کامران شرفشاهی در بررسی کتاب «غربالی در دست» تأکید کرد که در شرایط مسئله فقر آثار پژوهشی در عرصه نقد ادبی؛ وجود این کتاب غنیمتی است و مطالعه آن برای هر یک از علاقهمندان در این حوزه میتواند داشتههای ارزشمندی با خود به همراه داشته باشد.
وی با اشاره به اینکه «غربالی در دست» در سه فصل تنظیم شده، افزود: فصل نخست آن به زمینهها و مباحث پیرامونی در خصوص شباهتهای صوری و محتوایی سرقتهای ادبی، بخش دوم به بررسی، تطبیق و تحلیل آرای اندیشهورزان در باره شباهتهای صوری و محتوایی و فصل سوم به تقسیمبندی و بررسی سرقت ادبی در شعر معاصر اختصاص دارد. همچنین دارای درآمد و دیباچهای خواندنی بهعلاوه کتابنامه مبنیبر صحتوسقم موارد مطرحشده در این اثر است که میتواند پژوهشگران را با شدت نگاهی دقیقتر یاری رساند.
شرفشاهی ضمن توصیه به تهیه و مطالعه این کتاب گفت: این اثر پژوهشی کتابی جذاب، علمی و شیرین است. موضوع سرقت ادبی موضوعی است که حتی بهگونهای باید آن را طنزآمیز دانست. وقتی این کتاب را مطالعه میکنیم درست است که با موارد جدید، جذاب و نوآوری مواجه میشویم؛ اما درنهایت شیرینیهایی را نیز در بطن خود دارد.
این شاعر با اشاره به مشکل موازیکاری در آثار پژوهشی عنوان کرد: بسیاری از پژوهشهایی که در جامعه ما انجام شده جنبه موازیکاری دارد و اغلب حرفهای تکراری را بازگو میکنند. اما موضوعی که طباطبائی انتخاب کرده به نسبت جدید است که کمتر به آن پرداخت شده است؛ البته جستهوگریخته شاعران و منتقدان کشور ما به موضوع سرقت ادبی پرداختهاند؛ اما کتابی که به شکلی مستقیم و با این گستردگی در دسترس باشد تا به امروز وجود نداشته است.
وی افزود: نکته دیگر آن است که کتاب به خلیل عمرانی هدیه شده که کار ارزشمندی است. همچنین تمام مباحثی که در این کتاب مطرحشده با شاهد مثالهای مختلف و متعددی مطرح شده است.
شرفشاهی در ادامه نقد این کتاب با اشاره به مثالهای مختلف و متعددی که نویسنده اثر برای هر یک از موارد مطرحشده خود آورده، گفت: بهعنوان مثال میتوان به شعر «علی ای همای رحمت» شهریار اشاره کرد که مفتون امینی نیز چنین شعری دارد.
دبیر یک دوره از جایزه قلم زرین همچنین یادآور شد: نکتهای که باید در مواجهه با نقد صادقانه و صریح درباره کتاب عنوان کرد توجه به این دیدگاه است که عدهای مسئله توارد در حوزه شعر را الزاماً مقولهای منفی نمیدانند و به این مسئله اشاره دارند که شاعران کمالگرا این مقوله را سرقت ادبی نمیدانند. نکته دیگری که در مواجهه با این اثر پژوهشی شاهد هستیم مسئله مبتلابه در اغلب آثار پژوهشی است که چه در بدنه دانشگاهی و چه در میان پژوهشگران مستقل شاهد وقوع این آسیب هستیم. دامنه ارجاعات پژوهشگران در موضوعات مطرحشده دامنهای محدود است؛ بهعنوان مثال با توجه به تأکیدی که میان شاعران معاصر در این کتاب به قلم نویسنده آمده تنها به چند شاعر معاصر ارجاع و اشارت شده است.
وی افزود: دامنه پژوهشی محدود و منحصر به چند چهره معاصر است؛ درصورتیکه پژوهشگر میتواند در مواجهه با چنین مسئلهای دیدگاه خود را وسعت دهد و بر کارهای متعدد دیگری تمرکز کند. نکته مهمتر آن است که در حوزه کارهای پژوهشی باید نگاه میدانی نیز داشته باشد؛ چراکه در دیدارهای مختلف و متعدد با شاعران ممکن است به نکاتی دست پیدا کند که در دامنه مطالعاتی کتابخانهای و کار پژوهشی متمرکزش به دست نیاورد. این مسئله در میان پژوهشگرانی که در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی کار کردهاند نیز دیده میشود. در کار پژوهشی باوجود گستره عمیق ادبیات انقلاب تنها بر چند نام مانند قیصر امینپور و سیدحسن حسینی متمرکز میشوند؛ درحالیکه ادبیات انقلاب اسلامی وسعتی بسیار بزرگتر از این نامها دارد و کار پژوهشگر آن است که این گستره را توسعه دهد نه اینکه از دامنه این گستره تنها بخشی محدود را برای کار پژوهشی خود برگزیند.
شرفشاهی همچنین تأکید کرد: یکی از معضلات جامعه ما آن است که حلقه مفقودهای بین دانشگاهها و نیازهای جامعه وجود دارد. درواقع دانشگاههای ما در حوزه زبان و ادبیات فارسی باید در این زمینه پربارتر باشند و بحث نقد ادبی را با جدیت بیشتری دنبال کنند. در جامعه ما اغلب معیار اکثر کسانی که در این حوزه اهل مطالعه هستند آثار نویسندگان و منتقدان خارجی مثل رولان بارت است؛ از سوی دیگر در مواجهه با آثار نقد ادبی کمتر با فراست علمی در حوزه نگارش اثر مواجه هستیم. دانشگاهیان باید چنین دست از منتقدانی را تربیت کنند تا این منتقدان به پیشرفت ادبیات کمک کنند.
وی در پایان با تأکید بر اینکه اخلاق نقدپذیری باید در جامعه ما نیز رشد پیدا کند، افزود: اغلب ما ایرانیها از فردی که ما را مورد نقد قرار میدهد بیزاریم؛ درحالیکه حدیث بسیار زیبایی از پیامبر(ص) وجود داردکه میفرماید: «بهترین دوستان من کسی است که عیوبم را به من بازگو و هدیه میکند.» اگر این نگرش در جامعه ما رشد بیشتری پیدا کند و سعه صدر ما گسترش یابد جامعه ما به گونه دیگری خواهد بود.
شرفشاهی در ادامه با اشاره به ضربالمثل «عیب وی جمله بگفتی هنرش نیز بگو»، گفت: نقد صحیح به معنای آن است که اگر آسیبها و نقاط ضعف گفته میشود باید به همان میزان نقاط قوت نیز بازگو شود. این در حقیقت حرکت به سمت نقد صحیح و اصولی به شمار میرود. بسیاری از مسائل امروز جامعه ما ریشه در گذشته دارد و محقق این مسائل را نادیده نگرفته است. محقق و نویسنده این کتاب با هوشیاری به آنها ارجاع و اشارت داشته و در مواجهه با سرقت ادبی به ریشهیابی این مسئله اشاره داشته که این مقوله از کجا آغاز شده است؟ همچنین نویسنده میتوانست در مقوله سرقت ادبی که نهفقط به ادبیات ما که در ادبیات تمامی جهان وجود دارد ارجاع و اشارتی از شعر عرب تا حوزه ادبیات جهان را بیاورد. اگر این مهم محقق میشد، به کتاب نگاه جامعی میداد که میتوانست حتی آن را به یک دایرةالمعارف بدل کند. با وجود همه این موارد و مؤلفهها با توجه به مسئله فقر آثار پژوهشی در عرصه نقد ادبی؛ وجود این کتاب غنیمتی است و مطالعه آن برای هر یک از علاقهمندان در این حوزه میتواند داشتههای ارزشمندی با خود به همراه داشته باشد.
نظر شما