پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۲۱:۱۲
نصرالله مردانی همواره در حال سرودن اشعار برای ائمه، انقلاب و جنگ بود

نشست سینماکتاب عصر روز پنجشنبه در کوشک نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ برگزار شد. این برنامه پس از نمایش فیلم مستند نصرالله مردانی از مجموعه «هفت آسمان» به‌نویسندگی و کارگردانی مهدی فرودگاهی و مدیریت تولید علیرضا بختیان برگزار شد.

به‌گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست سینماکتاب عصر روز پنجشنبه در کوشک نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ برگزار شد. این برنامه پس از نمایش فیلم مستند نصرالله مردانی از مجموعه «هفت آسمان» به‌نویسندگی و کارگردانی مهدی فرودگاهی و مدیریت تولید علیرضا بختیان برگزار شد.
در این برنامه نجابت کریمی (همسر نصرالله مردانی)، محمدحسن مردانی و راضیه مردانی، فرزندان او و سیدوحید سمنانی، شاگرد استاد مردانی حضور داشتند و رضا پورزارعی به‌عنوان برگزارکننده سینماکتاب اجرای این برنامه را برعهده داشت.
ابتدا نجابت کریمی خاطره‌ای از همسرش نصرالله مردانی بیان کرد و گفت: ما از بچگی با هم بزرگ شدیم. شب عیدی که در خانه پدربزرگ فامیل جمع شده بودیم، نصرالله برای همه فال حافظ گرفت. من خجالت کشیدم درخواست فال بدهم اما او خودش اصرار داشت برای من فال بگیرد. چون به سن ازدواج رسیده بود و من هم دلم با او بود، در‌ دل نیت کردم آیا او قصدی برای ازدواج با من دارد؟ او فال گرفت و این بیت آمد که مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید... و ما ازدواج کردیم.
محمدحسن مردانی نیز خاطره رفتن پدر به کربلا قبل از فوتش را تعریف کرد و گفت: پدر بدحال بودند و به بیمارستان رفتند. آنجا خبرنگاری پرسید استاد بزرگ‌ترین آرزویتان چیست؟ پدر گفتند آرزوها که کرانه ندارد. فقط آرزو کنیم که با یک عاقبت خیر از این دنیا بریم. شب آخر که از بیمارستان بیرون آمدند درخواست سفر کربلا کردند و به‌طور خیلی معجزه‌آسا جور شد و به کربلا رفتند و بعد از زیارت امام حسین علیه‌السلام و حضرت عباس و سپس کنار تل زینبیه شام آخرشان را گذراندند و همان جا فوت شدند. 
راضیه مردانی با یادی از کودکی‌اش خاطره‌ای از آن دوران تعریف کرد و گفت: من دانش‌آموز فعالی بودم و در چند رشته مقام آورده بودم. قرار شد از من در نماز جمعه تقدیر شود و جایزه بدهند. وقتی کادوها را باز کردم با تعجب دیدم کتاب قانون عشق پدرم است. این کتاب تازه چاپ شده بود و ما در خانه از آن ۱۵۰۰ جلد داشتیم. خیلی توی ذوقم خورد. به خانه که آمدم پدر پرسید جایزه چه دادند و من با ناراحتی گفتم: کتاب شما را. شما به من خسارت زدید. پدر گفت برایت جبران می‌کنم.
محمدحسن مردانی گفت: در زمان حیات پدر هیچ‌وقت به فکرمان نرسید بگوییم کتاب برایمان امضا کند. فکر می کردیم همیشه هست. بعد از فوت ایشان یک جلد کتاب در خانه دیدم که امضا کرده بود و نوشته بود تقدیم به فرزند عزیزتر از جانم محمدحسن.
در ادامه سمنانی، شاگرد استاد مردانی با اشاره به اینکه خیلی از شعرای امروز انقلاب شاگرد استاد مردانی بوده‌اند گفت: من خودم را نوه استاد می‌دانم به دلیل اینکه من شاگردِ شاگرد استاد مردانی هستم. هر کسی این افتخار نصیبش نمی‌شود که شاگرد استاد مردانی باشد. نصرالله مردانی به‌دلیل تلاش بالقوه و حق‌شناسی خاصی که داشت زمان را به‌خوبی دریافت و پاسخ مناسبی به زمانه داد. بسیاری از استادان امروزه با واسطه یا بی‌واسطه شاگرد استاد مردانی بوده‌اند. در هر صورت نصرالله مردانی به‌خاطر صداقتی که در شعر دارد و هیجان مثبت و امیدی که چون قلب تپنده‌ای در شعرهایش جاری است، هر وقت از شعر انقلاب، چه امروز چه در آینده، صحبتی به میان بیاید نام او می‌درخشد. 
در ادامه محمدحسن مردانی از برگزارکنندگان سینماکتاب در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ تشکر کرد. 
سپس راضیه مردانی در پاسخ به سؤال مجری درباره اینکه اگر قرار بود خودش فیلم پدرش را بسازد از کدام دوران زندگی او فیلم می‌ساخت گفت: من از همه زندگی پدر فیلم می‌ساختم. او انسان بزرگواری بود که عاشق شعر بود، حافظ می‌خواند و اولین شعرش را به‌صورت بداهه در مدرسه خوانده بود.
در ادامه نجابت کریمی همسر نصرالله مردانی در پاسخ به این پرسش گفت: فیلم زندگی او باید از کودکی تا آخر باشد. همه دوران زندگی او به تحقیق و مطالعه گذشت. او همواره در حال سرودن اشعار برای ائمه، انقلاب و جنگ بود. در پایان محمدحسن مردانی با خواندن شعری از کتاب قانون عشق برنامه را به پایان رساند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها