اختر بیجاد بیان کرد: در ابتدا قرار بود زندگینامه شهید بادپا را بنویسم اما قسمت نشد و نویسنده دیگری کتاب ایشان را نوشتند.
وی درخصوص علت انتخاب این سوژه ادامه داد: من در ابتدا قرار بود زندگینامه شهید بادپا را بنویسم اما قسمت نشد و نویسنده دیگری کتاب ایشان را نوشتند. یکی از دوستانم به من گفتند که چرا درباره دیگر شهدایی که در کرمان گمنام ماندهاند نمینویسی؟ و من به واسطه ایده ایشان به این سوژه رسیدم.
او درباره هدفش از نوشتن این کتاب افزود: شبی که با من تماس گرفته شد و گفتند که نمیتوانم کتاب شهید بادپا را بنویسم، خیلی ناراحت شدم. دقیقا خاطرم هست که همان شب سر مزار حاج قاسم رفتم و از خود ایشان و حضرت فاطمه مدد خواستم که در این مسیر یاریام کنند. الحمدلله بعد از آن با این سوژه مواجه شدم و خدا را شاکرم که هر چه سوژه هم من پیشنهاد میشود، از گمنامان این کشور هستند.
وی افزود: بیشترین هدفی که از نوشتن این کتاب داشتم این بود که مردم مادر این شهیدان را که این چنین چهار دسته گلش را تقدیم این آب و خاک کرده بشناسند و این مادر (فاطمه کرمی) از گمنامی دربیاید. هر چه بیشتر با ایشان صحبت میکردم، بیشتر عطش این را مییافتم که خاطراتشان را بشنوم و همین سادگی و صمیمیت مادر برای بیان خاطرات فرزندان شهید و جانبازش و مظلومیتی و مقاومتی که ایشان برای فرزندانشان متحمل شدند برایم جذاب و حائز اهمیت بود. مخصوصا اینکه این مادر به هیچ وجه اجازه نداد تا کسی از موقعیت فرزند جانبازش (مسعود) که از مظلوم ترین جانبازان شهر کرمان بودند، سوءاستفاده کند و ایشان را زیاد کسی بشناساند.
اختر بیجاد درباره نحوه تامین اطلاعات و روند نوشتن کتاب نیز گفت: روند نوشتن یک سال و خردهای طول کشید. بیشترین منابع و اطلاعاتی که کتاب را تکمیل کرد، از نقل قول خاطرات توسط مادر هست که با نفسهای بریدهشان گفتند و من آنها را نوشتم. در بخش هایی هم تحقیقات و مطالعات خودم دخیل بود که کتاب الحمدلله به ثمره خوبی رسید. خیلی از افراد آن را خواندند و خدا را شاکرم که بازخورد خوبی داشت. این کتاب، کتاب پنجم من است. سه کتاب دیگر نیز در دست تالیف دارم که آنها هم درحوزه شهدا هستند.
نظر شما