محمدرضا سرشار، نویسنده پیشکسوت کشورمان در دیدار صمیمانه با داستاننویسان تأکید کرد که کارش از ابتدای پیروزی انقلاب در حوزه ادبیات این بود که کجا و در چه حوزهای باری بر زمین مانده و چه کاری از وی برمیآید؟
محمدرضا سرشار 23 خرداد 1332 در کازرون به دنیا آمد. وی اولین اثرش را در یک مجله هفتگی در سال 1352 منتشر کرد، اولین کتابش سال 1355 منتشر شد و از آن زمان تاکنون بیش از 140 اثر از وی به چاپ رسیده است.
سرشار که با نام هنری «رضا رهگذر» فعالیت میکند، در سال 1364 وارد رادیو شد و گویندگی برنامه «قصه ظهر جمعه» را برعهده گرفت. این برنامه تا سال 1384 ادامه پیدا کرد. محمدرضا سرشار همچنین در تلویزیون هم برنامههایی برای کودکان اجرا کرده و برنامههای نقد کتاب او نیز از شبکه چهار صدا و سیمای ایران پخش شده است.
فعالیتهای رضا رهگذر در زمینه روزنامهنگاری هم تنوع بسیاری دارد و علاوهبر بنیانگذاری «قلمرو ادبیات کودکان» و «سوره نوجوانان»، سردبیر ماهنامههای بسیاری مانند «دانشآموز»، «سروش نوجوان» و «سروش کودکان» بوده و مدتی نیز در شورای دبیری گروه ادب و هنر روزنامه «کیهان» فعالیت کرده است.
رضا رهگذر از سال 1390 وارد کار در حوزه فیلمنامهنویسی برای انیمیشن شد. علاوه بر این، دورههای داستاننویسی نیز برگزار میکرد و شاگردان بسیاری مانند محمدرضا بایرامی، راضیه تجار، محمدعلی گودینی، مهدی حجوانی و محمد میرکیانی داشت.
محمدرضا سرشار آثار بسیاری در زمینه داستان، نقد، فیلمنامه و بازنویسی دارد؛ اما از مشهورترین کتابهای وی میتوان به «آنک آن یتیم نظرکرده»، «مهاجر کوچک» و «شهری که مردم آن با زانو راه میرفتند» اشاره کرد.
سالهای ابتدایی تأسیس حوزه هنری، محیط بسیار بسته و محدود بود
سرشار در این نشست به سالهای ابتدایی فعالیت در حوزه هنری اشاره کرد و گفت: حوزه هنری در سالهای ابتدایی محیط بسیار بستهای بود و کسی خارج از حوزه را راه نمیدادند و فضا بسیار محدود بود. مغز متفکر آن زمان مخملباف بود و دیگران تابع وی بودند. در دهه ۶۰ بسیار زمان برد تا مسئولان حوزه هنری متقاعد شدند کلاس داستاننویسی بگذارند. سرانجام سال ۱۳۶۵ در مطبوعات اعلام رسمی کردیم که میخواهیم اولین کلاس داستاننویسی را در حوزه هنری برپا کنیم و با اهتمام من و موافقت دیگران این کلاس در حوزه هنری تأسیس شد.
وی ادامه داد: در این دوره اولین طیف توابین از زندان قزل حصار آزاد شده بودند و حوزه هنری برای این افراد در زندان کلاسهای داستاننویسی، شعر و فیلمنامهنویسی برگزار میکرد. سال ۶۵ اولین گروه توابین منافقان و چریکهای فدایی خلق آزاد شدند که هشت نفر از آنها در کلاسهای ما حاضر شدند.
این نویسنده بیان کرد: این افراد دست کم پنج سال زندان کشیده بودند و من با تکتک آنها مصاحبههایی با مضمون داستانی انجام داده بودم و به هرحال تعدادی از هشت نفری که برای کلاس داستاننویسی جذب کردیم داستاننویسی را ادامه ندادند؛ هرچند عدهای که ادامه دادند ما را اذیت کردند اما از مسیر بازنگشتند و سیاهترین آنها نهایتا به جریان دوم خردادیها پیوست. طی برگزاری این کلاسها ما هیچ مدرسی نداشتیم که بتواند عناصر ششگانه داستان را خودش کامل درس دهد و برای هر عنصر یک استاد داشتیم.
سرشار گفت: پس از آن به سال ۶۸ رسیدیم که در حوزه هنری اختلاف افتاد و عذر تمام اعضای ثابت واحد ادبیات را خواستند و فقط من باقی ماندم. از آنجا که به نظرم حق با کسانی که رفتند نبود، نرفتم و خودم یک نفره و تنهایی واحد ادبیات را با برخی از شاگردانی که در کلاس اول داستان بودند احیا کردم. چهرههای بسیار شاخصی از این دوره کشف شد که اگر اینها پیدا نمیشدند عرصه ادبیات مغفول میماند. تقریبا تمام کسانی که در آن کلاس بودند باقی ماندند و به افراد بسیار شاخصی در ادبیات تبدیل شدند. همچنین واحد شعر را با چهرههای شاخص و باتجربهتر پیش بردیم که به صورت مستقل و واحد، شعر را بالا کشیدند و دوباره حوزه هنری جان گرفت.
وی با بیان اینکه من روز اول نه علاقهای به نقد و نه به پژوهش و تدریس داشتم، تأکید کرد: اوایل کارم حتی علاقهای به سخنرانیکردن هم نداشتم، اما کار ما از ابتدای پیروزی انقلاب در حوزه ادبیات این بود که ببینیم کجا و در چه حوزهای باری بر زمین مانده و چه کاری از ما برمیآید؟
گوینده برنامه رادیویی قصه ظهر جمعه در انتها گفت: هرکاری به غیر از داستاننویسی انجام دادم از روی احساس نیاز بوده و ضرر هم نکردهام. تکتک کسانی که در کلاسها بودند، اکنون در عرصه ادبیات چهره شاخصی شدهاند. خوشحال هستم کسانی که میشناسم همگی صاحب کتاب و آثار هستند و چهره شاخصی در حوزههای مختلف ادبیات و سینما شدهاند.
نظر شما