جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۱
علوم اجتماعی در ایران بحرانی نیست/ مخالف مطالعات میان رشته‌ای هستم

استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران گفت: علوم اجتماعی دچار بحران نیست بلکه دچار ضعف است؛ علوم وقتی باقی می‌مانند که ضعف دارند چون آن وقت به لحاظ روشی و محتوایی تلاش می‌کنند خودش را تقویت کنند. علوم اجتماعی در ایران نه تمام است و نه بحرانی. ما باید ضعف‌هایمان را مرتفع کنیم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) تقی آزاد ارمکی استاد جامعه شناسی در نشست تخصصی سیاست پژوهی درباب رساله‌های دکترا در علوم انسانی(کیفیت بخشی و افزایش کارایی) که به همت پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی و اندیشکده دانشگاه ایرانی برگزار شد بیان کرد: من سه دهه در این حوزه کار می‌کنم معتقدم کارهایی که در دانشگاه انجام می‌دهیم اتفاقا به اقتضائات اجتماعی در آمده است. در علوم انسانی به ویژه جامعه شناسی مجموعه کارها از جامعه و نیازهایش درآمده است.
 
او با طرح این سوال که آیا رساله‌ها دکتری معطوف به نیازهای جامعه ایرانی است؟ بیان کرد: برای اینکه من این را نشان بدهم در رساله‌های دکتری 1380 تا 1401 یک نمونه گیری کردیم و 215 رساله را دیدیم و خواستیم ببینیم رساله‌ها خودشان را تکرار می‌کنند؟ چه قدر تخصصی نوشته شدند و چه قدر در ارتباط با نیاز سیاسی و اجتماعی ایران است؟

آزاد ارمکی با اشاره به فراوانی رساله‌های جامعه شناسی توضیح داد: بیش از 30 درصد از رساله‌ها در حوزه مسایل جتماعی ایران، 19 درصد درباره مسایل توسعه و 30 درصد به خود جامعه شناسی مربوط است. حدود 8 درصد رساله‌ها نیز در حوزه فرهنگ، 3 درصد گروه‌های اجتماعی و 11 درصد سیاست است.
 
او افزود: اگر این سه گروه آخر را جمع بزنیم متوجه می‌شویم اولویت مسایل اجتماعی، جامعه شناسی، اقتصادی، توسعه و حوزه سیاسی است. این رساله‌ها  70 درصد در دانشگاه دولتی و 14 درصد در دانشگاه آزاد تولید شده است.

این استاد جامعه شناسی گفت: زنان در مرحله ای کمتر از مردان در نگارش رساله نقش دارند اما در دوره‌های اخیر بیشتر از مردان هستند. در بحث روش وجه کمی‌غالب است چون در مسایل جامعه شناسی مسایل اجتماعی، توسعه و سیاسی روش کمی‌است به معنای اینکه در مجموع روش کمی‌ 42 درصد، 26 درصد کیفی و 21 درصد ترکیبی است.

به گفته او، مسیری که علوم اجتماعی در ایران طی کرده و با حمله‌هایی که به علوم اجتماعی تحت عنوان پوزیتویسم اجتماعی شده در یک نقد ناروا موجب شده مطالعات کیفی شروع شود.
 
آزاد ارمکی تاکید کرد: از سوی دیگر مشکل هزینه و امکانات اقتصادی باعث شده روش‌ها کمی‌شود. جایی برای حمایت از رشته‌های علوم انسانی وجود ندارد و به همین دلیل روش‌های کیفی بیشتر استفاده می‌شود و این پژوهش‌ها محقق محور است تا سازمان محور. پس در علوم اجتماعی ما تغییر پارادایمی‌رخ نداده بلکه اقتضائات سازمانی  و مالی باعث افزایش مطالعات کیفی شده است.
 
او با اشاره به موضوعات رساله‌ها بیان کرد: آسیب‌های اجتماعی 9 درصد، 10 درصد زنان، دین 8 درصد، خانواده دو درصد، جامعه شناسی مرگ یک درصد و ... است که موضوعات از توزیع نسبتا متناسبی برخوردار است و عرصه کودکی و نسل‌ها و مطالعات کلی درباره تحولات تاریخی و فرهنی و ساختارها را در برمی‌گیرد.
 
آزاد ارمکی افزود: مطالعات جامعه شناسی رساله‌ها 95 درصد درباره ایران و سه درصد در کشورهای دیگر و سه درصد تطبیقی است. شما وقتی دانشجوی جامعه شناسی کشورهای دیگر می‌شوید باز هم درباره ایران کار می‌کنید. حال در زمانی که دانشجویان درباره ایران و مسایل کشور کار می‌کنند علوم اجتماعی متهم می‌شود که خودش را تکرار می‌کند و این سخن ناروایی است.

او یادآور شد: 77 درصد پژوهش‌ها کاربردی و 23 درصد بنیادی است. این کاربردی بودن به چه معناست؟ این پژوهش‌ها دغدغه اش پرداختن به مسایل کشور و حل مسایل است. از سوی دیگر 23 درصد خود دانش اهمیت دارد. در این حالت یک بدفهمی‌درباب وضعیت علوم انسانی و اجتماعی در ایران داریم. گویی درباره علوم اجتماعی  حکمی‌می‌کردیم که حالا محقق نشده است.

او با تاکید بر اینکه علوم اجتماعی دچار بحران نیست بلکه دچار ضعف است بیان کرد: علوم وقتی باقی می‌ماند که ضعف دارد چون آن وقت به لحاظ روشی و محتوایی تلاش می‌کند خودش را تقویت کند. علوم اجتماعی در ایران نه تمام است و نه بحرانی. ما باید ضعف‌هایمان را مرتفع کنیم. اینگونه دچار آسیب شناسی حکومتی درباره علوم اجتماعی در ایران نمی‌شویم.

آزاد ارمکی یادآور شد: دانش منطق خودش را دارد و بر اساس این منطق عمل می‌کند برخی از این منطق جهانی، اقتضایی و آکادمیک است پس اقتضائات حکومتی و ایدئولوژی نمی‌تواند علوم انسانی را متعهد کند.

او با بیان اینکه علوم انسانی و اجتماعی را در ایران به عنوان یک پروسه توسعه ای تعریف کردیم افزود: حتی موسسه مطالعات اجتماعی هم به عنوان ماجرای توسعه ای تعریف شده است. علوم اجتماعی در ایران مساله اساسی اش ارزیابی برنامه‌های توسعه بوده است و در این باره سه کتاب نوشتم و می‌گویم توسعه در ایران چه کرده است.

این جامعه شناس گفت: همه تالیفات موسسه مطالعات اجتماعی بررسی‌های اقتصادی است که توفیق، ساروخانی، نراقی و ... انجام داده اند. همین دانشگاه را دچار مشکل می‌کند. ما از دانشگاه پاسخ به سوال بنیادی می‌خواهیم اما عملا طوری تعریف شده که به تحولات بعد از سیاست گذاری جواب بدهد.

او افزود: غلبه در دانشگاه‌ها با کارمندان است تا دانشمندان. دانشجو و استاد از بیرون گزینش می‌شوند و سازمانی به نام گزینش استاد و دانشجو وجود دارد، این نمی‌تواند اساسا به جز کارمند تولید کند استاد و متفکر تولید نمی‌کند چون استاد و دانشمند اقتضائات دیگری دارد.

آزاد ارمکی با طرح این سوال که چرا دانش در ایران مبتذل است عنوان کرد: چون اقتضائات بروکراتیک در تولید دانش داریم. ما باید کالایی به نام دانش تولید کنیم. از سوی دیگر وحدت حوزه و دانشگاه درست کردیم و قرار شد رفاقت فرهنگی ایجاد کنیم نه در هم شدگی دانش! من مخالف مطالعات میان رشته ای هستم و یکی از افتضاحات علم در ایران همین مطالعات میان رشته ای است.
 
او گفت: باید تقسیم کار حرفه ای دانش داشته باشیم باید دانشگاه نیروی تخصص تربیت کند و دانش از طریق نیروی کارشناسی وارد سیستم شود نه استاد. من استادم ریتزر است اما ندیدم مخاطب دولتش باشد اما او کسانی را تربیت می‌کند که مخاطب سیستم قرار می‌گیرد. به جز پارتو که در خدمت موسولینی قرار گرفت و نتیجه اش را دیدیم. پس نظام دانشگاه در رفاقت یک سیستم کارشناسی تولید می‌کند و هر کسی باید در حوزه خودش کار کند این تقسیم کار باعث می‌شود ایده‌های تولید شده در دانشگاه از طریق نظام کارشناسی صورت بندی شود نه استادان دانشگاه.

این جامعه شناس با بیان اینکه دانشگاه باید ایده پردازی کند و نظام سیاسی مسایلش را مطرح کند و بعد از طریق نظام کارشناسی این مسایل حل شود عنوان کرد: در ایران نظام دانش متفرق و غیر پارادایمی‌است و به همین دلیل است که به مسایل ایران پرداخته شده اما ناتمام است. هر کدام از پژوهش‌ها در ایران یک پژوهش واحد است و حتی انباشتی نیست اما ناتمام است.
 
او تاکید کرد: ما باید اصلاح ساختاری کرده و نقش را به دانشگاهیان بدهیم نه بروکرات‌ها. ما نباید به دیگران محول کنیم وگرنه الان موفق شده بودیم و مدرسه‌های متفاوتی داشتیم. من اصرار داشتم مکتب بهارستان، مکتب گیشا و مکتب بهشتی داشته باشیم تا این‌ها مکتبی با هم برخورد کنند. این اساتیدی که ما انتخاب می‌کنیم اساسا استادان برجسته نیستند. حتی چهره‌هایی که در فارابی انتخاب می‌شود هم برگزیده نیستند چون ما به آدم‌ها رای می‌دهیم نه مکتب ها.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها