است. دفتر اول از جنگ ایران و عراق آغاز میشود و پنجاه فصل دارد. دفتر دوم پس از جنگ را شرح میدهد که شامل مسئولیتهای شهید تا زمانی که به سوریه اعزام شود را روایت میکند و این دفتر هم پنجاه و یک فصل دارد.
شهید اسکندری، فردی است که با وقوع انقلاب به صف نیروهای انقلابی میپیوندند. با پیروزی انقلاب و شروع جنگ به جبهه اعزام میشود و تمام هشت سال را در جبهه حضور داشته است. به این بهانه کل تاریخ هشت ساله جنگ ایران و عراق و خصوصا حضور مجاهدین خلق در جنگ، ترورهای شهری، کمکهای آنها به صدام و برخی از وقایع یکیدو سال اول انقلاب در دفتر اول این کتاب روایت میشود. ایشان پس از جنگ هم به مسئولیت خودشان ادامه میدهند تا اینکه جنگ سوریه رخ میدهد و به آنجا اعزام میشوند. با اینکه آن زمان در سن بازنشستگی بودند در عملیاتها حضور پیدا کردند. در نهایت اسیر نیروهای دشمن میشوند و سر از تن ایشان جدا میکنند و با رجزخوانی آن را در شهرهای مختلف میچرخانند. داعش قصد داشت که پیکر ایشان را در ازای دریافت مبلغی معاوضه کند که خانواده شهید قبول نمیکنند. در نهایت پیکر ایشان پس از چند سال به وطن بازمیگردد. این کلیتی است که در این کتاب روایت شده است.
نظر شما